گرچه سایت رسمی وزارت نفت در واکنش به این خبر مهم، اعلام کرد وزیر نفت در تماسی تلفنی با وزیر مشاور نفت و گاز پاکستان در این باره با او صحبت کرده است ولی ناگفته پیداست که دولت فعلی این همسایه شرقی که به غرب و عربستان نزدیک تر است، پاسخش همان «نه» همیشگی است.
*ایده اول
ایده صادرات گاز به پاکستان از یک پیشنهاد شروع شد؛ در سال 1365 بود که ایران مذاکرات گازی خود را با هندوستان آغاز کرد؛ درست در روزهایی که هندیها میخواستند از ابوظبی گاز دریافت کنند ولی گاز اماراتیها کافی نبود.
پیشنهادی مطرح شد که بر اساس آن، احداث یک خط لوله 3500 کیلومتری میان ایران و هند صرفه اقتصادی دارد؛ راجیو گاندی نخستوزیر وقت هند موافقت اولیه خود را برای واردات روزانه 90 میلیون مترمکعب از ایران اعلام کرد. او که به دنبال ایجاد طرحی برای پایان دادن به اختلافات کشورش با پاکستان بود به تهران توصیه کرد پای اسلامآباد را هم به این طرح باز کنند.
چند ماه بعد، هیئتی از ایران به پاکستان سفر میکند تا طرح را با ضیا حق، رئیسجمهور این کشور در میان بگذارد؛ گرچه کارها بهکندی پیش رفت ولی هندیها و پاکستانیها برای اجرای این پروژه اعلام رضایت کردند اما اندکی بعد نخستوزیر هند و رئیسجمهور پاکستان کشته شدند.
*احیای مذاکرات و قرارداد
در دولت کارگزاران تقریباً روند مذاکرات متوقف شد تا اینکه در دولت بعدی، طرفهای خارجی به فکر احیای این طرح افتادند؛ درست در روزهایی که ایران بهسرعت پارس جنوبی را توسعه میداد و صنایع هر دو کشور هم به گاز نیاز داشت.
در همین دوره نیز کار بهکندی پیش رفت چراکه اختلاف دو کشور افزایش یافت بهطوریکه پاکستانیها همه کار کردند تا گاز به هند نرود و دهلینو هم به دنبال مسیر دیگری برای واردات گاز از ایران بود.
مقامات هندی در سال 1386، مذاکرات سهجانبه را به حالت تعلیق درآوردند و معتقد بودند تا مشکلات دوجانبه با اسلامآباد حل نشود، در مذاکرات حاضری نمیزند.
این اختلافات به قوت خود باقی بود تا اینکه هندیها رسماً اعلام کردند به دلیل تحریمها، علاقهای به گاز ایران ندارند. این خبر، همه را شوکه کرد و رایزنیهای بعدی راه بهجایی نبرد.
حالا ایران مانده بود و پاکستان؛ اسلامآباد اشتیاق خاصی برای نهایی شدن مذاکرات داشت زیرا میخواست در حوزه اقتصادی، با گاز ایران راه توسعه صنعتی را در پیش گیرد. در اواخر دولت نهم، فرمول قیمتی میان ایران و پاکستان نهایی شد و در سال 1391 قرارداد رسمی میان دو کشور امضا شد.
*همهچیز روی خاک ماند
در همان سالها، یک خط لوله سراسری گازی از عسلویه به ایرانشهر کشیده شد تا گاز به استان سیستان و بلوچستان برسد؛ قرار بود از ایرانشهر تا نقطه صفر مرزی، یک انشعاب کشیده شود و گاز ایران در مسیری کمتر از 400 کیلومتری به نقطه صفر مرزی برسد.
اما این خط لوله کشیده نشد به این بهانه که پاکستانیها در آنسوی مرز، هیچ کاری نکردند و گویا قرار نیست به قرارداد پیابند باشند. اعتراض ایران به اسلامآباد، با توجیهات پاکستان مواجه میشد و آنها اعلام میکردند به دلیل تحریمها، نمیتوانند برای پروژه تأمین مالی کنند.
از سال 92 تا به امروز، یک متر خط لوله هم در خاک پاکستان کشیده نشد اما در مقابل، مذاکرات این کشور برای واردات گاز از ترکمنستان جدیتر شد؛ بهطوریکه درنهایت قرارداد واردات گاز از عشقآباد میان ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هندوستان اجرایی شد.
طبق این قرارداد، طالبان مسئولیت نگهداری از خط لوله تاپی را در افغانستان بر عهده میگرفت تا گاز به پاکستان برسد؛ این کشور هم گاز موردنیاز خود را برداشت میکرد و مابقی را به هند ارسال میکرد.
این طرح که رقیب پروژه خط لوله صلح بود با سرمایهگذاری عربستان، روزبهروز به واقعیت نزدیک شد اما پاکستان باید در ابتدا قراردادش را با ایران تعیین تکلیف میکرد. محصول ارسال پیامها میان دو طرف درنهایت، به اظهارات جدید مصدق مسعود ملک وزیر مشاور نفت و گاز پاکستان ختم شد: دولت اسلامآباد به دلیل چالش و ریسک تحریمها، دیگر تمایل چندانی به پیشبرد طرح گازی ایران ندارد و بهجای آن پیشبرد طرح انتقال گاز از ترکمنستان از طریق خط لوله موسوم به تاپی (TAPI) را انتخاب کرده است.
این اظهارات به معنی پایان خط لوله صلح است؛ خط لوله گازی که مذاکرات آن در سال 1365 آغاز شد و حالا در سال 1401 بدون هیچ دستاوردی به بایگانی رفت.
يکشنبه ۶ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۰۳:۳۸