به گزارش میز نفت ، در یک اتاق کوچک در شهر دلفت هلند، گروهی از دانشجویان مهندسی در حال گفتگو در مورد چشم انداز سامانههای انرژی دنیا در سال ۲۰۵۰ میلادی هستند. در سواحل دریای شمال در شهر استاوانگر کشور نروژ، دانشجویان روابط بینالملل به این موضوع فکر میکنند که چگونه نظم جهانی ممکن است تغییر کند، اگر دسترسی جهانی به انرژی تجدید پذیر وجود داشته باشد.
مهندسان، اطلاعات کمی در مورد ژئوپلیتیک دارند و دانشجویان روابط بین الملل نیز اطلاعات کمی در مورد فناوری های انرژی دارند.
آنها یک شبیهسازی سیاست های توسعه سبز را انجام میدهند: هر کدام یک کشور خیالی را نشان میدهند که با انتقال انرژی دست و پنجه نرم میکند و نحوه ارائه آن را نشان میدهد و منافع شهروندان خود را با منافع جهان متعادل میکند. برخی از کشورهای تخیلی به سوخت های فسیلی وابسته بوده و برخی دیگر از منابع تجدیدپذیر فراوان برخوردار هستند.
این یک ابزار مفید برای آموزش پیچیدگی مبادلات در انتقال انرژی و کاهش انتشار کربن است. اگر کشورهایی که در تولید یا صادرات انرژی تجدیدپذیر فعال نیستند، بر آن مسلط شوند، چگونه نظم جهانی تغییر می کند؟هیدروژن، به عنوان عضو محبوب گذار انرژی از دنیای مهندسی به سیاست رفته است. دولتهای سراسر جهان تاکنون بیش از ۷۰ میلیارد دلار برای توسعه صنعت هیدروژن متعهد شدهاند.
تولید هیدروژن، از خاکستری به سبز
تولید
هیدروژن با استفاده از گاز طبیعی، هیدروژن آبی نامیده می شود. اما تولید این گاز توسط الکترولیز و با استفاده از برق تجدید پذیر به هیدروژن سبز معروف است. در حال حاضر، هیدروژن سبز از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیست.
به دلیل ضرورت جلوگیری از گرمایش جهانی فاجعه بار، صنعت هیدروژن به سرعت در حال توسعه است. حداقل در اروپا، الکتریسیته ای که برای تولید هیدروژن از طریق الکترولیز استفاده می شود، باید با مصرف برق برای بازارهای مصرف رقابت کند.
آیا هیدروژن می تواند به نفت جدید تبدیل شود؟
تحلیلگران انرژی پیش بینی می کنند که تقاضای نفت به زودی و پس از سال ۲۰۲۵ میلادی به اوج خود می رسد و وارد مرحله افول خود می شود. تا سال ۲۰۵۰ میلادی هیدروژن می تواند تا ۲۴ درصد از نیازهای انرژی جهان را تامین کند. با توجه به سبد انرژی امروز دنیا - نفت 30.9 درصد، زغال سنگ 26.8 درصد و گاز 23.2 درصد - سهم 24 درصدی به اندازه کافی قابل توجه است و بر نظم جهانی تأثیرگذار خواهد بود.
با این حال، برای اینکه بفهمیم ژئوپلیتیک چگونه می تواند عمل کند، باید سه سوال پرسید:
یک: کشورها چقدر هیدروژن مصرف خواهند کرد؟
دو: کشورها چقدر تجارت خواهند کرد؟
و سه: این تغییر با چه سرعتی اتفاق خواهد افتاد؟
تنها در این صورت است که می توانید تعیین کنید که
هیدروژن ممکن است در ترکیب انرژی جهانی کجا قرار گیرد.
صنایع سنگین به دنبال کربن زدایی، حمل و نقل صنعتی و وسایل نقلیه سنگین نخستین مشتریان هیدروژن هستند. شرکت های برق بزرگ به ذخیره سازی هیدروژن چشم دوخته اند. همه این بازیگران تا میزان زیادی با صنعت نفت و گاز مرتبط هستند.
آژانس بینالمللی انرژی هشدار داده است که با انتقال کشورها به انرژی پایدار، اقتصادهای نفت و گاز تا سال ۲۰۴۰ میلادی ممکن است ۷ تریلیون دلار از دست بدهند. هیدروژن می تواند به آنها راه نجاتی برای گسترش مدل کسب و کارشان بدهد. با این حال، انتظار میرود که الکتریسیته حامل انرژی آینده باشد و بیشتر کاربردهای دیگر را در دنیای سبز تامین کند.
تجارت هیدروژن به ظرفیت تولید داخلی، تفاوت هزینه میان کشورها و ملاحظات استراتژیک بستگی دارد. کشورهایی را در نظر بگیرید که نمیخواهند به برق نزدیکترین همسایگان خود متکی باشند: واردات هیدروژن میتواند تنوع استراتژیک مورد نظر آنها را ارائه دهد. هیدروژن به سادگی امکان تجارت در مسافت های طولانی تر و انعطاف پذیرتر را با زیرساخت های کنونی انتقال گاز طبیعی فراهم می کند.
هم اکنون، یک بازار بزرگ هیدروژن در شرق آسیا و میان هند، ژاپن و استرالیا وجود دارد. بازارهای مشابهی نیز می تواند در قاره آمریکا یا میان خاورمیانه و اروپا توسعه یابد.
برای کشورها، چهار سناریو محتمل است که فناوری انرژی پایدار در حال تکامل است. با این فناوری، فرصتهایی برای صادرات انرژی، دانش و مواد باز میشود.
_ یک صادرکننده سوخت فسیلی به یک صادرکننده انرژی پایدار تبدیل می شود.
_ یک صادرکننده سوخت فسیلی به یک واردکننده انرژی پایدار تبدیل میشود.
_ یک واردکننده سوخت فسیلی به یک صادرکننده انرژی پایدار تبدیل میشود و از موقعیت وابستگی به درآمد تبدیل میشود.
_ و در نهایت، موقعیتی که اکثر کشورها اکنون در آن قرار دارند، یک واردکننده سوخت فسیلی فرصت را از دست می دهد و به سمت واردکننده انرژی پایدار حرکت می کند.
این یک سناریوی با ریسک بالا و با پاداش چشمگیر برای دولت هایی است که قبل از اینکه از نظر اقتصادی مقرون به صرفه باشد، روی هیدروژن سبز شرط بندی می کنند. سپس دوباره، خیلی کم و دیر سرمایه گذاری می کنند.
تنها واقعیت حتمی این است که همه کشورها به طور یکسان از این انتقال سود نخواهند برد. اما همه بازیگران این بازی برنده اند.
نویسنده: توماس ساتیچ
منبع: Asia Times
مترجم: محسن داوری