به گزارش میز نفت، خبرگزاری فارس در مصاحبهای به بررسی طرح پالایشی آناهیتا پرداخته است طرحی در دولت نهم تدوین شده و تاکنون به بهرهبرداری نرسیده است. فرهاد احمدی مدیر عامل اسبق شرکت ملی مهندسی و ساختمان نفت به فارس گفته است:
* طبق تبصره 11 قانون بودجه سال 86، مجوز ساخت پالایشگاههایی بر محوریت میعانات گازی و نفت خام فوق سنگین صادر شد. به دنبال صدور مجوزها، کار مطالعات اولیه و مکانیابی، امکانسنجی، مطالعات زمین و مطالعات زیست محیطی 8 طرح پالایشگاهی شروع شدند که البته براساس اصل 44 قانون اساسی، سهام دولت در این پروژهها نمیتوانست بیشتر از 20 درصد باشد. بنابراین لازم بود تا بخش خصوصی در قالب شرکتهای داخلی و یا خارجی وارد طرحها شوند.
*در همین راستا پروژه پالایشگاه آناهیتا که در دی ماه سال 1385 به تصویب رسیده بود، از سال 86 وارد مرحله عملیاتی شد. در آن زمان 55 درصد سهام این طرح از آن تامین اجتماعی یا همان شستا بود، 25 درصد سهام از آن صندوق بازنشستگی کشوری و 20 درصد هم سهام شرکت ملی پالایش و پخش که بتواند متولی کار باشد. زیرا شرکت پالایش و پخش به دلیل تخصص و تجربه کاری، مسئولیت اجرا را بر عهده گرفته بود و تمام کارها از جمله طراحی و مذاکرات با شرکتهای خارجی را انجام میداد، هرچند که سهامداران اصلی دو گروه دیگر بودند مدیرعامل پروژه را شرکت پالایش و پخش به دلیل تخصص در اجرا انتخاب میکرد.
*نکته مهم آنکه، تامین اجتماعی و صندوق بازنشستگی کشوری تا امروز هیچگاه به طور جدی پای کار نبودند و تمایلی به انجام این طرح نداشتند. حضور شستا در پروژه آناهیتا هم در نتیجه تلاش آقای مصری وزیر تعاون وقت صورت گرفت که البته در دوره بعد نماینده مردم کرمانشاه در مجلس شد. آقای مصری معتقد بود که پولدارترین صندوقها، سهامداران این پروژه هستند که البته همین طور هم بود اما در عمل هرگز این سهامداران تامین مالی پروژه آناهیتا را انجام ندادند.
*لذا این پروژه از همان ابتدا روند کندی داشت. در سال 91 و 92 هم که ما مذاکراتی برای اخذ فاینانس چین انجام دادیم، به دلیل عدم همکاری همین سهامداران کار پیش نرفت. زیرا طبق قانون بانک مرکزی نمیتوانست در پروژهای که سهامدارانش خصوصی هستند ضمانتنامه بدهد، از طرفی شستا و صندوق بازنشستگی کشوری هم تضامین را تهیه نکردند، از این رو امکان جذب فاینانس چینی در آناهیتا میسر نشد.
