وحید حاجیپور | نگاهی به برنامههای بلندپروازانه چین در حوزه انرژی نشان میدهد عدم بهره گیری از موقعیتهای گذشته طی 6 سال گذشته توسط دولت یازدهم موجب شده تا فاصله تهران – پکن افزایش یافته و کشورهایی مانند عربستان و امارات خود را به چین نزدیک کنند.
به گزارش جوان، با وجود اینکه رئیس جمهور چین در دولت یازدهم وارد تهران شد و از آمادگی این کشور برای افزایش مناسبات اقتصادی گفت، پیش بینی میشد دولت با بازطراحی فعالیتهای اقتصادی میان دو کشور گام بزرگی بردارد اما بی توجهی و حرکت سینوسی دولت و نهادهای وابسته به آن، موجب شد فاصله زیادی میان دو کشور بوجود بیاید و پکن هم با توجه به منافع خود سایر کشورها از جمله عربستان را به همکاری دعوت کند.
در حالی که میشد با حفظ و افزایش روابط اقتصادی با چین همکاریهای جدیدی را با شرکتهای اروپایی کلید زد اما دولت تقریبا این کشور را فراموش کرد که این فراموشی در حوزه تجارت نفت محدودیتهایی را به وجود آورده است. عدم اطلاع دولت از استراتژی نفتی چین که امروز در سراسر جهان گسترش یافته یکی از عواملی است که این دره را عمیقتر کرده است.
*چند شاخص درباره چین
چین طی چند سال اخیر روزانه بیش از 12 میلیون بشکه نفت مصرف می کند که دومین مصرف کننده بزرگ جهان پس از آمریکاست. سهم تولید این کشور از این میزان حدود 4 میلیون بشکه و سهم واردات حدود 8 تا 8.2 میلیون بشکه بوده است.
بزرگترین صادرکنندگان نفت به چین هم به ترتیب روسیه، عربستان، آنگولا، عراق، عمان، برزیل، ایران و ... هستند که بر اساس آخرین آمار سهم ایران از بازار چین در حال حاضر حدود 6.3 درصد است. عربستان و روسیه هر کدوم روزانه حدود 1.5 میلیون بشکه به چین نفت صادر می کنند که با توجه به قراردادهای جدیدی که عربستان با چین امضا کرده، میزان صادرات نفت سعودی ها به چین به حدود 1.7 میلیون بشکه میرسد و رتبه نخست را از آن خود می کند. ایران هم با کاهش صادرات خود، به حدود 300 هزار بشکه در روز کاهش یافته یعنی چینیها واردات نفت از ایران را تقریبا نصف کردند.
این تصویر فعلی واردات نفت چین است که طی سالهای گذشته با توجه به افزایس میزان مصرف نفت، جهش قابل تاملی داشته است. چین در سال 1994 کمتر از 3 میلیون بشکه در روز مصرف نفت داشته که طی 20 سال اخیر مصرف نفتش بیش از 4 برابر افزایش یافته است و از آنجایی که دارای میادین نفت نیست، بخش اعظمی از مصرف خود را وارد میکند.
*رنسانس نفتی
چینی ها طی دو دهه اخیر عجیبترین پرش نفتی را در حوزه بنگاه داری داشتند. چین به دلیل نیاز مبرم به انرژی و امنیت انرژی از دو دهه پیش وارد حوزه بنگاه داری در حوزه نفت شده و با تاسیس دو شرکت سی ان پی سی و ساینوپک طی سال های 1998 تا 2000 وارد رقابت با شرکتهای نفتی جهان شدند. حمایت بزرگ دولت چین از فعالیت های این شرکت و تعریف دقیق مدل کسب و کار برای این شرکتها، باعث شد تا امروز این دو شرکت در میان 10 غول بزرگ نفتی جهان در کنار شرکتهایی مثل بی پی، شورون، اگزون موبیل، شل و ... قرار بگیرند.
این شرکت ها در کشورهای مختلف جهان سرمایه گذاری کرده و حتی سهام برخی شرکتهای سودده جهان را خریدهاند اما در آمریکا وضعشان به خوبی جاهای دیگر است. اوت 2005، سهامداران و صاحبان شرکت اونوکال آمریکا که نهمین شرکت نفتی آمریکاست تصمیم گرفتند این شرکت را واگذار کند که شرکت شورون آمریکا مبلغ 16.7 میلیارد دلار را پیشنهاد داد. ساینوپک هم که از سال 2001 وارد حوزه نفت شده بود رقم 18.5 میلیارد دلار را روی میز آمریکاییها قرار داد.
