میز نفت | نقل است که روزی زن بد چهرهای سعی در آرام کردن کودکی داشت؛ هرچه که بیشتر برای آرام کردن کودک تقلا میکرد، کودک بیشتر گریه میکرد تا اینکه رهگذری به او گفت، بنده خدا این کودک از خود تو میترسد؛ رهایش کنی خودش آرام میشود! این نقل، نقل وزارت نفتی است که هرچه میخواهد خود را دلسوز منافع کشور معرفی و با برداشت خودش در این باره حرکت کند، اما منافع کشوربیشتر تضییع میشود و البته خود در این توهم مانده که به سود منافع ملی کار میکند.
حرف که حساب باشد، پاسخ بیحساب خواهد بود؛ پاسخهایی مثل آنچه اداره کل روابط عمومی وزارت نفت در جواب به مصاحبه هدایت الله خادمی با خبرگزاری مهر آورده است. خادمی در مصاحبه خود به تشریح حفاری چاه در آبهای خزر پرداخته بود؛ خاطراتی را از ابتدای دهه 90 نقل کرده و درنهایت گفته بود با تصمیم وزیر نفت، دکل ایران امیرکبیر به ساحل منتقلشده است. اما وزارت نفت کلاً معتقد است اظهارات خادمی درباره حفاری در خزر، خیالپردازی و اوهام است.
از ادبیات این جوابیه که حتی پای یک اشتباه رایج در حوزه رسانه را نیز به میان کشیده، مشخص است که نویسنده بسیار عصبی بوده و سعی کرده با درشتگویی و بولد کردن دو مورد، اساساً همهچیز را کتمان کند. ماحصل مصاحبه خادمی آن بود که با دستور شخص وزیر نفت، دکل ایران امیرکبیر از موقعیت خود جابجا شده است مانند اتفاقی که برای دکل ایران در میدان گازی فرزاد بی رخ داد.
بر اساس حملاتی که در جوابیه روابط عمومی وزارت نفت دیده میشود، مصاحبهکننده فردی است که از ژئوپلیتیک «هیچ» نمیداند و اما خود در این حوزه، اجتهاد دارد. موضوع ساده است، در سالهایی که زنگنه وزیر نفت شد، شخصاً دستور داد که هر چه که دولت قبل انجام داده بود و یا در حال اجراشدن بود متوقف شود. اینک برای آنکه در این میان پای زنگنه را از این غائله بیرون بکشد، سازمانهای دیگر را به میان بکشاند.
حالا وزارت نفت بخواهد برای قصور خود، شریک بتراشد، بتراشد کسی مانع نیست اما نمیتواند اشتباه بزرگ خود را در خزر فراموش کند که اگر خودش هم فراموش کند، ما به خاطرخواهیم آورد که در چه جلسهای و با چه گفتار و ادبیاتی، دستور عقبنشینی دکل ایران امیرکبیر صادر شد.
وزارت نفت خود را انتهای علم ژئوپلیتیک میداند ولی نمیخواهد به این نکته اشاره کند که ماجرای حضور ایران در خزر، دقیقا به دلیل افزایش قدرت چانه زنی ایران در ژئوپلتیک خزر بود اما با عقبنشینی وزارت نفت از محل استقرار دکل حفاری، کلاهی بزرگ بر سر حق ایران در این منطقه رفت. این وزارتخانه بهخوبی میداند چه اشتباه بزرگی را مرتکب شده است و ما نیز قصد نداریم یک مسئله امنیتی – منطقهای را واکاوی کنیم که به سود کشور نیست ولی اگر به سواد ژئوپلیتیک باشد، اصولاً وزارت نفت و دیدگاه حاکم بر آن در «ته صف» قرار دارند؛ آن روز که ژئوپلیتیک تقسیم میکردند، مدیریت ارشد وزارت نفت در صفی ایستاده بود که «وهمِ نجات اسلام توسط توتال» توزیع میشد و ازقضا تنها متقاضیاش خودش بود!
خلاصه اگر به وهم باشد، وزارت نفت بر بالای قلهاش خیمه زده است، به سوادش باشد این وزارتخانه در ته صف ایستاده و اگر هم به فهم باشد، که حساب وزارت نفت معلوم است. وهم و نگاه ژئوپلیتیک فقط آنجاکه با قرارداد کرسنت، امارات غلام حلقهبهگوش ایران میشد، آنجاکه قرارداد صادرات گاز به پاکستان به سود جمهوری اسلامی ایران نبود، آنجاکه شانس صادرات دو برابری گاز به ترکیه را به آذربایجان و روسیه هدیه دادیم، آنجاکه با حضور در صادرات LNG در دنیا آقایی میکردیم و درنهایت آنجاکه برای زمین زدن قرارداد صادرات گاز به عراق، از اسرائیلیها نیز تندتر بودیم!
يکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۵۱