*در آن زمان آقای مصری، وزیر تعاون وقت با این دو سهامدار جلساتی داشت و به نحوی آنها را قانع کرده بود که وارد این پروژه شوند، البته کار بسیار بزرگی هم بود. ولی همین سهامداران کار را روی زمین گذاشتند که علتش را باید از خودشان پرسید. قسمت اعظم سهامها غیردولتی است و دولت تکلیفی برای تامین سرمایه نداشت اما به عنوان متولی میتوانست به سهامداران فشار بیاورد که وظیفهشان را انجام دهند. ولی پیگیری واصرار چندان زیاد نبود که این اتفاق رخ دهد. در همان زمان ستاره خلیج فارس به عنوان یکی از 7 پالایشگاهی که همزمان با آناهیتا شروع شده بود، کارش پیش میرفت. شاید این سوال مطرح شود که چرا از آن 7 طرح فقط ستاره خلیج فارس به نتیجه رسید؟
* دلیلش این بود که 48 درصد سهام ستاره خلیج فارس از آن شرکت پالایش و پخش بود، لذا اکثر منابع مالی آن از طرف دولت تامین شد. به این صورت که در دو مرحله یک میلیارد و دویست میلیون دلار توسط شرکت نیکو و حدود 400 تا 500 میلیون دلار توسط شرکت پالایش و پخش تامین شد و مابقی سرمایه هم با حمایت همین شرکت از صندوق توسعه ملی برداشت شد. بنابراین زمانی که دولت دهم پروژه را به دولت یازدهم تحویل داد، بیش از 70 درصد پیشرفت داشت. اما هفت پروژه دیگر که سهامداران اصلی آنها بخش خصوصی بودند، به نتیجه نرسیدند.
* دوره مسئولیت من در این پروژه از دی ماه 92 تا پایان سال 94 بود. قبلتر از من، آقای مهندس خسروانی مدیرعامل بود که در زمان او کارهای اولیه از جمله مطالعات مهندسی، انتخاب زمین و این قبیل کارها انجام شدند. در آن زمان پروژه آناهیتا چند مشکل اساسی داشت. یکی آنکه تامین آب موردنیاز طرح معین نبود. لذا از طریق سد خاکی بیستون که معلوم نبود کی احداث شود، آب پروژه تامین میشد که البته هنوز هم این سد احداث نشده است. در همین راستا در زمان مسئولیت من، تلاش کردیم آب را از طریق سیستم فاضلاب شهری کرمانشاه حل کنیم که به نتیجه هم رسید و این مشکل حل شد.
*همچنین کار مهندسی و FEED به اتمام نرسیده بود و با لایسنسورها تسویه حساب نشده بود که ما با هفت هزار ساعت کار مهندسی مجدد این مشکلات را حل کردیم. قرارداد عملیات خاکی و تسطیح زمین 600 هکتاری پروژه را کامل انجام کردیم وبه مرحله EPC رساندیم. در مرحله EPC انتخاب پیمانکار اجرایی، از 9 شرکت دعوت کردیم و در نهایت کار ارزیابی هم به پایان رسید.
*در ادامه فرایند پیشبرد طرح، ما تلاش کردیم افزون بر تخفیف 5 درصدی که طبق قانون در قیمت خوراک این پالایشگاه، 5 درصد دیگر درقیمت خوراک پالایشگاه تخفیف بگیریم تا کار برای سهامداران جذابیت بیشتری داشته باشد. بنابراین تخفیف خوراک آناهیتا 10 درصد شد، اما بازهم سهامداران هیچ تأمین مالی نکردند که نکردند.
*چون دیدم بازهم سهامداران تمایلی به اجرای پروژه ندارند، پیشنهاد فروش و واگذاری سهام به سهامداران دیگر را مطرح نمودم و به فاصله کمی خریدار سهام هم پیدا کردیم و حتی با قرارگاه خاتم که امروز یکی از سهامداران اصلی آناهیتا شده است، وارد مذاکره شدیم که مکاتباتش موجود است.
*بنابراین وقتی سهامداران دیدند، سعی ما بر اجرای پروژه است، بهانههایی آوردند و من را از مسئولیت کنار گذاشتند. نتیجه این شد که هنوز پروژه آناهیتا در همان مرحله که رها شد، باقی مانده است و از سال 94 به بعد وزارت نفت دولت یازدهم و دوازدهم پیگیر طرح نشد. در دورانی که من مسئول پروژه بودم، چهار ماه دوندگی کردم تا بتوانیم در وزارتخانه جلسهای برگزار کنیم که آن یک جلسه هم در نتیجه فشار نمایندهها و کمک آقای مصری برگزار شد یعنی میخواهم بگویم برای وزارت نفت و شرکت ملی پالایش و پخش احداث این پالایشگاه کوچکترین اهمیتی نداشت.
