حدود نیمی از صادرات نفت خام روزانه 4.5 میلیون بشکهای روسیه از طریق خط لوله و به ترتیب از سه مسیر اصلی Druzhba (اروپا)، ESPO (چین) و Atasu-Alashankou (چین)، انجام میشود؛ خط لوله Druzhba حدود 1 میلیون بشکه در روز و خط لوله ESPO حدود 700 هزار بشکه در روز نفت خام روسیه را صادر میکنند.
مسیر صادراتی بعدی به چین از مسیر قزاقستان و با حجم 200 هزار بشکه بوده که در 7 سال اخیر بین 140 تا 200 هزار بشکه نفت انتقال داده است. در صورت تحریم نفت دریافتی از خط لوله اروپایی و کاهش یا به صفر رسیدن صادرات از این مسیر، یک سوال اصلی «امکانپذیری جایگزینی این حجم صادرات با خط لوله آسیایی» است.
ESPO ابتدا با ظرفیت 300هزار بشکه در روز طی قراردادی 20 ساله از سال 2012 به بهرهبرداری رسیده و نفت را به منظور تحویل نفت خام به پالایشگاههای دولتی (CNPC) و پالایشگاههای مستقل (تیپاتها) انتقال میدهد. CNPC از 3سال پیش یک خط لوله موازی با خط قبلی ایجاد کرده که نهایتا ظرفیت کل را به حدود 700 هزار بشکه در روز رسانده است.
چینی ها در سال 2021 روزانه 1.9 میلیون بشکه نفت از روسیه وارد کردند که حدود نیمی از آن از مسیر ESPO بوده است؛ پالایشگاه های چینی عمدتا نفت ESPOرا با نسبتی بین 15% تا 50% مصرف میکنند به طوریکه هیچ پالایشگاه چینی نیست که از 100% نفت روسیه استفاده کند.
در ماههای اخیر هر دو خط لوله صادراتی در حداکثر ظرفیت انتقال خود (900هزار بشکه) قرار داشته است. از طرفی مخازن ذخیرهسازی نفت روسیه نیز، ظرفیتی معادل 96 میلیون بشکه دارد که در هفتههای اخیر در حداکثر ظرفیت خود بوده است.
حجم گازی که سال 2021 از روسیه به اروپا صادر شده بین 160 تا 200 میلیاردمترمکعب بوده که اساساً قابل مقایسه با صادرات 10 ممم روسیه به چین از مسیر Power of Siberia (PoS) نمیباشد؛ خط لولهای که در سال 2019 عملیاتی شده و نهایتا تا 38میلیاردمترمکعب ظرفیت دارد.
جایگزین شدن کل صادرات گاز به اروپا با چین (آسیا) در کوتاهمدت امکان پذیر نبوده و درصورتیکه ظرفیت صادراتی PoS حداکثر شده و بخشی از ظرفیت صادراتی LNG روسیه به سمت چین روانه شود، نهایتا تا 80 ممم معادل نیمی از صادرات به اروپا قابل افزایش خواهد بود.
در میان مدت نیز، تکمیل 2 پروژه صادرات LNG تا 40 ممم میتواند ظرفیت صادراتی را افزایش دهند.اتصال خط لوله چین به میادین عظیم West Siberia (که در حال حاضر عمده صادرات به اروپا را تأمین میکند) نیز راهبردیترین اقدامی است که در بلندمدت امکانپذیر خواهد بود.
علاوه بر مسئله حجم قابل صادرات، موضوع قیمت گاز صادراتی روسیه، چالشی دیگر در تغییر مقاصد صادراتی این کشور خواهد بود. طی دو سال اخیر، گاز وارداتی از روسیه با 15 سنت به ازای هر متر مکعب ارزانترین گازی بوده که چینیها دریافت کردهاند، ارزانتر از ترکمنستان که رقیب آنها در صادرات خط لوله به چین بوده و هست. در حالیکه در همین مدت قیمت صادرات روسیه به اروپا حدود 45 سنت بوده است!
چالش بعدی اتکای نسبتاً کم چین به واردات گاز به صورت کلی و به خصوص به شکل خط لوله است، به طوریکه این کشور در سالهای اخیر کمتر از 15% گاز مورد نیاز خود را از طریق خط لوله دریافت کرده و اساساً سیاست تنوعبخشی به گزینههای واردات همواره مورد توجه این کشور بوده است.از منظری دیگر، چینی ها تاکنون اجازه حضور گازپروم در خاک چین و ایجاد و مالکیت زیرساختهایی همچون خط لوله یا ذخایر زیرزمینی را نداده و مطابق تجربه نخواهند داد.
به صورت کلی دو چالش بزرگ روسیه در صادرات نفت (خط لوله) عبارت است از:
1- نداشتن یک سیستم ذخیرهسازی قوی و پُر بودن مخازن فعلی
2- حداکثر بودن ظرفیت خطوط لوله فعلی به چین
بنابراین با وجود این دو مشکل، نفت تولیدشده بایستی به هر نحو ممکن (از جمله صادرات دریایی) به مقاصد برسند، ولو با تخفیف تا 30% نسبت به شاخص برنت. روند تخفیف نفت خام روسیه و مشخصات نفت صادراتی این کشور که نزدیک به نفت صادراتی ایران است، زنگ خطری جدی برای صادرات نفت ایران به ویژه در بازار چین خواهد بود.
از منظر صادرات گاز، تغییر مسیر صادراتی روسیه از اروپا به آسیا در میانمدت اجتنابناپذیر بوده اما با ادامه ناترازی گاز در ایران و قطع مکرر صادرات، این تغییر استراتژی روسیه میتواند به قیمت تصاحب بازارهای فعلی صادرات ایران (ترکیه و عراق) تمام شود.
منبع: سولوشن