میز نفت| گرد و خاک حمله پهپادی به بزرگترین پالایشگاه جهان هنوز نخوابیده است. آمریکا و اروپا تلاش میکنند با بیانیهها و توییتهای خود این گونه القا کنند که همه چیز برای آنها روشن شده و جامعه جهانی نیز باید با آنها همراهی کند. اما هنوز کسی همراهی نکرده، چون نه مستندی برای حمله ایران وجود دارد و نه به این پرسش پاسخ داده شده که بر فرض که ایران در این حمله دست داشته، میخواهید چه کنید؟
یقیناً تنشهای جدید در خلیج فارس بار دیگر سوژه اندیشکدههای غربی شده و در روزهای آتی گزارشهای آنان منتشر خواهد شد. اما نظرات اولیه تحلیلگران از این ماجرا قابل توجه است.
چهار مورد از تحلیلهای متفاوتِ کارشناسان اندیشکده بروکینگز و مؤسسه مطالعات خاورمیانه را در اینجا مرور میکنیم:
مالونی کارشناس باسابقه غربی به وجود پرسشهای متعددِ بیپاسخ در این حمله اشاره میکند. اینکه ایالات متحده بلافاصله انگشت اتهام را به سمت ایران برده، تهران را به همدستی متهم میکند، وی را یاد اطلاعات دستکاریشدهای میاندازد که توسط نهادهای ظاهراً معتبر آمریکایی پیش از حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی پیرامون تسلیحات کشتار جمعی صدام منتشر شد.
او مینویسد جدا از اینکه تا پیش از دستیابی به اطلاعات متقن نمیتوان جامعه جهانی را همراه کرد، حتی پس از آن نیز باید افکار عمومی آمریکا را در جریان هزینه هر گونه مداخله نظامی در خاورمیانه قرار داد.
با این حال به نظرِ وی فعلاً منطقی است که بیشترِ گمانهها به سمت ایران میل دارد، زیرا ایران تهدید کرده بود اگر نگذارند نفتش را صادر کند، همسایگان نیز نخواهند توانست نفتی صادر کنند. اصلاً از ماه مه که ترامپ همه تلاشش را برای به صفررساندن صادرات نفت ایران انجام داد، برخی اقداماتِ هدفمند علیه تأسیسات و تجهیزات نفتی انجام شده است مانند حمله به لوله انتقال نفت در عربستان موسوم به «شرق-غرب»، انفجار در بندر فجیره و حمله با مین به کشتیهای حامل نفت.
به نظر او اگر این اقدامات را به حساب ایران بگذاریم، باید اعتراف کنیم که اینها علاوه بر «هدفِ» ایران، «توانمندیِ» آن را نیز نشان میدهد.
مالونی توییت کرده است تنها جنگی که ترامپ میخواهد انجام دهد، جنگ توییتری است و این بیعملی در کنار بلوفهایی که میزند، موجب تحقیر قدرت آمریکا در جهان میشود.
اما موضوع دیگری که مورد توجه وی قرار گرفته، تأثیر این حمله بر احتمال مذاکره با ایران است. او به روند افزایشیِ احتمال مذاکره از دید ناظران غربی در هفتههای اخیر اشاره میکند و اینکه خروج بولتون و «هیجانِ غیرمعقول» پس از رفتنِ وی نیز بر این احتمال افزوده بود.
از سوی دیگر ایران نیز اگر چه در تابستان با آمریکا زورآزمایی کرده، اما این زورآزمایی بر کاهش تحریمها مؤثر نبوده است. حتی پیشنهاد خط ۱۵ میلیارد دلاریِ فرانسه نیز منوط به تأیید آمریکا است و تنها بخشی از فشار را خواهد کاست.
بنابر این به نظر مالونی ایران فعلاً اگر میخواهد تحریمها کاهش یابد، هیچ راهی جز توافق ندارد، اما تهران طبیعتاً به دنبال توافقی است که به نفعش باشد. حالا اگر بعد از حمله به آرامکو طرفهای غربی مجبور شوند شرایط مساعدتری پیشِ روی تهران قرار دهند، احتمالاً همراهی میکند. تهران بعد از زورآزماییهای فجیره و دریای عمان نیز دیده بود که ترامپ لحن نرمتری پیدا کرده است و علاوه بر این میداند که ترامپ هر چه به انتخابات بعدی نزدیک میشود، تمایل کمتری برای ورود به جنگ خواهد داشت. حمله به آرامکو، مقامات عربستان را نیز از افزایش تنش با ایران بر حذر داشته است بنابر این حرکت به سمتِ کاهش تنش با ایران رخ خواهد داد، هر چند با تأخیر.
دلیل این تأخیر، اولاً نشست سازمان ملل است که هیچ کدام از دو طرف (ایران و آمریکا) نمیخواهند با دیگری روبرو شوند و ترجیح میدهند عکس دونفره نداشته باشند. ثانیاً با توجه به نارضایتی ایران از پیشنهادهای اروپا، احتمالاً گامهای ایران برای عقبنشینیِ گام به گام از تعهدات هستهای ادامه مییابد که در فضای سیاسی به تنش ترجمه خواهد شد. پس «شرایط بهتر خواهد شد، اما بعد از آنکه بدتر میشود».
