به گزارش میز نفت ، میرکاظمی آفرهای جذابی به بانکها پیشنهاد داد. درست در روزهایی که بهای نفت به حدی بالا رفته بود که همه را وسوسه کرده بود به نفت هم ناخنکی بزنند. بانکها هم که چیزی شبیه به غده سرطانی در اقتصاد ایران شناخته میشوند به دعوت میرکاظمی لبیک گفتند و به نفت سرازیر شدند.
بانکهای سپه٬ صادرات٬ ملت و ... یکشبه شرکتهای نفتی تأسیس و پروژهها را از آن خود کردند و کار را با قراردادهای جذاب کلید زدند. میرکاظمی وقتی این قراردادها را امضا کرد، با غرور خاصی میگفت با این روش جذاب، توانسته به جنگ تحریمها برود و دیگر مشکلی برای سرمایهگذاری در صنایع بالادست وجود ندارد.
خب عدهای هم که کارشان تائید ایدههای وزیر است، در آستین او باد کردند که استراتژیک ترین تصمیم صنعت نفت توسط او گرفته شده است. در همان روزها اما انتقادات بسیاری به این مدل سرمایهگذاری مطرح شد که مهمترین آن، سپردن کار توسعه به بانکها بود.
اصولاً بانکها شریک خاموش در پروژههای نفتی هستند؛ آنها با اخذ تضامین لازم، به شرکتهایی که قرار است میادین نفتی و گازی را توسعه دهند، وام داده و طبق زمانبندی پول خود را با سودی مشخص دریافت میکنند. این اصل رایج از سوی میرکاظمی یک ایده عقبمانده بود که باید توسعه پیدا میکرد و خود بانکها محور توسعه میشدند.
نتیجه این ایده، چیزی جز خروج آرام بانکها از پروژهها نبود؛ بانکها به این مهم پی بردند که «اینکاره» نیستند پس بهسرعت وارد کار دلالی شده و پروژهها را با حق دلالی، به شرکتهای پیمانکاری تحویل داده و خود، منابع مالیشان را تأمین کردند؛ در قابل وام!
هرچند این هدف هم محقق نشد، اما نتیجهاش برای صنعت نفت چیزی جز فلاکت و شلختگی نبود. تجربه نهچندان دور آن روزها، حالا در حال تکرار است. جایی که شرکت ملی نفت برای آنکه طرحی نو دراندازد، از هلدینگ های پتروشیمی خواسته تا در بالادست صنعت نفت سرمایهگذاری کنند؛ چیزی شبیه به گدایی نوین پول.
این اتفاق در حالی رخ داده که وضعیت مالی این هلدینگ ها به دلیل افزایش قیمت ارز و همچنین صعودی شدن قیمت محصولات تولیدیشان بالا رفته و به بیانی ساده، غرق در پول هستند. آنها را بهزور وادار کردهاند در توسعه بخش بالادست سرمایهگذاری کنند و بر همین اساس، تفاهمنامههایی را هم با هلدینگ خلیجفارس و سایر نهادهای غیرنفتی امضا کردند.
بدون تردید هیچیک از این تفاهمنامهها به قرارداد تبدیل نمیشوند و حتی اگر به قرارداد برسد، در مرحله اجرای دچار همان مصیبتی میشوند که در دوران میرکاظمی در نفت تجربه شد. اینکه مدیرعامل شرکت ملی نفت مسیر غیرمنطقی را برای توسعه صنایع بالادست انتخاب کرده است، نشان میدهد شرکت ملی نفت در اوج بیبرنامگی است که از سر استیصال، سراغ ایدهای رفته که قطعاً شکستخورده است.
درباره دلایل شکست این ایده، خواهیم نوشت.
سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۵۵