*بنابراین در چنین پروژههایی که دولت هیچگونه توجه و پیگیری نمیکند و سهامداران اصلی هم بخش خصوصی هستند که نه تنها کاری انجام نمیدهند بلکه بهانهتراشی هم میکنند، طبیعتا طرح به جایی نمیرسد. من علت عدم توفیق در این طرح را در دو مسئله میدانم. اولا اینکه هنوز بخش خصوصی ما با چنین طرحهایی آشنا نبوده و تجربه و تخصص اجرای مگاپروژههایی با هزینه 3.2 میلیارد یورویی را ندارند. از این رو لازم بود وزارت نفت یا دولت موضوع را پیگیری کند. دوماً شرکت پالایش وپخش به بهانه سهام کم که در این پروژهها داشتند و به ویژه به خاطر عدم تمایل وزیر محترم آقای زنگنه به ساخت پالایشگاه، این طرحها را نیمه تمام رها کردند.
*در ادامه روند عدم تمایل شستا به انجام طرح، وقتی دیدند کار پروژه آناهیتا جلو نمیرود، 13.4 درصد سهام شستا را به صندوق کارکنان نفت واگذار کرد، تا شاید تلاش شرکت پالایش و پخش برای اجرای طرح افزایش یابد. در حال حاضر سهام شستا 33.3 درصد، سهام صندوق بازنشستگی کشوری 33.3 و سهام شرکت پالایش و پخش و صندوق کارکنان نفت در مجموع 33.4 است. علت شریک کردن صندون کارکان نفت هم در همان قانونی بود که اجازه نمیداد در چنین پروژههایی سهام دولت بیش از 20 درصد باشد. این تغییر باعث شد تا مدارک طرح و هیئت مدیره تغییر کند، ثبت شرکت روزنامه رسمی صورت بگیرد لذا چرخه تغییرات یکبار دیگر تکرار و زمان بر شد.
*در حال حاضر هم اولین سهامداری که سهامش را واگذار کرد، شستا بود. این نشان میداد که سهامداران اولیه آناهیتا از ابتدا هم تمایلی به این پروژه نداشتند. بر همین اساس شاهد هستیم در اولین فرصت سهام خود را به قرارگاه خاتم فروخت. البته در دوره مسئولیت من تلاش شد چنین اتفاقی رخ دهد ولی سهامداران سر قیمت سهام به توافق نرسیدند.
* اگر منابع مالی وجود داشته باشد، حتما برای آن چالههایی هم ایجاد میشود. برای گرفتن بودجه هم لازم است طرحها تعریف شود و به شرکت پالایش و پخش هم بیشتر از سهمش پولی نمیدهند. در آن زمان شرکت پالایش و پخش فقط میتوانست به اندازه سهم 20 درصدیاش، تامین مالی برای پروژه آناهیتا انجام دهد که همین کار را هم کرد. در واقع هر مقدار هزینهای هم که بابت این پروژهها شد، از پولی بود که شرکت پالایش و پخش آورده بود. پس این بهانه که آن دوران پول زیادی بود و کار پیش نرفت، اتفاقا هرچی کارشده است همان دوره شد.
*نکته دیگر آنکه تقریبا از سال 93 پیگیری شرکت پالایش و پخش در پروژه آناهیتا کاهش یافت و بعضا نمایندگان مجلس پیگیری میکردند که مسئولین هم پاسخگو نبودند. در واقع از آغاز دولت یازدهم به بعد، شرکت پالایش و پخش دیگر هیچ کاری را ادامه نداد. درباره پالایشگاه هرمز هیچ گزارشی ارائه نداد. پالایشگاه خوزستان را تعطیل کرد. به پروژه آناهیتا هم پولی تزریق نشد.