سامانتا گراس: بینیازی آمریکا به نفت خلیج فارس یک ادعا است
کارشناس حوزه انرژی در اندیشکده بروکینگز نوشته است حمله به آرامکو، حمله به قلب اقتصاد سعودی و قلب نظام جهانیِ نفت بود و دستکم ۶ درصد از نفت خام جهانی را از بازار خارج کرد. البته سعودیها تلاش میکنند و احتمالاً بتوانند از راههایی از جمله ذخایر اضافه، این کمبود عرضه را جبران کنند، اما سایر پیامدهای این حمله به جای خود باقی است.
یکی از این پیامدها، روشدنِ دست ترامپ است. مقامات آمریکایی دائماً اعلام میکنند کشورشان اکنون «قدرت غالب انرژی» است و دیگر به نفت خلیج فارس نیاز ندارند، اما این جمله نشان داد هنوز منطقه خلیج فارس برای بازارهای نفت جهانی مهم و همچنین برای آمریکا مهم است. البته قابل انکار نیست که ایالات متحده بزرگترین تولیدکننده نفت در جهان شده،، اما همین کشور همچنان مقادیر قابل توجهی نفت وارد میکند.
نکته دیگر به تعیینِ قیمت نفت به صورتِ جهانی برمیگردد. اینکه آمریکا بزرگترین تولیدکننده است به این معنا نیست که قیمتها را میتواند به تنهایی تعیین کند. قیمتها در بازارهای جهانی تعیین میشود و مصرفکنندگان فرآوردههای نفتی در آمریکا به هر حال پیامدهای تغییر قیمت نفت را میچشند. اگر آمریکا قدرت غالب نفتی است، چرا در ماهها و سالهای اخیر با عربستان برای تغییر قیمت نفت همکاری میکرده است؟
تحلیلگر نامآشنا، استاد مدرسه مطالعات پیشرفته بینالمللِ جان هاپکینز و دارای سابقه ۳۰ سال کار برای سازمان سیا، اتهامزنیِ سریع به ایران بعد از حمله به آرامکو را فاقد مستندات میداند، زیرا «حوثیها قبل از این نیز حملاتی در همین سطح انجام داده بودند». تازه سعودیها اساساً تأسیسات «وسیع و آسیبپذیری» دارند. بنابر این اگر پمپئو و ترامپ مستندی برای اتهام خود نیاورند، نمیتوان با قطعیت گفت که کار ایران بوده است. این حملهها اتفاقاً نشان میدهد تا چه حد این تأسیاسات نسبت به حمله موشکی و پهپادی در خطر است.
به نظرِ بروس، دولت آمریکا بهتر است خواستار «آتشبس فوری و بلاشرط در یمن و بازگشت همه نیروها و مستشاران خارجی» شود و تا زمانی که سعودیها به این آتشبس تن ندادهاند، هیچ کمک نظامی به آنها انجام نشود. از آنجا که بن سلمان عامل اصلی این جنگ است، واشینگتن باید اطمینان حاصل کند او از ولایتعهدی پادشاه عربستان کنار میرود.
دنیِل بایمن در توییتی ممانعت از تحصیل دانشجویان ایرانی را یکی دیگر از سیاستهای اشتباه واشینگتن در قبال تهران خوانده و نوشته است: نکند به قدرت و جذابیت مدل آمریکا باور نداریم؟
او که میداند ترامپ گوشش بدهکار نیست مینویسد «اکنون در اوضاع خطرناکی قرار داریم»، چون ترامپ ممکن است تصمیم به انتقام از ایران بگیرد که خود آغاز یک جنگ منطقهای از تلآویو تا تهران خواهد بود و هر دو سوی خلیج فارس را تخریب خواهد کرد. در جبهه اسرائیلی نیز حزبالله با موشکها، پهپادها و تخصصِ بیشتر خود نسبت به حوثیها تخریب بیشتری در شمال و مرکز اسرائیل ایجاد میکند البته لبنان نیز با حملات اسرائیل کاملاً از بین میرود.
پس بیایید خود را آرام کنیم. این پیشنهاد ریدل به سران غرب است: «رفتار غیرمحتاطانهِ محمد بن سلمان یک فاجعه انسانی در یمن ساخته و حالا ریسکِ فاجعه بزرگتر را ایجاد کرده است».
دنیل بایمن: آمریکا خود تنش را فراخوانده است
اگر پیش از خروج آمریکا از برنامه جامعه اقدام مشترک (برجام) جمهوری اسلامی ایران حمله به تأسیسات نفتیِ سعودی انجام میداد و اثبات هم میشد که کار ایران بوده است، این از سوی ایالات متحده و متحدانش به نقض خط قرمز تعبیر میشد. اما امروز این گونه نیست.
این نظر دنیل بایمن از کارشناسان مرکز مطالعات سیاست خاورمیانه در بروکینگز و استاد دانشگاه جرج واشینگتن است. او مینویسد اکنون «بسیاری از ناظران در ایالات متحده و کشورهای متحدش به ویژه در اروپا، آمریکا را مقصر اوجگیری تنش میدانند، نه ایران را.» "بایمن" واشینگتن را سرزنش میکند که پیش از خروج از برجام، حمایت متحدانش از این اقدام را به دست نیاورد و حالا نمیتواند از حمایت عملیِ متحدانش برای مجازات ایران بهرهمند باشد.
منبع: مشرق