میز نفت| نگاهي به حملات يمنيها به تأسيسات نفت عربستان نشان ميدهد نيروهاي انصارالله با درك درستي از اهميت نفت براي اقتصاد جهان، پيام روشني را براي كشورهاي غربي مخابره كردند و به همين دليل واكنشها نسبت به آن، در حد چند بيانيه بوده است.
در سحرگاه روز ۱۴ سپتامبر، نيروهاي يمني يا گروهي ديگر، بزرگترين تأسيسات فرآورش نفت دنيا را در شمال عربستانسعودي هدف حملات پهپادي قرار دادند. ۱۹پهپاد در اين حمله حضور داشتند كه ۱۷عدد از آنها تأسيسات خوريس و عبقيق را با دقتي بسيار بالا به آتش كشيدند. يكي از متخصصان انرژي، دقت بالا در هدفگيري اين تأسيسات را بهتآور و اعجابانگيز خوانده است.
پس از اين حملات، توليد نفت عربستان 5.7 ميليون بشكه در روز كاهش يافت كه برابر با ۷ درصد توليد نفت دنيا است. چند دهه گفتوگوي رهبران دنيا در مورد گرمايش جهاني نتوانسته بود به اندازه اين حملات در كاهش مصرف نفت، تأثيرگذار باشد.
اين حملات پيامدهاي فاجعهآميزي براي بازار جهاني انرژي به همراه داشت. حمله عربستان و همپيمانانش به يمن تاكنون بيش از ۱۰۰ هزار كشته داشته و مرگ 85 هزار كودك را به دليل سوتغذيه به دنبال آورده است.
اما منطق فراسوي اين حملات، بسيار هولناكتر است. دنياي امروز با نفت اداره ميشود و نوسانات عرضه اين محصول، جهان ما را به چالش ميكشد. خطوط لوله و مخازن ذخيرهسازي نفت را بايد نمادهاي كاپيتاليسم مدرن دانست. تأسيساتي نظير خوريس و عبقيق كه نفت در آنها فراورش و پمپاژ ميشود، همانند قلب اقتصاد دنيا عمل ميكنند.
هرگونه حمله به اين مراكز ميتواند پيامدهايي گسترده و فاجعهآميز به دنبال داشته باشد. در نيم قرن گذشته، كنترل بر بازار نفت، كليد هژموني جهاني بوده است. حتي دونالد ترامپ نيز اين مفهوم را به خوبي درك كرده است، چراكه پس از حملات روز يكشنبه ۱۴ سپتامبر، از آمادگي كشورش براي سرازير كردن ذخاير راهبردي نفت و انتظار براي اعلام جزييات اين حملات توسط رهبران عربستان سخن گفت.
همه دنيا اهميت اين تهديد امنيت انرژي را درك كردهاند. ترامپ از پنتاگون خواست كه عملياتي براي پاسخ به اين حملات طراحي كند. هر چند رياض، ايران و نه يمنيها را مسئول اين حملات معرفي كرده است. يمنيها هم با پذيرفتن مسئوليت عمليات، رياض را در مخمصهاي بزرگ قرار دادهاند. البته در گزارش ژانويه امسال سازمان ملل، توانايي يمنيها براي حملات دوربرد مورد تأييد قرار گرفته بود.
افزايش تنشها
اما با بازسازي بخشي از تأسيسات آسيب ديده، بايد در مورد منطق هولناك پشت پرده اين حملات انديشيد. در تابستان امسال، توقيف نفتكشها در تنگه هرمز و سرنگوني پهپاد امريكاييها در رسانههاي دنيا، بازتاب گستردهاي داشت.
جنگ ميان ايران و امريكا، پاي كشورهاي عربستان، امارات، لبنان، رژيم اسرائيل، عراق، تركيه و روسيه را نيز به صحنه نبرد باز خواهد كرد. بدين ترتيب كل خاورميانه و احتمالاً فراتر از مرزهاي آن در آتش اين جنگ قرار خواهد گرفت.
دنيا تنها با مشكل رهبران تماميتطلب روبهرو نيست. نفت با متمركز كردن قدرت، همه چارچوبهاي سياسي و اقتصادي را در خدمت خود ميگيرد. رهبران كشورهاي نفتي با سيطره بر درآمدهاي طلاي سياه، براي تداوم سلطه بر نفت تلاش زيادي ميكنند و از هيچ زدوخوردي نميهراسند.
وابستگي به فسيليها
وابستگي به سوختهاي فسيلي، مهمترين عامل فاجعه تغيير اقليم و گرمايش جهاني بوده و نابودي گونههاي مختلف گياهي و جانوري نيز از پيامدهاي مصرف اين سوختها است. نفت تبعات ديگري نيز در ساير بخشها داشته است. در سه دهه گذشته، صدها هزار نفر در جنگها بر سر سلطه بر منابع نفت كشته شدهاند. ميليونها نفر نيز به دليل آلودگي آب و هوا در كشورهاي مختلف دنيا جان باختهاند.
