میز نفت | روسها برای حمایت نظامی از دولت بشار اسد، تجهیزات عظیمی را روانه سوریه کرده و تمایل دارند تا سالها در خاورمیانه حضورداشته باشند. مسکو با بهرهگیری از فضای خروج آمریکاییها از خاورمیانه، به دنبال تثبیت حضور خود در این منطقه راهبردی هستند. پرزیدنت اوباما تلاش کرد تا سیاست خروج از خاورمیانه را در پیش گیرد. ترامپ نیز همین سیاست را دنبال کرده است. بدین ترتیب روسیه به یک نیروی نظامی و سیاسی قدرتمند در منطقه تبدیلشده است.
برای حمایت همهجانبه نظامی از دولت بشار اسد، روسها در پایگاه هوایی حمیمیم و بندر طرطوس استقرار یافتهاند و امکان پشتیبانی از عملیات آنان در خاورمیانه، بالکان و شرق مدیترانه مهیا شده است. اتفاقی که رقابتهای منطقهای مسکو و واشنگتن را وارد مرحله جدیدی کرده است.
در جنگ داخلی سوریه، ارتش روسیه توانست سرنوشت زدوخوردها را تغییر دهد و انواع سلاحهای قدرتمند، مرگبار، انعطافپذیر و دوربرد آنها در این جنگ آزمایششدهاند. در این حملات برای نخستین بار از انواع مهمات هدایتشونده بسیار دقیق در یک جنگ واقعی استفاده شد.
از سوی دیگر، کرملین از این جنگ برای آزمایش تجهیزات جنگ الکترونیک خود بهره برد. در آوریل سال ۲۰۱۸ میلادی، فرمانده ستاد عملیات ویژه ایالاتمتحده اعلام کرد: هماکنون ما در جنگ سوریه شاهد تهاجمیترین فضای جنگ الکترونیک در دنیا هستیم. دشمنان ایالاتمتحده همهروزه در حال آزمودن تواناییها و تجهیزات ما هستند و ارتباطات ما را قطع و یا مختل میکنند.
در این جنگ، زیردریاییها و ناوهای روسیه حاضر در دریای کاسپین و شرق مدیترانه، بارها مواضع شورشیان سوری را با انواع موشک کروز هدف قراردادند. آنها توانستند با یک زیردریایی حاضر در آبهای مدیترانه، شهر رقه را ویران کنند. استفاده از یک پیمانکار خصوصی برای جنگیدن در کنار ارتش روسیه از دیگر دستاوردهای مردان یخی به شمار میرود. روسها با حضور در ایران، هواپیماهای خود را برای بمباران اهدافی در سوریه از پایگاهی در غرب این کشور پرواز دادند.
در تابستان سال ۲۰۱۸ میلادی، مسکو برای تسخیر آخرین پایگاه کلیدی شورشیان یک ناوگروه دریایی شامل ناو هواپیمابر کلاس کوزنیتزوف را روانه آبهای مدیترانه کرد. در این عملیات دریایی، روسها تلاش کردند تا دامنه تأثیرگذاری نظامی خود را توسعه دهند. آنها قواعد جدید بازی را در خاورمیانهایجاد کردند که بر توانایی عملیات آزادانه آمریکا و اسراییل تأثیرگذار بوده است.
روسیه در لیوانت یک مرکز تعمیر و عملیات سامانههای زیردریایی خودکار را ایجاد کرده است. آنها در بهکارگیری تجهیزات شناسایی، مراقبتی و عملیاتی با کابلهای زیردریایی به تواناییهای زیادی دستیافتهاند. زیردریاییهای آنان که از بنادر سوریه پشتیبانی میشوند، میتوانند از آبهای مدیترانه بهسوی اهداف خشکی موشک شلیک کنند. همچنین آنها میتوانند زیرساختهای نصبشده در بستر دریا را تهدید کنند.
وزیر دفاع انگلستان در دسامبر سال ۲۰۱۷ میلادی هشدار داده بود که کابلهای زیردریایی ارتباطی ما با ریسک جدیدی روبرو شده است. وی افزود: اگر این کابلها قطع شود، تأثیر فاجعهآمیزی بر اقتصاد و رسانههای و روش زندگی ما خواهد داشت.
روسها به دلایل مختلف خواهان مداخله در شرق مدیترانه هستند: حمایت بلندمدت از بشار اسد، تقویت ائتلاف جدید با ترکیه و ایران و ایجاد برتری در موازنه قدرت با ایالاتمتحده.
