وحید حاجیپور | دستکاری ساختار وزارت نفت و شرکت ملی نفت، یکی از آن شاهکارهای وزیر نفت طی 16 سال وزارت خود است؛ این دستکاری بیش از آنکه حاصل یک مطالعات عمیق و دقیق باشد، بیشتر برای «صندلیتراشی» برای نزدیکان خود است.
او در دوره گذشته وزارتش، قصد داشت اداره امور بینالملل را تبدیل به شرکت امور بینالملل کند ولی با حساسیتهای فروش نفت، این طرح به نتیجه نرسید تا معاونت بینالملل شرکت ملی نفت ایجاد شود. احمد رهگذر به عنوان مسئول این معاونت تعیین شد اما پس از رفتن وی از این معاونت، معاونت بینالملل شرکت ملی نفت هم منحل شد تا همچنان اداره امور بینالملل مسئولیت فروش نفت را بر عهده داشته باشد.
نکته مهم در این باره آن است که رهگذر، یکی از افراد کلیدی در قرارداد کرسنت بود و این قرارداد در زمان مدیریت وی در نفت نهایی و به امضا رسید و تا به امروز تبدیل به یکی از چالشهای اصلی نظام شده است.
شبیه همان اتفاقات در دور جدید وزارت زنگنه نیز رخ داد؛ در ابتدا چهار معاونت تولید، بینالملل، توسعه و عملیات غیرصنعتی تبدیل شد که معاونت تولید به محسن پاک نژاد، معاونت بینالملل به مجید هدایت زاده، معاونت توسعه به غلامرضا منوچهری و معاونت عملیات غیرصنعتی به رضا خلیلی واگذار شد.
مدیرانی که هر یک برای خود، ادعای مدیرعاملی داشتند و زنگنه برای آنکه همه آنها را راضی نگه دارد، شرکت ملی نفت را تبدیل به جزایری جدا از هم کرد و هرجزیره را به یکی از افراد خود سپرد. علی کاردر هم به عنوان مدیرعاملی که باید نامههای معاونانش را امضا میکرد به کار خود ادامه داد اما از سال 96 به بعد که قانون منع بکارگیری بازنشستگان اجرایی شد، هدایت زاده مجبور به رفتن شد که با این هجرت، معاونت بینالملل برچیده شد. معاونت عملیات غیرصنعتی هم به منظور حذف خلیلی به کنار رفت تا فقط دو معاونت تولید و توسعه باقی بمانند.
یکی دیگر از تغییرات ساختاری، معاونت برنامه ریزی و نظارت بر منابع هیدروکربوری بود که زنگنه برای آنکه رکن الدین جوادی را در وزارت نفت نگه دارد، آن را به دو معاونت تقسیم کرد و جوادی را به عنوان معاون نظارت بر منابع هیدروکربوری منصوب کرد. جوادی که از این معاونت رفت، پاک نژاد جایگزین او شد و البته منوچهری هم به اویک رفت.
این مصادیق نشان میدهد که چگونه وزیر نفت برای آنکه مدیران و نور چشمیهای خود را راضی نگه دارد و البته، برنامههای خود را به پیش ببرد به ساختار دست میبرد و طوری تغییرات را کلید میزند که دوستان و هم گعدهایها در سمت باقی بمانند.
به بیان سادهتر، تغییرات ساختاری در نفت برای افراد اجرایی میشود و بعدها، این مدیران به هر دلیلی که مجبور به کنارهگیری از سمتهای خود باشند، دوباره همان ساختار قبل احیا میشود و یا دیگر کارآیی گذشته را ندارند.
قطعا دورانی که پاک نژاد در معاونت تولید سعی داشت همه چیز را در اختیار داشته باشد با روزهایی که فرخ علیخانی سکان این معاونت را در دست دارد، متفاوت است. بسیار هم متفاوت.
ساختار سازمانی نفت، بیش از آنکه متکی به بررسیهای دقیق و مقررات نفت باشد، محصول نگاه گعدهای و خودمانی وزیری است که میخواست با ایدههای جذاب خود، شرکت ملی نفت را به یک شرکت پویا و جهانی تبدیل کند اما سرانجام کار به جایی رسیده است که این شرکت، تبدیل به یک پاتوق برای دوستان شده است.
شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۳۱