به گزارش میز نفت، هزینه ساخت پالایشگاهها بستگی به کیفیت محصولات دارد، یعنی هر چه میزان complexity یا پیچیدگی یک پالایشگاه بالاتر باشد هزینه ساخت آن هم بالاتر است. پالایشگاه اراک بالاترین پیچیدگی را میان پالایشگاههای ایران دارد و ضریب نلسون (واحد پیچیدگی) آن 9.5 و پالایشگاه آبادان دارای ضریب نلسون 3.4 است. البته پالایشگاه اراک محصولات با کیفیت بالاتری هم تولید میکند. در نتیجه، هزینه ساخت پالایشگاهها با توجه به کیفیت محصولات از 20 هزار دلار تا 40 هزار دلار میباشد. در این بین پالایشگاه ستاره خلیج فارس که خوراکش میعانات گازی است و پیچیدگی آن نسبت به برخی از پالایشگاههای نفتی کمتر است، دارای ضریب نلسون 8 است.
برای اثبات نادرست بودن اظهارات وزیر نفت درباره میزان سرمایهگذاری لازم در طرح پالایشی سیراف بهتر است نگاهی به سرمایهگذاریهای لازم برای پالایشگاههای مشابه با خوراک میعانات گازی انداخته شود.
پالایشگاه پارس شیراز (که قرار بود در مجاورت پالایشگاه شیراز ساخته شود) با ظرفیت 120 هزار بشکه در روز خوراک میعانات گازی، معادل یک سوم ظرفیت پالایشگاه ستاره خلیج فارس و معادل دو پالایشگاه 60 هزار بشکهای طرح سیراف میباشد. مطالعات امکانسنجی این پالایشگاه توسط شرکت فرانسوی Beicip Franlab از زیر مجموعههای IFP در سال 2010 انجام شده است. بر اساس این مطالعات هزینه طرح حدود 1.9 میلیارد دلار پیش بینی شده است.
اگر تورم جهانی را سالیانه حدود 2 درصد در نظر بگیریم هزینه ساخت یک پالایشگاه میعانات گازی 120 هزار بشکهای، به قیمت امروز معادل 2.3 میلیارد دلار محاسبه میشود و چنانچه هزینه انتقال خط لوله تا شیراز را از هزینه های ساخت این پالایشگاه کم کنیم، میزان سرمایهگذاری لازم به 2 میلیارد دلار کاهش مییابد یعنی قیمت ساخت یک پالایشگاه با خوراک میعانات گازی حدود 17000 دلار به ازای هر بشکه محاسبه میشود و با توجه به تاخیرات پروژه و تحریم و هزینههای سربار در ایران عدد نهایی سرمایهگذاری به ازای هر بشکه در این طرح حدودا بین 18000 دلار تا 25000 دلار تعیین میشود.
در همین راستا، محسن قدیری مدیر اسبق برنامهریزی تلفیقی شرکت پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران گفت: «محصول نهایی پالایشگاه سیراف برای آنکه در بازار ایران مصرف و یا صادر گردد، به واحدهای تقطیر اتسفریک، آیزوم با خوراک نفتای سبک، واحد CCR با خوراک نفتای سنگین، واحد MHDS برای سولفورزدایی نفت سفید و دیزل، واحد آمین، واحد تولید گوگرد، آب ترش و شیرینسازی گاز مایع و سایر تاسیسات و واحدهای جانبی نیاز دارد. هزینه ساخت این واحدها به طور میانگین با قیمتهای امروز و زمان ساخت پروژهها در ایران و تحریم، 20000 دلار در بشکه میباشد. بنابراین اظهارات وزیر نفت مبنی بر اینکه هزینه سرمایهگذاری به ازای هر بشکه در این طرح بین 7000 تا 8000 دلار میباشد غلط بوده و احتمالا به خاطر عددسازیهایی است که برخی افراد در وزارت نفت برای اثبات توجیهپذیر بودن طرح انجام دادهاند».