اما مهمترین منافع آنها را باید افزایش قیمتهای جهانی انرژی دانست. در دهههای اخیر، اقتصاد روسیه به صدور نفت و گاز وابستگی زیادی داشته است. بقای روسیه و پرزیدنت پوتین به قیمت بالای انرژی وابسته است. نکته قابلتوجه این است که در کتابها و مقالات نوشتهشده در مورد سیاست خارجی و راهبردهای خاورمیانهای روسیه، این نکته مهم نادیده گرفته میشود.
کلید درک اقدامات مسکو در خاورمیانه را باید در تأثیرگذاری بر رفتارهای عربستان و سایر تولیدکنندگان مهم نفت دانست. روسیه برخلاف ایالاتمتحده تمایلی به ثبات در خاورمیانه ندارد. آنها در اکثر موارد به بیثباتی این منطقه دامن زدهاند. چراکه برهم خوردن ثبات در خاورمیانه برافزایش قیمت انرژی تأثیری قابلتوجه دارد.
فروش بیشتر سلاح نیز از اولویتهای کرملین به شمار میرود. منافع پشت پرده آنان در این بخش کمتر موردتوجه قرارگرفته است.
با حمایت کرملین از حفظ اسد در قدرت، موفقیت سرمایهگذاریهای ایران در بخش حمایت از بشار اسد تضمینشده و محور شیعی با حضور ایران، سوریه و حزب اله لبنان قدرتمندتر شده است. اتفاقی که مخالفان این محور شامل ترکیه، عربستان سعودی و سایر دولتهای سنی و رژیم تلآویو را به وحشت انداخته است.
در صورت افزایش زدوخوردها میان ایران و رژیم اسراییل، روسها از موقعیتی راهبردی برخوردار خواهند بود. جنگندههای این رژیم با حملات متعدد تلاش میکنند تا ایرانیها را از مرزهایشان دور کنند. بههرحال روسیه، قدرت نظامی برتر در سوریه است و اسراییلیها نیازمند همکاری و یا نرمش در برابر آنها در مسیر محدود کردن ایرانیها هستند.
اسراییلیها از رئیس دولت تا ردههای پایینتر، روابط نزدیکی با روسها در مسئله سوریه دارند. روسیه بهصورت فعالانه محدودیتی برای ایران ایجاد نکرده، اما از حملات اسراییل به نیروهای ایرانی در خاک سوریه نیز جلوگیری نمیکند.
به نظر میرسد روسیه خواهان اجتناب از هرگونه رویارویی میان نیروهایش و رژیم اسراییل است. فرماندهان ارتش رژیم اسراییل و روسیه توافق کردهاند که در عملیاتهایشان از هرگونه برخورد اجتناب کنند. روسها سامانههای دفاع هوایی سوریه را تقویت کردهاند. آنها سامانه اس ۳۰۰ را به ارتش سوریه تحویل داده و آموزشهای لازم را به کارکنان آنها ارائه کردهاند؛ اما همچنان کنترل سامانه در دست روسها است. اس ۳۰۰ تهدیدکننده جنگندههای اسراییلی است و در صورت ارتقا به سامانه بلند برد اس ۴۰۰، اسراییلیها با خطر بیشتری روبرو خواهند شد.
پوتین اعلام کرده که همه نیروهای خارجی باید سوریه را ترک کنند، اما به نظر میرسد منظور وی سربازان ترکیه و ایران و نه ارتش کشورش است.
رهبران کاخ سفید در مورد افزایش قدرت نظامی روسها در شرق مدیترانه نگرانند. هرچند تاکنون از مسکو نخواستهاند تا نیروهای خود را از سوریه خارج کنند. با نابودی داعش اگر سربازان روس از خاک سوریه خارج شوند، منافع ایالاتمتحده بیش از همیشه حفظ خواهد شد.
تعدادی از مقامات کاخ سفید بهصورت محرمانه پیشنهاد کردهاند رژیم اسراییل باید برای خروج ارتش روسیه از خاک سوریه اقدام کند. لذا همکاریهای نظامی دو کشور باید محدودشده و تداوم حضور نیروهای نظامی روسیه به چالش کشیده شود.
آمریکاییها تمایلی به دخالت در این اختلاف دیدگاه ندارند، هرچند با افزایش روابط و درک روشنتر از نگرانیهای طرف مقابل میتوان شاهد تقویت روابط واشنگتن و تلآویو بود.
