وحید حاجی پور | بهترین تصویر این روزهای اقتصاد اروپا را باید در ویدئو یکدقیقهای خلاصه کرد که رئیسجمهور فرانسه در آن، هیچ حرفی برای گفتن ندارد؛ امانوئل مکرون چند روز پیش به میان مردمش رفته بود که یک شهروند کشورش، با خشمی عجیب روبروی مکرون میایستد و میگوید:«من و همسرم ماهانه 4 هزار یورو درآمد داریم ولی به پنجم ماه هم نمیرسد که این پول تمام میشود؛ ما مردم فرانسه باید چه کنیم»؟ رئیسجمهور اما در اوج استیصال میگوید:« کاری از دست ما برنمیآید؛ ما راهحل معجزهآسایی برای کاهش قیمت گاز و بنزین نداریم، ما باید علیه روسیه متحد باشیم تا انرژی ارزان شود».
این ویدئو حالا تبدیل به یکی از سوژههای اصلی مردم فرانسه شده است؛ سیاستمداران اروپایی مورد تمسخر مردمانشان قرارگرفتهاند که در مقابل کنترل قیمت انرژی زانو زدهاند و هزینه این عجز، بر عهده مردمی است که زیر افزایش شدید قیمت گاز و بنزین هیچ راهی جز پرداخت قبوض ندارند.
آغاز بحران گازی
مردم و صنایع اروپا در بدترین وضعیت اقتصادی خود طی چند دهه اخیر قرار دارند؛ اهالی قاره سبز برای تأمین انرژی موزد نیاز خوداتکای بزرگی به روسیه دارند. پیش از آغاز جنگ اوکراین، قیمت گاز در زمستان نهچندان سرد اروپا شیب افزایشی به خود گرفت و به بیش از 80 درصد افزایش یافت.
تا سیاستمداران اروپایی به خود بیایند، بحران کلید خورده بود و رسماً هیچ راهکار عملیاتی در دسترس نبود جز متهم کردن. اروپاییها روسیه را به میان کشیدند و اعلام کردند روسها با کاهش صادرات گاز و دستکاری قیمتها، چنین وضعیتی را خلق کردهاند که بلافاصله با واکنش ولادیمیر پوتین مواجه شد:« ما با تعهدات قراردادی خود برای تأمین نیازهای گازی اروپا پایبند بودهایم و طبق قراردادهای منعقدشده، حجم گاز تعهد شده در اختیار کشورهای اروپایی قرارگرفته است».
حالا دیگر جنگ گازی آغازشده بود؛ اروپا مدام از روسیه میخواست گاز بیشتری پمپاژ کند و کرملین هم تنها راه صادرات بیشتر گاز را راهاندازی خط لوله نورد استریم 2 میدانست؛ خط لولهای که توسط آمریکا و برخی کشورهای غربی تحریم شده بود اما اگر گازش حرکت میکرد، به کاهش قیمت گاز منجر میشد. در بحبوحه این اختلافات، پوتین بهیکباره تصمیم گرفت سربازان خود را از مرز اوکراین عبور دهد که مخابره چنین تصمیمی، به ماراتن افزایش قیمت گاز دامن زد.
این اتفاق برای اروپایی که حدود نیمی از نیازهای گازی خود را از روسیه تأمین میکند، قابلپذیرش نبود اما چارهای هم در دسترس نبود. سیاستمداران اروپایی بویزه صدراعظم المان و رئیسجمهور فرانسه، مردان یخی را مسبب بحران انرژی میدانستند و روسها نیز، به مردم اروپا این پیام روشن را مخابره میکردند که سیاستمداران کشورهایشان این وضعیت را رقم زدهاند.
کرملین، در پاسخ به انتقاداتی که متوجه اش است، یک استدلال روشن داشته و البته دارد:« صادرات گاز بر اساس تعهد قراردادی، صورت گرفته و این کشور مسئولیتی در قبال کمکاری دولتهای اروپایی برای ذخیرهسازی و کنترل مصرف گاز ندارد؛ افزایش تقاضای اروپاییها برای گاز، اساساً ارتباطی به ما ندارد».
*بنبست بزرگ
جدال لفظی با تزارها، راهکاری نبود که مردم اروپا بتوانند با آن از بحران انرژی عبور کنند، پس راههای دیگر برای تأمین نیازهای اهالی قاره سبز روی میز قرار گرفت. نخستین پیشنهاد، افزایش واردات گاز از نروژ بود، کشوری که در بالاترین حجم صادراتی گاز، تنها توانسته بود 20 درصد از بازار گاز اروپا را پر کند. وقتی از این کشور خواسته شد تا صادرات خود را افزایش دهد، پاسخ داده شد گاز بیشتری وجود ندارد و همه آنچه صادر میشود، تمام توان صادراتی اسلو است.
