میز نفت | سال 1376 وقتی بیژن نامدار زنگنه از وزارت نیرو به وزارت نفت آمد ذهنیت خود را در نفت جاری کرد؛ او در ابتدای وزارت خود ابتدا روی ساختار نفت دست گذاشت و پس از دو سال کش و قوس، سرانجام به هدف خود رسید و شرکت ملی نفت را به بیش از 200 شرکت فرعی تبدیل کرد.
مدیریت تولید مناطق خشکی را که در اهواز مستقر بود و از کوههای آغاجاری و مسجدسلیمان و خارک و گچساران و بی بی حکیمه و تلمبه خانه گناوه و نرگسی شیراز تا سرخس را مدیریت میکرد به چند ده شرکت کوچک و بزرگ بهرهبرداری و توسعه ای تبدیل شد.
منطقهای که با یک سمت سازمانی( B) اداره می شد حالا دیگر صاحب هیئتمدیره شده و با دهها سمت مدیریتی (over D و D) شکل گرفته بود .استدلال این بود که چون بهرهبردار و مجری پروژههای توسعهای نباید یکی باشد این شرکتها مطابق با علم روز مدیریت دنیا در نفت ایجاد شده است. البته هیچگاه تولید در مناطق نفتخیز جنوب به ۵ میلیون بشکهای که وی درآغاز کار در اهواز در ساختمان چهار طبقه و در جلسه افزایش تولید هدف گذاری کرد نتوانست برسد.
تغییر ساختار عملاً هزینههای جانبی فراوانی بر روی دست صنعت نفت گذاشت؛ تنها در عسلویه آن هم به برکت قراردادهای بیع متقابل با حضور شرکتهای فرانسوی،کرهای ، ایتالیایی و شرکتهای ایرانی چندین فاز توسعه از میدان مشترک گازی پارس جنوبی انجام شد.
اما وزارت شیخ الوزرا در ۸ سال دوم به گونهای متفاوت رقم خورد؛ کارکنانی که امیدوار بودند تا ژنرال با حضور مجدد اشتباهات و نقایص گذشته را به خوبی جبران کند به نا امیدی محض تبدیل شد. با تغییر ساختارهایی که به پیش برد، این بار به سراغ نیروی انسانی هم رفت که با اعتراضات بسیاری مواجه شد.
وی تصمیم گرفت به یکباره حدود 5 هزار سمت سازمانی خالی را حذف کرده، استخدام ها را محدود و تقریباً به صفر رساند. در چنین شرایطی و به دلایل مختلف فعالیتهای توسعهای در شرکت ملی نفت در میادین نفتی و گازی و ایضا پایین دست به حداقل ممکن کاهش پیدا کرد.
همه به یاد داریم که مطابق مقررات آن روز شرکت ملی نفت هیچکس مجاز به قرار گرفتن بر روی سمت سازمانی بیش از دو رتبه تفاوت با رتبه شخصی نبود و به ندرت افرادی با تفاوت رتبه سازمانی شخصی و سازمانی بیش از ۲ رتبه منصوب میشدند و اگر هم انجام میشد نیازمند مجوز هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران داشت اما امروز در دوره دوم و در سال آخر وزارت شیخ الوزرا در این دولت شاهد آن بودیم که به ۱۱ نفر از مدیران تازه منصوب شده در مجموعه وزارت نفت دو رتبه تشویقی اعطا شد و دستورالعملی صادر شد تا شرکتهای دیگر و واحدهای ستادی هم بتوانند برای مدیرانشان درخواست دو رتبه تشویقی بدهند. ظاهراً بعد از تغییر ساختار در هشت سال اول وزارت این بار شاهد تغییر در ساز و کار رتبههای سازمانی نیروی انسانی وزارت نفت هستیم.
سوال مهم و جدی این است که هدف از این کار چیست ؟ و چه عواقب منفی در انتظار آینده صنعت نفت نشسته است؟ زنگنه خوب میداند اکنون تعداد کثیری از کارکنان که به دلایل مختلف و محدودیتهایی که در رتبههای ساختار سازمانی در اکثر شرکتها وجود دارد، رتبه سازمانی آنها با رتبه شخصیشان مساوی است و یا حتی در پستهایی پایینتر از سمت سازمانی منصوب شدهاند.
در چنین وضعیتی آنها امکان دریافت و ارتقاء قانونی و طبیعیشان وجود ندارد؛ سوال اصلی اینجاست که آیا به جای اهدای رتبه اضافی به تعدادی از مدیران که تفاوت زیادی بین رتبه شخصی آنها با رتبه سازمانی وجود دارد و با لحاظ تجربه و رتبههای شخصیشان هرگز در شرایط عادی نمیتوانستند بر روی این سمتها قرار بگیرند، بهتر نبود آقای وزیر فکری به حال کارکنانی کنند که سالهای متمادی به دلیل عدم وجود سمت سازمانی متناسب با رتبه شخصی آنها در جا زده و حقوقشان را به طور کامل دریافت نکردهاند؟!
آیا معاون منابع انسانی وزارت نفت نبایستی به جای نوشتن دستورالعملی که خودش هم از این دستورالعمل منتفع شده، به فکر کارکنانی باشد که اصطلاحاً بر روی سمتهای سازمانی متوقف شده و سالها عقب ماندهاند؟چرا آماری از این کارکنان نمیگیرند تا به عمق فاجعه در رسوب نیروی انسانی در سمتهای سازمانی پی ببرند و دلایل آن را تحلیل و راه کار خروج از بحران در این بخش از نیروی انسانی پیدا کنند؟
اینکه در سال پایانی هر دولتی امکان تغییرات در سال آینده بسیار محتمل است و چه بسا این افرادی که امروز به آنها رتبه شخصی بالاتر اعطا میشود، در دولت بعدی نتوانند بر روی سمتهای فعلی حضور داشته باشند.
اگر این اقدام یک کار اصولی و درست بوده چرا در طول ۷ سال گذشته اجرا نشد و چرا در سال پایانی این اتفاق افتاده است؟ ایا این نشاندهنده این نیست که اصولاً برنامهای برای ارتقای نیروی انسانی به طور جامع در وزارت نفت وجود نداشته است؟
و آخر اینکه بالاخره آقای مهندس بیژن نامدار زنگنه از خودشان بپرسند و آسیب شناسی کنند که تغییر ساختار در هشت ساله اول وزارت ایشان و نحوه رفتاری که با نیروی انسانی تحصیل کرده و دانش آموختگان دانشگاه صنعت نفت و خیل عظیم دانش آموختگان ممتاز دانشگاه و آگهیهای جذب بی فرجام جذب و استخدام نیروی انسانی تحصیل کرده در ۸ سال دوم، واقعاً چه عواقبی درپی داشته است ؟
حداقل پاسخ بدهند تا ما هم بدانیم که ۱۵ سال از عمر وزارت نفت در حکومت جمهوری اسلامی در حوزه توسعه منابع انسانی چه فوایدی داشته است ؟که حالا برای پر کردن فاصله رتبههای شخصی کارشناسان منصوب شده با رتبههای سازمانی مجبور به دادن دو رتبه تشویقی متوسل شوند و نیروی انسانی که مهمترین دارایی و سرمایههای صنعت نفت بوده و هستند به کدام مسیر رشد و بالندگی سازمانی در حرکت است؟
شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۳:۲۲