* امکان استفاده از پالایشگاه سیراف به عنوان Topping plant وجود ندارد
وزیر نفت در بخشی دیگری از اظهاراتش در برنامه رادیویی «رهیافت» رادیو اقتصاد به این موضوع اشاره کرد که طرح پالایشی سیراف باید به صورت یک پتروپالایشگاه تاسیس شود زیرا خوراک تولیدی این طرح، نفتا بوده که یک محصول نیمهنهایی است و به همین شکل قابل مصرف یا صادرات نیست. در نتیجه حتی اگر طرح سیراف به عنوان Topping plant، محصول نیمهنهایی نفتا را با هدف مصرف در پتروشیمی تولید نماید، واحد پتروشیمی با خوراک نفتا نیاز به واحد آروماتیک و واحد الفین دارد تا محصولات بوتادین، ABS، پلیاتیلن و پلیاستایرن و ... تولید کند.
ظرفیت چنین واحدهایی حدودا 40 هزار بشکه در روز است و اگر از هم اکنون برای ساخت چنین واحدهایی اقدام شود حدود 10 سال زمان نیاز دارد تا این واحدها ساخته شوند. در نتیجه، استفاده از پالایشگاه سیراف برای چنین منظوری غیرممکن است، زیرا واحد 360 هزار بشکهای سیراف حدودا 250 هزار بشکه در روز نفتا تولید میکند و مصرف چنین حجمی از نفتا در ایران و حتی در منطقه مقدور نیست و لذا مجبور خواهیم بود؛ نفتای تولیدی را در مخازن و یا داخل کشتی ذخیره نماییم.
در همین راستا، جلیل سالاری قائم مقام اسبق شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی با انتقاد از طرح سیراف گفت: «یک نکته مهمی که متاسفانه توسط مسئولین به عمد مغفول مانده و یا پنهان نگه داشته شده است، این است که خط لوله 36 اینچ میعانات گازی از پارس جنوبی به بندرعباس (ستاره خلیج فارس) دارای ظرفیت 520 هزار بشکه در روز است و طرح فعلی پالایشگاه ستاره خلیج فارس الان در ظرفیت 400 هزار بشکهای مشغول فعالیت است. در نتیجه با توجه به اینکه مازاد تولید به مصرف میعانات گازی در داخل کشور نیز حدود 120 هزار بشکه است بهتر برای رهایی از خام فروشی میعانات گازی، این میعانات را در فاز جدیدی در پالایشگاه ستاره خلیج فارس مصرف کنیم و در حال حاضر نیز تمام امکانات برای ساخت فاز جدید این پالایشگاه وجود دارد. یعنی به جای این همه سر و صدا برای هیچ، چرا از امکانات موجود استفاده نمیکنند و برای جلوگیری از خامفروشی میعانات گازی به دنبال یک طرح کاملا غلط و تماما اشتباه هستند. درحالیکه میتوان از زیرساختهای موجود در پالایشگاه ستاره خلیج فارس استفاده کرد و اگر طرحی را هم برای جلوگیری از خامفروشی میخواهند اجرایی کنند در آن منطقه طراحی شود».
سالاری افزود: «یکی دیگر از نکات ضعف پالایشگاه سیراف این است که واحد تقطیر آن همانند پالایشگاه ستاره خلیج فارس مقداری باقیمانده Residue)) تولید میکند که به عنوان کاتر به نفت کوره تزریق میگردد که در پالایشگاه سیراف چنین امکانی وجود ندارد و بایستی با کشتی به بندرعباس حمل گردد».