واردات گاز از آذربایجان، گزینه دیگری بود که اروپا روی آن دست گذاشت ولی این گزینه هم به دلیل مشکلات فنی در بزرگترین میدان گازی آذریها، در دسترس نبود. استرالیا، قطر، الجزایر و ... محور مذاکرات اروپاییها قرار داده شدند؛ از این کشورها خواسته شد تا محمولههای بیشتری از گاز مایع را راهی بندرهای اروپا کنند اما این کشورها هم اروپا را به آینده پاس دادند و به اتحادیه نوشتند توان زیادی برای افزایش صادرات گاز ندارند چراکه باید به قراردادهای بلندمدتشان با مشتریان خود پایبند باشند.
تنها راهکار باقیمانده افزایش واردات LNG از آمریکا بود؛ آمریکایی که قیمت گازش گرانتر از قیمت گاز روسیه است. این پیشنهاد یک شمشیر دو لبه بود، چراکه میتوانست به افزایش مجدد قیمت گاز کلید بزند ولی بااینوجود، بسیاری از سیاستمداران اروپایی، آمریکا را چاره راه میدانند.
البته برخی سران کشورهای اروپایی این راهکار را «پوج» میدانند ازجمله ویکتور اوربان نخستوزیر مجارستان:« واردات گاز مایع از ایالاتمتحده نمیتواند جایگزین گاز ارزانتر روسیه شود. برای کشورهایی که دسترسی به آبهای آزاد و بندرها تخلیه گاز ندارند، این پیشنهاد پوچ و بیمعنی است».
تحریم برای فشار سیاسی
در چنین شرایطی که حالا با جنگ اوکراین عجین شده، تحریم بهعنوان بهترین ابزار معرفیشده است. اروپاییها معتقدند نفت و گاز، ستون خیمه اقتصادی روسهاست و اگر تحریمی در این حوزهها وضع شود، پوتین مجبور به عقبنشینی خواهد بود، چه در اوکراین و چه از برنامههای خود در حوزه انرژی.
بااینوجود، روسیه اعلام کرد آماده تحریم گازی خود بوده و بر همین اساس، برنامههای ضد تحریمی را طراحی کرده است. چندین تحریم هم وضع شد که با بیتفاوتی روسیه همراه شد، روسها میگویند کسی که به گاز ما نیاز دارد اروپاست پس باید بیشتر از گذشته، مراقب رفتارهای سیاسی خود باشند چون ممکن است صادرات گاز روسیه محدود شود! غرب اما تحلیلش این است که این تهدید، تنها یک بلوف سیاسی است زیرا انسان عاقل بهپای خود شلیک نمیکند.
کرملین در مقابل تهدید طرف مقابل، پای خود را یک قدم فراتر گذاشت و گفت مشتریان گازیاش باید بهای گاز را ارز ملی این کشور یعنی رویل پرداخت کنند نه یورو و دلار؛ این به معنای گستردهتر شدن جنگ میان دو طرف بود که خشم اروپاییها را برانگیخت. ازنظر مشتریان غربی مسکو، در قراردادهای منعقدشده میان طرفین، بهصراحت مشخصشده پول گاز با یورو پرداخت شود ولی روسها روی موضع خود ایستاده و روبل را طلب میکنند.
روی کاغذ، هر دو طرف معادله دست به قمار بزرگی زدهاند؛ در یکطرف معادله روسیهای قرار دارد که اروپا مقصد اصلی گازش است و اگر سهمش از این بازار کاسته شود، قدرت اقتصادی را در معرض تهدید بزرگی میبیند. از سوی دیگر هم اروپایی قرار دارد که بشدت به گاز روسیه وابسته است و مردمانش هم با انتقاد از وضعیت به وجود آمده، خواستار پایان دادن به جنگ گازی قرن شدهاند.
به همین دلیل است که ولادیمیر پوتین، طی چند ماه گذشته مردم اروپا را مخاطب سخنرانیهای خود قرار داده و به آنها میگوید ریشه بحران انرژی در قاره سبز، سیاستهای اشتباه و نادرست سران اتحادیه اروپاست و نه روسیه درست برعکس سیاستمداران غربی که پوتین را عامل روزهای سیاه قاره خود معرفی میکنند.
اما این موضوع برای مردم اروپا مهم نیست؛ مسئله اصلی این است که قبض گاز 200 یورویی منازل آنها، حالا هزار یورو شده است و هیچ رئیسجمهوری، این جهش بزرگ را گردن نمیگیرد. چه رهبران غرب و چه پوتین، بهخوبی میدانند برای پیروزی، باید افکار عمومی اروپا را با خود همراه کنند؛ انتقاد تند شهروند فرانسوی به مکرون یک نمونه ساده است...!
منبع: روزنامه جام جم
سه شنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۱۷