صد سال پيش، نفت نقشي در اقتصاد جهاني نداشت. در آن سالها، زغالسنگ، سوخت فراگير مصرفي در دنيا بود. قرن نوزدهم در سايه زغالسنگ قرار داشت و نقش كنوني نفت را در اختيار داشت، اما هيچ يك از عناصر در تاريخ بشريت (زغالسنگ، روغن وال، چوب، نمك، آهن يا برنز) تا اين حد بر زندگي بشريت تأثير نداشتهاند.
نفت و گاز طبيعي (كه در گذشته محصول جانبي توليد نفت به شمار ميرفت) خانههاي ما را گرم، سرد و روشن ميكند. كودهاي شيميايي توليد شده از گاز طبيعي در واحدهاي پتروشيمي، به افزايش توليد محصولات كشاورزي كمك ميكند.
كارخانههاي ما وابسته به نفت و گاز هستند و تقريباً همه سامانههاي حملونقل (شامل خودروها، قطارها، هواپيماها، كاميونها و كشتيها) از اين دو سوخت يا برق توليد شده از نفت و گاز استفاده ميكنند. ردپاي نفت حتي در غذاهاي ما نيز وجود دارد.
تيموتي ميشل، تحليلگر سياسي ميگويد: «توليد نفت به دليل وابستگي كم به كارگران در مقايسه با ساير انواع انرژي، بر ثروت و قدرت حاكمان دولتهاي كشورهاي نفتخيز افزوده است.
در گذشته اگر كارگران معادن زغالسنگ يا رانندگان قطار حامل آن اعتصاب ميكردند، توليد و انتقال زغالسنگ متوقف ميشد. اتفاقي كه بارها در يك سال روي ميداد. به همين دليل، كارگران اين صنعت از قدرت سياسي بالايي برخوردار بودند، اما توليد و پالايش و انتقال نفت به كارگران كمي نياز دارد. انتقال نفت از طريق خط لوله يا نفتكش به كارگران كمي نياز دارد.»
سامانه انرژي نفت محور باعث پديد آمدن ثروتهاي هنگفت و نابود كردن قدرت در حال رشد طبقه كارگر بوده است. به عبارت ديگر، نفت راه را براي استعمار مردم هموار كرده و حاكمان از پاسخگويي به مردم طفره ميروند.
پس از جنگ جهاني اول كه نخستين جنگ انجام شده با نفت بود، كشورهاي پيروز تلاش كردند تا ميادين نفتي و هابهاي انتقال آن را تحت كنترل خود بگيرند. مرزهاي كنوني خاورميانه را بايد محصول آن جنگ دانست. شركت آرامكوي سعودي، مالك تأسيسات آسيبديده نفتي خوريس و عبقيق، در گذشته از زيرمجموعههاي شركت استاندارد اويل كاليفرنيا (شورون كنوني) بوده است. بعدها نام اين شركت به شركت نفت امريكايي عربي (آرامكو) تغيير كرد.
ميتوان با قاطعيت اعلام كرد كه تنها نفت و نه هيچ سلاح ديگري، تعيينكننده برنده جنگ جهاني سوم خواهد بود. از نفت، سوخت تانكها، هواپيماها و ناوها و تولوين بهعنوان يكي از فرآوردههاي نفتي براي ساخت بمب و مهمات تأمين ميشود.
ايالات متحده كه هم اكنون به بزرگترين توليدكننده نفت دنيا تبديل شده، بهعنوان قهرمان نفت جهان امروز ميتواند در دوره پساجنگ بر اين سياره خاكي سلطه يابد.
طرح مارشال، دولتهاي اروپاي غربي را به سوي انرژيهاي نفتمحور يا انرژيهاي دلارمحور سوق داد. سياستهاي داخلي و خارجي نيز پس از جنگ جهاني دوم براساس بازسازي سريع سبك زندگي و مصرف غيرعادي و بسيار زياد انرژي تعريف شد.
سبك زندگي ما توسط رهبراني غيرپاسخگو طراحي شده كه مرگ هزاران گونه گياهي و جانوري را به همراه دارد. جهان ما همه روزه براي گروهي از جانداران غيرقابل سكونت ميشود.
جهانيان به صورت انسانهايي دست و پا بسته در حال گذران زندگي هستند. جامعه انساني نميتواند در بلندمدت با شيوه كنوني زندگي كند، حتي اگر اين سبك زندگي ارزش جنگيدن نيز داشته باشد!
منبع: Nation
سه شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۲۴