به گزارش میز نفت، چند روز پیش بود که خبری روی خروجی فارس قرار گرفت که می گفت برنامه حفاری تعمیری شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب به تصویب نرسیده و به همین دلیل، دستور ترخیص 20 دکل حفاری و بیکار شدن بیش از سه هزار نفر صادر شده است.
وزارت نفت پس از انتشار این خبر سعی کرد توپ را در زمین شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب بیاندازد که این شرکت باید درخواست استفاده از دکل ها را ارائه دهد و وقتی این شرکت تولیدی درخواستی برای استفاده از دکل های حفاری ندارد، چنین موردی طبیعی است. شرکت ملی مناطق نفتخیز بزرگترین و مهمترین زیرمجموعه وزارت نفت است که حدود 80 درصد از تولید نفت ایران را بر عهده دارد.
این شرکت از دیرباز با زنگنه و خط مشی مدیریتی وی زاویه داشت ولی در نهایت از فرامین وزیر نفت پیروی می کند؛ آنچه که وزارت نفت را عصبانی کرده، باز شدن پای زنگنه به این دستور است و بر همین اساس سعی دارد اینگونه القا کند که وزیر نفت هیچ نقشی در این باره ندارد! موضوعی که به هیج عنوان قابل باور نیست زیرا شخص زنگنه همه موارد مربوط به این شرکت را راهبری کرده و بر امور آن نظارت دارد.
چاه تعمیری چیست؟
با توجه به اینکه چاه های نفتی کشور در محدوده فعالیت شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب در نیمه دوم عمر خود قرار دارند، برای تثبیت تولید و حتی افزایش باید سالانه حفاری تعمیری روی چاه ها صورت گیرد، در صورت عدم تعمیر چاه ها میزان تولید نفت کاهش می یابد و بر همین اساس، این شرکت همواره در حال تعمیر چاه های خود بوسیله دکل های شرکت ملی حفاری است.
روال کار هم به این صورت است که شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب برنامه تولیدی و توسعه ای خود را به شرکت ملی نفت ارائه داده تا تصویب شود. اما در نامه ای که در تاریخ 5 فرودین 99 نوشته شده است نکات جالبی ذکر شده و رسما از بیکاری دکل های حفاری گفته شده است.
در نامه شماره 99-108 شرکت ملیمناطق نفتخیز جنوب به شرکت ملی حفاری به صراحت قید شده که علت ترخیص 20 دکل حفاری شرکت ملی حفاری ایران، تصویب نشدن برنامه تولید سال 99 شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب توسط شرکت ملی نفت ایران است. شایان ذکر است که بعد از گذشت یک ماه و نیم از سال 1399 هنوز این برنامه تولید تصویب نشده است!
خبرگزاری فارس هم در این باره نوشته است: در سال 96 دستوری مشابه دستور بالا صادر شد و حدود 30 دکل در آستانه ترخیص قرار گرفت. تجربه سال 96 نشان داده که با گذشت 2 سال از شروع این طرحها از مجموع 28 بسته کاری صرفاً 6 بسته شروع بکار نموده و 8 دکل حفاری در این 6 بسته بکارگیری شدهاند که فقط یکی از آنها مربوط به شرکت ملی حفاری است که آن هم در پروژه گچساران خامی که پیمانکار آن خود شرکت ملی حفاری است بکارگیری شده است.
با پیگیریهای شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب از شرکت ملی نفت ایران مشخص شد که وزیر نفت با ادامه کار دکلهای حفاری در روال جاری شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب مخالف بودند و دستور دادند که فعالیتهای توسعه میادین در میادین موضوع طرح 28 مخزن صرفاً از طریق EPC/EPD و در خارج از حوزه طرح نیز صرفاً حفاری بصورت EPD انجام شود که این موضوعات به معنای توقف روال جاری مناطق نفتخیز جنوب و ترخیص دکلهای حفاری و بلاتکلیفی نیروها تا زمان شروع بکار تعداد زیادی از بستههای طرحهای 28 مخزن و ایجاد ظرفیت جهت بکارگیری دکلهای شرکت ملی حفاری است.
اگر سال 96 مقاومت مدیران وقت و ورود دستگاههای نظارتی به موضوع رخ نمیداد و بدستور وزیر نفت عمل شده بود و حدود 30 دکل حفاری ترخیص میگردید قطعا شاهد بیکاری گسترده در استان خوزستان بودیم.
با توجه به تجربه سال 96 احتمال بکارگیری 20 دکل ترخیص شده شرکت ملی حفاری در پروژههای طرح 28 مخزن بسیار ضعیف است. در حال حاضر حدود 4 هزار نفر از پرسنل دکلهای حفاری بلاتکلیف هستند و حدود 10 هزار نفر که شغلشان مرتبط با دکلهای حفاری است بیکار شدهاند که حقوق آنها قطعا توسط وزارت نفت پرداخت نمیشود.
طرح زنگنه
در ارتباط با طرح 28 مخزن باید توجه کرد که از مجموع 28 بسته کاری فقط 6 بسته آغاز بکار کرده که در آن 6 بسته نیز طبق اطلاعات واصله از مسئولین این طرح دارای عقب افتادگی حدود 80% نسبت به برنامه است. هیچکدام از 22 بسته دیگر از طرح 28 مخزن شروع بکار نکرده و از لحاظ اجرای در مرحله صفر درصد قرار دارند. اکثر آنها حتی به مرحله برگزاری مناقصه نیز نرسیدهاند.
از ابتدای سال 97 تا پایان سال 98 مناطق نفتخیز جنوب با روال جاری خود در حوزه طرح 28 مخزن بیش از 40 میلیون بشکه نفت انباشتی تولید کرده در حالیکه پیمانکاران طرح حتی یک قطره نفت تولید نکرده اند. در همین مدت مناطق نفتخیز جنوب با روش جاری خود بیش از 50 حلقه چاه در حوزه طرح حفاری نموده و حدود 34 حلقه چاه راهاندازی نموده است که این میزان برای پیمانکاران طرح برابر با صفر است.
این طرح اشتغال چندانی نیز ایجاد نکرده و بخشی از اشتغال ایجاد شده توسط آن مربوط به پیمانکارانی است که در اثر شروع این طرح مجبور به ترک مناطق نفتخیز جنوب شده بودند و مجدداً بعد از گذشت حدود 2 سال بکارگیری شدهاند نظیر دکلهای شرکت تامین دکل صبا که اکنون در طرح 28 مخزن بکارگیری شدهاند.
روش اجرایی طرح بشدت دچار اشکال است که بخش عمده آن در حوزه طراحی و نظارت بر اجرای عملیات است که کارفرما را تبدیل به یک ناظر عالیه که صرفاً نقش تایید کننده دارد تبدیل کرده است. در بعضی موارد این عدم نظارت دقیق سبب بروز موقعیتهای بسیار خطرناکی شده بود که اگر بعضی از مدیران دلسوز با اصرار خود در قضیه ورود نمینمودند امروزشاهد حوادث تلخی در حوزه این طرح بودیم.
سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۰۷