تاریخ در حال تکرار بوده و است؛ عدهای هم نه تغییر میکنند و نه اصلاح میشوند تا به محض آنکه قدرت میگیرند، با «بازتولید» ایدئولوژیهای خود مسبب بلایای تکراری شوند. برای خرابکاریها و ویران ساختن همه چیز، مونولوگ را بر هر چیزی ترجیح داده و پوستهای از تدین و ارزشهای انقلابی را بالاپوش خود میکنند. امروز حلقهای در نفت قدرت را به دست گرفته و اوجی را تحت فشار میگذراند که آدمی را به سال ۳۸ هجری قمری میبرند.
همانهایی که با ناصیههای کبود بر اثر کسرت سجده، نمازهای صبح خود را طول داده و در عمل به مستحبات، از امام خود پیشی میگرفتند. دین و سنت را همان صحیفهای میدانستند که خود از آن وام گرفته بودند، تا توانستند خون به دل امامشان کردند به این اتهام که او مثل ما فکر نمیکند.
در جنگ نهروان، تنها ۹ نفر از آنها زنده ماندند و با مهاجرت به یمن، اندیشههای خود را توسعه دادند و امروز هم در تار و پود بسیاری از مدعیان صنعت نفت ، میتوان به ۱۴ قرن پیش سفر کرد. مامومان امروزی، پاشنه کفش میخوابانند، تسبیح به دست شده و در انقلابیگری از امام خود سبقت گرفتهاند؛ میگویند هر آنچه از نظر ما درست است، درست است. به هیچ صراطی جز صراط راستین اما گمراهی خود اعتقادی ندارند و چنان به این خطا وابستهاند که گویی، من جمله بر حقند و مابقی، گرد باطل میچرخند.
از منظر امیرالمومنین، خوارج یا همان مارقین چند ویژگی مهم داشته و دارند:
۱- خوارج خود را بری از لغزش میدانستند و بر خطاهایی که هویدا میشد،سرپوش دینی میگذاشتند؛ مانند خوارج امروزی که خود را محقترین گروه عالم میدانند که همگان باید به آنها تمکین کنند تا کافر نباشند!
۲- کج فهمی، ویژگی دیگر خوارج است؛ پدیدهای مذموم که وقتی با لجاجت همراه شود، خون به دل امت میکند. کافی است نگاهی به تحولات چند ماه پیش صنعت نفت بیاندازیم تا مصادیق بسیاری خودنمایی کنند.
۳- خوارج چشم خود را بر واقعیات میبستند و با شعارهای خشک و تهی از مغز، به پوسته میپرداختند؛ به مثابه امروزیها که خود را عمار زمان میدانند اما خالی از اندکی بصیرت، صدایشان بلند است و کاسه تعقلشان کوچک.
۴- خوارج بسیار عبادت میکردند؛ حضرت امیر میفرماید: «آدمی که بسیار عبادت میکند، اما بدون فهم عمیق، مثل خر آسیاب است، دور آسیاب میگردد، ولی راه به جایی نمی برد». برای درک این فقره در میان مدعیان امروزی، کافی است سری به نمازخانههای نفت بزنید.
۵- آنها بر حسب تشخیص خود که چه کسی خودی است، سایرین را ترور شخصیتی میکردند و برچسب ملحد میزدند مانند گروه امروزی که با شاخص های خودبافته خود، به اغلب مدیران نفتی لیبرال میگویند.
۶- خرد گریز بودند و رابطهای با تعقل و تامل در پدیدهها و حوادث نداشتند. همه چیز ، تنها در برداشتشان از اسلام خلاصه میشد مانند امروزیها که تنها رویکرد خود را از انقلاب و تفکرات انقلابی مقبول میدانند.
۷- هدف نهضتشان، اصلاح امور خلافت و امت اسلام بود و معتقد بودند خداوند ماموریت بزرگی به آنها واگذار کرده مانند امروزیها که خود را مصلح بزرگ نفت و پاکسازی میدانند چرا که بر این باورند هیچ کس به اندازه آنها، صلاح نفت را ترسیم نمیکند.
۸- خوارج در جهل مرکب همتا نداشتند؛ از عالمان دوری کرده و با افترا، به سراغ عالمتر از خود میروند. چون خود را مجتهد میدانند پس تیغ بر همه میکشند.
۹- طایفهگرایی دیگر ویژگی خوارج است؛ درباره تطابق این خصلت با اتفاقات امروز نغت هم چه باید گفت که ناگفته پیداست...!
۱۰- ویژگی مهم دیگر، بیباکی آنها در مبارزه است؛ برای رسیدن به مقاصد خود هیچ مرزی نمیشناسند و از تهمت و تکفیر و افترا بهره میبرند مانند خوارج امروز که در پروندهسازی ید طولایی دارند. از نظرشان، وسیله، هدف را توجیه می کند.
کاش ریشه آنها کنده می شود ولی نشدنی است؛ به قول امیر کلام:«مثل تخم شتر مرغی در یک گودالی در بیایان هستند؛ شکستن آن گناه است، اما اگر اینها بمانند و شکسته نشوند از درون آن مار بیرون میآید».
دوشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۰۴:۵۷