*پول نیست جمله همیشگی است که می شود گفت لیکن باید پول را ایجاد کرد. وقتی طرحی تعریف می شود باید مجدانه دنبال منابع مالی رفت. در دوره من تلاش کردیم از خط اعتباری فاینانس چین را استفاده کنیم، خودم شریک و فاینانس خارجی هم پیدا کردم ولی سهامداران تضامین فاینانس را ندادند و فاینانس هم بدون تضمین امکانپذیر نیست. از نظر قانونی شرکت پالایش و پخش چون دولتی بود نمیتوانست تضامین بخش خصوصی را تامین کند.
*شما به پروژههای شستا در پتروشیمی نگاه کنید که چگونه جذب فاینانس میکنند. چطور برای بیدبلند 2 میتوانند تضامین بدهند ولی برای پروژه آناهیتا این کار را نکردند. صحبت سر این است که سهامداران تمایلی به انجام این پروژه نداشتند و دلیلش را هم نمیدانیم. از طرفی بخش دولتی هم چندان تلاشی نداشت. در جلسهای که با آقای زنگنه داشتم وقتی در پاسخ به این سوال که چرا پروژه را انجام نمیدهید، سهامداران گفتند پول نداریم، زنگنه گفت پس کار را تعطیل کنید.
*اگر آقای وزیر یا مدیرعامل پالایش و پخش تلاش می کردند، منابعش را میتوانستند از منابع داخلی و یا فاینانس خارجی تامین کند. ولی تمایلی برای اجرای این پروژهها نبود. بعضی مدیران و مسئولین، مدیرِ هزینه هستند. یعنی باید پولی در گاوصندوق باشد تا هزینه کنند. برخی مدیران، مدیرِ درآمد هستند و پول پیدا میکنند. اگر قرار باشد پول وجود داشته باشد که همه میتوانند پروژه اجرا کنند. پروژه ستاره خلیج فارس هم از ابتدا پولی برایش نبود اما برایش تامین مالی کردند.
*اگر گفته میشود در دولت قبل پول به وفور بوده، باید این را هم گفت که در دولت قبلی همزمان هشت پروژه پالایشگاهی تعریف شد و تاکید میکنم بر اساس قانون و طبق درصد سهام دولت در این طرحها، پول به این طرحها تزریق شد. در این دولت چند پروژه شروع شد؟ به جز پروژه سیراف که هنوز روی خاک است، هیچ طرحی دیگر شروع نشد. دولت فعلی با طرحهای هرمز و خوزستان که در مسیر پیشرفت بودند چه کرد؟ جز از بین بردن طرحها اقدام دیگری انجام داد؟ چرا در پالایشگاه خوزستان وقتی سهامدار میخواست کار را شروع کند، به ناگهان مجوز خوراک را لغو کردند؟ اگر قرار بر مقایسه است، باید این گونه هم مقایسه شود. عملکرد آن دولت به خودش ربط دارد من که مسئولش نیستم اما به عنوان یک کارشناس اظهارنظر میکنم. هر دولتی هم که سرکار بیاید به عنوان یک کارمند برایش کار میکنم.
*ولی اگر قرار است مقایسه شود نگاه کنید هشت پروژه همزمان با ظرفیت 2.1 میلیون بشکهای شروع شد. خرید زمین، ماشینآلات، مطالعات پروژهها انجام شد. اما این دولت به نسبت خودش چه کرد؟ اگر تک تک پروژههای پالایشگاهی دولت قبلی را جمع ببندید، میبینید که بابت هر کدامشان 500 تا 600 هزار دلار در مرحله بیسیک هزینه شد. اینکه هنوز بعد 8 سال بگوییم آنها پول داشتند و انجام ندادند، درست نیست و آدرس غلط است. هر دولتی باید کار کند و عملکرد خودش را مطرح کند و به نقش خودش بپردازد.
شنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۲۰