وولسی رئیس اسبق سازمان سیا نامه ای به بوش نوشت که اگر این معامله نهایی شود منافع ملی آمریکا و امنیت ملی این کشور به خطر خواهد افتاد. استدلال این بود که اگر چینی ها وارد آمریکا شوند می توانند امنیت انرژی این کشور را به مخاطره بیاندازند که البته این استدلال توسط شورون تهیه شد و با نفوذ کاندولیزا رایس به هدفش رسید. ساینوپک در نهایت به سراغ قزاقستان رفت و با 4 میلیارد دلار شرکت کانادایی پتروقزاقستان را خرید. از همان روز بود که فعالیت های بین المللی ساینوپک وارد مرحله جدیدی شد.
در واقع چینی ها به دنبال آن بودند که سهم خود را از فعالیت های نفتی را به دست بیاورند چرا که در قراردادهای رایج نفتی - مشارکت در تولید - بخشی از مخزن نفت و نفت درونش، به عنوان دارایی یک شرکت قرار میگیرد که علاوه بر افزایش ارزش سهام آن موجب میتواند ضریب امنیت انرژی را برای چین افزایش دهد.
سی ان پی سی هم به همین شکل وارد شد و اکنون از برزیل گرفته تا آفریقا و خاورمیانه و منطقه قفقاز، چینیها جزو بزرگان محسوب می شوند. این شرکت با شرکتهای بی پی و اگزون موبیل و انی، در میدان کاشاگان قزاقستان و سایر پروژهها شریک شده است.
چینی ها با یک برنامه ریزی دقیق در نفت وارد عرصه بازیگری شدهاند. به عنوان نمونه شرکت سی ان پی سی با تاسیس بانک کونلون در سال 2007 به امور خود وسعت بیشتری بخشیدند. این همان باتکی است که در دوره گذشته تحریم، جزو سه بانکی بود که خدمات بسیاری به ایران داد ولی امروز کاملا عقب کشیده است.
*چرا چین، چین سابق نیست؟
برای پاسخ به این پرسش باید گفت پکن بیش از آنکه روی مسائل سیاسی دخالت کند، منافع اقتصادی و امنیتی خود را در نظر میگیرد که مهمترین شاخصه این استراتژی آن، امنیت انرژی است. آنها دیگر صرفا خریدار نفت نیستند بلکه با طراحی مدلی که فراگیر شده است، سرمایه گذاریهای خارجی خود را منوط به واردات نفتی کردند که در میدانش سرمایه گذاری کردهاند. این مدل باعث میشود که سرمایهگذاری چینیها تنها یک عملیات اقتصادی نباشد بلکه بتواند امنیت انرژی این کشور را تامین کند.
دو بال اصلی نفت چین، کاملا دولتی و در خدمت اهداف آن هستند درست برعکس سایر غولهای نفتی دنیا که خصوصی بوده و چندان در خدمت دولتهای خود نیستند. به همین دلیل است که چینیها در سراسر جهان از برزیل گرفته تا قاره آفریقا وارد سرمایه گذاری نفتی شده و امنیت انرژی خود را تامین میکنند. پکن با وسعت دادن به سرمایهگذاری خود منافع اقتصادی – امنیتی خود را تامین کرده و در حال گسترش آن است اما فعلا به دلیل عدم تصمیم دولت در این خصوص، تهران را ترک کردهاند.
گرچه چینیها به دلیل تحریم میگویند شرایط مساعدی برای سرمایهگذاری نیست اما انتقاد اصلی به وزارت نفت وارد است که طی شش سال اخیر به شکل عجیبی با موضع گیریهای متناقض خود همه چیز را به امید ورود شرکتهای غربی نابود کرد؛ در روزهایی که میشد با توسعه میادین نفتی توسط شرکـتهای چینی با قراردادهایی محکم – نه از جنس قرارداد فاز 11 با توتال- آینده صنعت نفت را تضمین کرد هیچ کاری نشد و امروز که شرایط سختتر شده، انتظار ورود شرکتهای چینی به ایران سختتر شده است.
يکشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۴۴