به گزارش میز نفت، غلامحسین حسنتاش کارشناس ارشد انرژی در گفت و گو با روزنامه شرق عنوان کرد، دولت یازدهم رکوردار برداشت از صندوق توسعه ملی است. بخشهای مهم اظهارات حسنتاش در ادامه میآید:
*بدهی شرکت ملی نفت مربوط به برداشتهایی است که به اعتقاد من بهصورت فلهای از صندوق توسعه ملی شده و بهنوعی تمام ضوابط و نظامنامه صندوق توسعه ملی دور زده شده است و اگر نظامنامه و ضوابط صندوق رعایت شده بود، طبیعتا باید این اعتبارات به موقع بازپرداخت میشد. انعکاس این بدهیها که لاجرم اتفاق افتاده است، اعتبار بینالمللی شرکت ملی نفت را کاهش میدهد و توان سرمایهگذاری و جذب سرمایه این شرکت را تقلیل میدهد.
*معتقدم اگر مشکل تحریمها حل نشود 1.5 میلیون بشکه صادرات محقق نخواهد شد و وقتی محقق نشود، طبیعتا نتیجهاش کسری بودجه خواهد بود و از آنجا که تعهدات بودجه جاری اجتنابناپذیر است، بیش از همه ارقام مربوط به بودجههای مربوط به تملک داراییهای سرمایهای لطمه خواهد خورد و تخصیص نخواهد یافت که نتیجه آن تشدید رکود و کاهش میزان تشکیل سرمایه و نرخ رشد اقتصادی خواهد بود.
*فلسفه وجودی صندوق توسعه ملی کاهش وابستگی اقتصاد به درآمد نفت و تبدیل بخشی از عواید ناشی از فروش هیدروکربنها به ثروتهای ماندگار، مولد و سرمایههای زاینده اقتصـادی و حفـظ سهم نسلهای آینده از منابع هیدروکربنی است و اینکه اگر قیمت نفت در آینده کاهش یافت، کشور بتواند از محل درآمدهای این صندوق روند حرکت اقتصادی خود را ادامه دهد. خب با کاهش سهم این صندوق همه این اهداف در معرض آسیب قرار میگیرد، اما مهمترین آسیب فوری این است که صندوق توسعه ملی توانایی و منابع کافی نخواهد داشت که طبق اساسنامه خود به پروژههای سرمایهگذاری بخشهای غیردولتی تسهیلات کافی اعطا کند. بنابراین در شرایطی که امکان دریافت تسهیلات خارجی نیست و بودجه عمرانی هم یا محقق نخواهد شد یا بخش اندکی از آن محقق خواهد شد، در واقع نه در بخش دولتی و نه در بخش خصوصی سرمایهگذاری کافی انجام نخواهد شد و نرخ تشکیل سرمایه بسیار پایین خواهد آمد و این در کوتاهمدت رکود را تشدید میکند و در بلندمدت نیز به روند رشد اقتصادی کشور لطمه میزند.
*با توجه به اینکه حدود 920 هزار میلیارد ریال (حدود 15.7 میلیارد دلار) بهمنظور بازپرداخت بدهیهای شرکت در سال 1398 در نظر گرفته شده است، همه منابع مطمئن شرکت (441 هزار میلیارد ریال) تکافوی این بازپرداخت را نخواهد داد.
*در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در مورد بخش نفت در قانون بودجه سال 1398 میزان بدهی شرکت ملی نفت ایران 48.6 میلیارد دلار ذکر شده است. همه این را نمیتوان به حساب دولتهای گذشته گذاشت. اگر به جدول صفحه 38 همین گزارش دقت شود، بیشترین بدهیها به صندوق توسعه ملی مربوط به دریافتیهای نفت از این صندوق در دولت یازدهم است. این ها مربوط به برداشتهائی است که به اعتقاد من بصورت فلهای از صندوق توسعه ملی انجام شده به نوعی تمام ضوابط و نظامنامه صندوق توسعه ملی دور زده شده و اگر نظامنامه و ضوابط صندوق رعایت شده بود، طبیعتا باید این اعتبارات بهموقع بازپرداخت میشد. انعکاس این بدهیها که لاجرم اتفاق افتاده است، اعتبار بینالمللی شرکت ملی نفت را کاهش میدهد و توان سرمایهگذاری و جذب سرمایه این شرکت را تقلیل میدهد. البته اینها ممکن است در شرایط تحریم که تولید نفت خام حدود یک میلیون بشکه کاهش دارد و ظرفیت تولید اضافی وجود دارد، خیلی خودش را نشان ندهد اما در بلندمدت اثرات منفی خواهدداشت.