همچنین شایان ذکر است که در حال حاضر پالایشگاه ستاره خلیج فارس برای راهاندازی نیاز به هیدروژن ارسالی از پالایشگاه بندرعباس دارد و در سایر موارد واحد CCR هیدروژن مورد نیاز پالایشگاه را تامین میکند. همینطور پالایشگاه پارس شیراز در مجاورت پالایشگاه شیراز باید ساخته میشد تا از هیدروژن این پالایشگاه در زمان راهاندازی استفاده کند. حال سوال اساسی این است که پالایشگاه سیراف هیدروژن مورد نیاز خود برای راه اندازی را از کدام پالایشگاه تامین مینماید؟
*ابهامات جدی درباره تامین خوراک پالایشگاه سیراف
یکی از انتقادات دیگر به طرح پالایشی سیراف ناظر به ابهامات موجود درباره تامین خوراک این پالایشگاه است. در این راستا، محسن قدیری مدیر اسبق برنامهریزی تلفیقی شرکت پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران به خبرنگار فارس گفت: «نکته اساسی و مهم این است که در جلسه پرسش و پاسخ(clarification) طرح سیراف، با حضور مدیر شرکت ملی نفت و معاون برنامهریزی و نظارت بر منابع هیدروکربوری بیان گردید که شرکت ملی نفت از دی ماه 94 برای 12 سال میتواند خوراک میعانات گازی این طرح را فراهم نماید. بنابراین با توجه به تخصیصهای انجام شده و پتانسیل تولید، تأمین بلندمدت منبع خوراک جای تامل و سوال دارد».
با توجه به مطالعات پیشین و اقدامات فعلی در حال انجام، پروفایل تولید میعانات گازی با روند نزولی همراه بوده و با ملاحظه افزایش تعداد فازها و یکسان بودن سفره، شدت افت فشار مضاعف خواهد شد و در نتیجه، متوسط تولید به سطح بسیار نازلی کاهش خواهد یافت. در حال حاضر با احتساب پالایشگاه ستاره خلیج فارس و سایر واحدهای پالایشی و پتروشیمی برای حدود 700 هزار بشکه تحویل میعانات گازی به این واحدها تعهد وجود دارد و بنابراین با الحاق طرح سیراف، باید تولید میعانات گازی به بیش از 1 میلیون بشکه در روز برسد که بر اساس پارامترهای فنی و مهندسی و تجارب عملی پیشین، این امر کاملا غیرممکن بوده و منجر به تشدید سیر نزولی تولید خواهد شد. در نتیجه، خوراک لازم برای 6 واحد مورد نظر در طول دوران عمر مفید این پالایشگاهها (25 سال) وجود نخواهد داشت.
چنانچه متولیان اجرای طرح سیراف از مطالعات و نتایج حاصل از آن اطمینان داشته و منکر اتلاف سرمایههای کشور هستند، ضروری است گزارش مطالعه خود را منتشر ساخته و در معرض نقد و بررسی صاحب نظران و کارشناسان ذیصلاح قرار دهند که در آن روند عرضه با مشخص کردن پروفایل تولید بلندمدت (با احتساب روند برداشت ایران و قطر از میدان گازی پارس جنوبی) و تقاضاهای قطعی شده و نهایتا تعادل عرضه و تقاضا دقیقا بررسی شده باشد.
در مجموع، طرح پالایشی سیراف فاقد خوراک کافی، امکانسنجی قابل پذیرش بانکها (Bankable Feasibility Study)، الگوی فرایندی مشخص، زیرساختهای انتقال محصولات به بندرعباس به عنوان قطب توزیع فرآرودهها و ... میباشد. با این طرح نمیتوان طبق برنامه شرکت پالایش و پخش، 125 میلیون لیتر در روز بنزین مورد نیاز کشور در سال 1405 را تامین نمود. بنابراین بهتر است وزارت نفت در صورتی که اصرار به ساخت پالایشگاه میعانات گازی جدید دارد، به جای اجرای یک تصمیم غلط (تکمیل طرح سیراف)، اقدام به توسعه پالایشگاه ستاره خلیج فارس کند، پالایشگاهی که پیشبینیهای لازم برای ساخت فاز چهارم در آن انجام شده است. زیرساختهای مورد نیاز از جمله زمین، آبگیر، اسکله، خطوط لوله خوراک و فرآورده و ... در این پالایشگاه موجود بوده و به همین دلیل، هزینه ساخت فاز چهارم پالایشگاه ستاره خلیج فارس کمتر از طرح سیراف است.
منبع:فارس
جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۵۸