به گزارش میز نفت، افزایش دو برابری تولید نفت لیبی از ۶۰۰هزار بشکه به ۱.۲میلیون بشکه در روز، نشان داد که سیاست آمریکا جهت بهرهگیری از این کشور برای بازیگردانی بخشی از بازار نفت، برنامه اصلی واشنگتن طی سالهای اخیر بوده است. جایی که لیبی باید کاهش تولید میداد، این دستور اجرایی میشد و در بزنگاههایی که تولیدش باید
روند صعودی به خود میگرفت،
سرعت برداشت از میادین نفتی بالا میرفت.لیبی با
معمر قذافی، همواره یکی از مشکلات اصلی آمریکا طی ۴۰سال اخیر بود؛ کشوری که ذخایر نفتی بزرگی را در دست داشته و دارد، مهرهای نبود که بتواند منافع انرژی آمریکا را تامین کند. آمریکا بهعنوان بزرگترین مصرفکننده نفت جهان، به بزرگترین ذخایر نفت آفریقا نیاز داشت. در ابتدای قرن بیستویکم که مصرف روزانه نفت در ایالات متحده به ۲۰میلیون بشکه افزایش پیدا کرده بود، گزارشهای محرمانه دیک چنی معاون رئیسجمهور میگفت تنها راه تأمین امنیت انرژی آمریکا، دسترسی به منابع بزرگی همچون ذخایر نفت لیبی است.
با اشاره واشنگتن، شرکتهای نفتی برای تحقق برنامههای آمریکا به
لیبی رفتند و قراردادهای جذابی را با این کشور امضا کردند. نتیجه هم موفقیتآمیز بود؛ طی مدت کوتاهی، میزان صادرات نفت لیبی به ایالات متحده پنج برابر شد و متحدان آمریکا در اروپا هم، نفت بیشتری از قذافی خریدند.
طرابلس میبایست در حوزه تولید گاز هم به کمک سیاستهای آمریکا میآمد. کاخسفید که متوجه افزایش صادرات گاز روسیه به اروپا شده بود، بخشی از سرمایهگذاری کشورهای غربی را راهی میادین گازی لیبی کرد. با برنامههای ایالات متحده، تولید گاز لیبی در کمتر از هفت سال، به بیش از سه برابر افزایش یافت و خط لوله گریناستریم با طول ۵۴۰ کیلومتر، گاز این کشور را به جنوب اروپا رساند.
*تغییر بازی
با وجود اینکه
نفت و گاز لیبی، بهطور کامل در اختیار منافع آمریکا قرار گرفته بود ولی واشنگتن، این اعتمادسازی از سوی قذافی را کافی نمیدانست تا روزهای سیاه بهسرعت برای سرهنگ فرا برسد. با سرایت انقلابهای عربی به لیبی، قذافی برای خاموشکردن اعتراضهای مردم وارد عمل شد، در مقابل رهبران غرب با حمایت از تظاهراتکنندگان قذافی را شگفتزده کردند. آگوست ۲۰۱۱ اوج هماهنگی میان شورشیان لیبی و ناتو بود؛ ماهی که حملات منظمتری به مواضع دولت قانونی این کشور صورت گرفت و قذافی، انگیزه این حملات را نفت عنوان کرد.
باراک اوباما تصمیم گرفت برای همیشه تاریخ مصرف قذافی را به اتمام برساند زیرا سرهنگ، یکی از موانع موفقیت استراتژی جدید کاخسفید بود؛ قذافی در زمان جورج بوش، باید منابع دستنخورده خود را تولید میکرد تا هیچ کمبودی در بازار وجود نداشته باشد اما در زمان
اوباما، نفت لیبی باید از بازار حذف میشد!
آمریکایی که از سال ۱۹۱۰ تا سال ۲۰۰۹، نظم جریان انرژی را در تولید حداکثری از همه منابع جهان تعریف میکرد، در دوره جدید تغییر نقشه داد تا با کنترل میزان تولید در کشورهای نفتی، منافع خود را بیشتر تأمین کند.
آمریکا برخلاف سالهای گذشته، دیگر به نفت ارزان و فراوانی منابع نیاز نداشت و رویکردش روی افزایش تولید از ظرفیتهای داخلی خود متمرکز شده بود و برای آنکه بتواند به هدفش برسد، بهای نفت باید افزایش مییافت زیرا هزینه تولید نفت در آمریکا گرانتر از سایر مناطق جهان بود. برای بالا رفتن قیمت نفت، بازارها بهگونهای تنظیم میشدند که نفت اضافهای در جهان وجود نداشته باشد؛ نفت اضافه به معنای پیشیگرفتن عرضه از تقاضا و در نتیجه کاهش قیمت نفت بود و با این برنامه نفتهای مزاحم باید بهسرعت کنار میرفتند.
در برنامه کاخ سفید، لیبی نخستین کشوری بود که باید در این استراتژی نقش خود را ایفا میکرد. آمریکاییها حذف حداقل یک میلیون بشکه از ظرفیت این کشور را نشانه رفتند تا روند افزایش قیمت حفظ شود. برای تحقق این موضوع، لیبی نمیبایست رنگ آرامش و ثبات به خود میگرفت و برای پیادهسازی این ایده چه کسی بهتر از یک ژنرال بازنشسته!
*ورود حفتر
پاییز سال ۲۰۱۴، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا یک ژنرال کهنهکار را در لیبی پیاده کرد؛ خلیفه حفتر که روزگاری یکی از فرماندهان عالیرتبه قذافی بود، از میانه دهه ۸۰ میلادی درصدد فرصتی برای کشتن او بود. C.I.A با کشف
حفتر، او را به مخالفان سرهنگ در کشور چاد رساند تا فرماندهی جنگ علیه لیبی را برعهده بگیرد اما این عملیات شکست خورد و آمریکاییها او را به ویرجینیای غربی منتقل کردند.
ژنرال پس از ۳۰ سال باید به کشورش بازمیگشت؛ برای آنکه لیبی همچنان درگیر جنگ داخلی شود،C.I.A مناطق شرق لیبی را به او سپرد؛ مناطقی که بیشتر نفت این کشور در آنجا تولید میشد. حفتر از سال ۲۰۱۴ صاحب نفت شد و با حمایت پنهان کاخ سفید، ارتش ملی را پدید آورد؛ سپس در مقابل دولت وفاق ملی لیبی که مورد تأیید نهادهای بینالمللی و سازمان ملل بود، دولتی دیگر تشکیل داد و مانع تولید و صادرات نفت شد.از روزی که او کنترل شرق لیبی را در دست گرفت، تولید نفت لیبی به زیر ۴۰۰ هزار بشکه در روز سقوط کرد؛ درست در روزهایی که آمریکا با افزایش تولید نفت در حال کاهش شدید واردات خود بود.
حاکمیت دوگانهای که از سال ۲۰۱۴ در شمال آفریقا تشکیل شد، برنامه آمریکایی بود که بهتناسب تغییر استراتژی نفتیاشنمیخواست نفت لیبی اخلالی در برنامههایش ایجاد کند. با مهرهای به نام حفتر، فلکه نفت لیبی در واشنگتن تنظیم میشود و این آمریکاست که تشخیص میدهد چه زمانی لیبی باید تولید نفتش را افزایش داده یا کاهش تولید دهد.
منبع: جام جم