*باید مکانیسم IPC و اینکه این پیشنهاد چه مشکلی را و چگونه حل میکند که مثلا با فرمول بیع متقابل حل نمیشود، توضیح داده شود و مقایسه تطبیقی شود و نیز گزارشهای دقیق حسابرسی از قراردادهای سابق مورد اشاره تهیه شود که بتوان قضاوت کرد. به نظرم این پیشنهاد نیز شتابزده و بر مبنای پذیرش ادعاهای مدیران نفت است بدون اینکه دلایل انباشت بدهیها بررسی شده باشد.
*اولا- کل سهام شرکت ملی نفت متعلق به دولت است و اتفاق خاصی نمیافتد. ثانیا- این هم مانند مورد اول است؛ یعنی ابتدا باید تجدید ارزیابی شود تا معلوم شود که واقعا بر ارزش واقعی داراییهای شرکت نفت البته به قیمتهای ثابت چقدر اضافه شده و آیا پاسخگوی میزان بدهیها هست یا نه؟ اما باید توجه داشت این پیشنهادها مشکل اقتصاد کلان را حل نمیکند؛ یعنی اثرات کلان اقتصادی این بدهیها را که به مثابه کسر بودجه و عامل تورم است، حل نمیکند. اگر تسهیلات دریافتی از صندوق توسعه ملی و... به هدف نشسته بود که باید از محل بازدهی خودش تأمین و بازپرداخت میشد.
*به نظر من این پیشنهادها بیشتر به قول معروف رفع و رجوع کردن است تا حل مشکل و نهتنها به شفافیت مالی هیچ کمکی نمیکند، بلکه یک جنبه خیلی منفی اینگونه رفع و رجوعها این است که عدم شفافیت را بیشتر میکند؛ یعنی دستگاه تشویق میشود که اگر درست و شفاف عمل نکند، آخر کار به نوعی رفع و رجوع خواهد شد. انتظار از مرکز پژوهشهای مجلس با توجه به جایگاه نظارتی مجلس شورای اسلامی این است که اولا دلایل بهوجودآمدن این وضعیت را بررسی کند و ثانیا پیشنهاداتی ارائه کند که سیستم به سمت حل مشکلات مالی و انضباط و شفافیت مالی حرکت کند تا لااقل در آینده این مسائل تکرار نشود.
* به نظر من چندین عامل موجب این وضعیت شده که مهمترین آنها به این شرح است: 1- مغشوشبودن حیطههای حکمرانی و تصدیگری در صنعت نفت 2- مغشوشبودن روال ارزیابی و انجام مطالعات فنی/ اقتصادی پروژهها؛ اگر یک پروژه، مطالعات اقتصادی درستی داشته باشد و نرخ بازگشت سرمایه آن روشن و مدل مالی روشنی داشته باشد و در زمان مقرر به بهرهبرداری برسد، حتما باید قادر به بازپرداخت اصل و فرع اقساط بدهیهایش باشد ولی وقتی مثلا صندوق توسعه ملی به مانده یک پروژه که معلوم هم نیست چقدر است، وام میدهد، غیر از این مورد انتظار نیست. 3- بیانضباطی مالی و شفافنبودن سیستمهای مالی در شرکت ملی نفت ایران 4- تشریفاتیبودن مجامع عمومی شرکتهای دولتی و از جمله شرکت ملی نفت ایران و متعهدنبودن مجامع به وظایف قانونی و عرفی خود 5- عدم انجام حسابرسی مستقل و دقیق در شرکت ملی نفت ایران که البته وظیفه تعیین حسابرس مستقل هم بر عهده مجمع عمومی است.
سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۱۶