مقامات اسراییلی معتقدند نمیتوان روسیه را بهعنوان یک دشمن تلقی کرد. با افزایش تعارضات میان دو طرف، حملات تلآویو به نیروهای ایرانی، دشوارتر و حتی ناممکن خواهد شد؛ اما تلآویو و واشنگتن بر سر جلوگیری از فعالیت نیروهای ایران در خاک سوریه بهعنوان مهمترین خواست اسراییلیها اتفاقنظر دارند. رهبران تلآویو تمایلی به دفاع روسیه از نیروهای ایرانی در خاک سوریه ندارند. بهعلاوه آنها از استقرار سامانههای دفاع هوایی پیشرفته در خاک سوریه نگرانند.
در دوره جنگ سرد، اسراییلیها و آمریکاییها همکاری نزدیکی برای مقابله با روسها و عوامل آنها داشتند. هرچند فضای راهبردی کنونی، تفاوتهای زیادی با آن دوره دارد. برخلاف شرایط کنونی، در دوره جنگ سرد، خاورمیانه یکی از مهمترین اولویتهای واشنگتن محسوب میشد.
آمریکاییها حضور نظامی گستردهای در این منطقه داشتند و بر دریای مدیترانه، سلطه گستردهای داشتند و تلاش گستردهای میکردند تا نفوذ روسها در خاورمیانه و مدیترانه را محدود کنند.
پس از پایان جنگ سرد بهویژه از دوره ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش، سیاست کاخ سفید در مورد خاورمیانه تغییر کرد. آنها راهبرد عدممداخله و کنترل نامحسوس را در پیش گرفتند. ترامپ نیز همانند اوباما تلاش کرد چندان در مسائل این منطقه دخالت نکند و کشورش حضوری حداقلی در سوریه دارد.
ایالاتمتحده برنامهای نیز برای حضوری قدرتمند در مدیترانه (همانند دوره جنگ سرد) ندارد. مقامات آمریکایی فشاری بر روی مسکو برای خروج نیروهایش از سوریه اعمال نکردهاند. در این شرایط انتظار از تلآویو برای این کار با واقعیتها همخوانی ندارد.
باید دانست که بسیاری از مقامات آمریکایی اقدامات مسکو را با نگرانی دنبال میکنند. روسها به دلایلی دست ارتش رژیم اسراییل را در حمله به نیروهای ایرانی در خاک روسیه باز گذاشتهاند؛ اما نباید از فعالیتهای تهاجمی پوتین در این منطقه چشمپوشی کرد. مثالهای مختلفی در این مورد وجود دارد. روسها، مناطقی از خاک گرجستان و اوکراین را تصرف کردهاند و سیاست ترور مخالفان (روزنامهنگاران و سیاستمداران) را پیگیری میکنند.
اقدامات سایبری آنها در مقابل ایالاتمتحده و تأثیرگذاری بر انتخابات این کشور برای جهانیان روشنشده است. پوتین سرمایهگذاری هنگفتی در روزآمد کردن سلاحهای هستهای تاکتیکی و راهبردی انجام داده است. همچنین هواپیماهای جنگی روسی در مناطق مختلف دنیا برای جنگندهها و ناوهای غربی مزاحمت ایجاد میکنند. این اقدامات مشابه اتفاقات دوره جنگ سرد است که دو طرف توافق کردند از اقدامات تنشآفرین خودداری کنند. روسیه از آزمایش موفقیتآمیز تسلیحات مافوق صوت خبر داده که میتوانند دفاع موشکی آمریکا را شکست دهد. آنها علاوه بر اشغال اوکراین برای تصرف شبهجزیره کریمه، دریای اوز را نیز بستهاند.
مقامات تلآویو میتوانند همکاریهای لازم را با روسها در موضوع سوریه انجام دهند و درعینحال، به آمریکاییها اطمینان دهند که با زیادهخواهی روسها مخالفت میکنند.
آنها باید روابط ارزشمند و دیرپای خود با ایالاتمتحده را در اولویت قرار دهند و همه موانع را از بین ببرند. موفقیت در عرصه دیپلماسی به رهبرانی همهجانبه نگر، ریسکپذیر و خلاق نیازمند است. به همین دلیل، من معتقدم ولادیمیر پوتین در دو دهه اخیر نشان داده که در بازی پوکر سیاست از همه مهرهها برای موفقیت استفاده میکند. بازی بزرگ آغازشده است.
نویسنده: داگلاس جی. فیچ
منبع: اورشلیم پست
مترجم: محسن داوری
شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۲۰