وحيد حاجي پور | امريكا و روسيه حالا اولين و دومين كشورهاي توليدكننده نفت جهان در ميان 50 توليدكننده نفت جهان هستند. اين دو كشور به ترتيب 11.7 و 11.4 ميليون بشكه در روز توليد ميكنند كه بخش اعظمي از اين افزايش توليد طي يك دهه اخير رخ دادهاست.
افزايش آرام و پله به پله توليد اين دو كشور در شرايطي رخ دادهاست كه بيشتر كشورهاي بزرگ نفتي جهان با مشكلات داخلي و خارجي مواجه شده و نتوانستند در جذب سرمايهگذاري و افزايش توليد عملكردي مانند اين دو كشور داشته باشند. زماني كه جورج دبليو بوش به رياست جمهوري امريكا رسيد، اين كشور با معضل تأمين سوخت دست به گريبان بود. بيش از 56 درصد نيازهاي مصرفي امريكا از طريق واردات از كشورهاي ونزوئلا، مكزيك، كانادا، اكوادور، عربستان، عراق و. . . تأمين ميشد.
در اواخر دوران رياست جمهوري بيل كلينتون، ايالات متحده با بحران انرژي مواجه شد و بيثباتي در برخي كشورهاي تأمينكننده نفت اين كشور، شرايط سختي را براي دولتمردان بهوجود آورد بهطوري كه حضور نظامي و كودتا در برخي كشورهاي نفتي، تبديل به راهكاري جدي براي كاخ سفيد شد. جرج بوش كه به رياست جمهوري رسيد، اولويت نخست خود را به تأمين پايدار نفت مورد نياز امريكا اختصاص داد و در اين ميان سياست ملي انرژي امريكا توسط ديگ چني و با همراهي خاموش شركتهاي امريكايي مانند شورون، اگزون موبيل و مونوكو تدوين شد كه 35 راهكار براي تثبيت جريان تأمين نفت مورد نياز را معرفي ميكرد.
بر اساس گزارشي كه توسط چني منتشر شد، توليد نفت امريكا تا سال 2020 به زير 7 ميليون بشكه و مصرف نفت اين كشور به 20 ميليون بشكه افزايش پيدا ميكرد كه لزوم تأمين به موقع كسري 13 ميليون بشكهاي، مهمترين برنامه اين كشور براي پايان دادن به نگرانيها بود.
ورود سياسي – نفتي به مناطق قفقاز، شمال آفريقا و عراق برنامههاي اصلي امريكارا تشكيل دادند و به همين دليل، چهرههاي سياسي و تأثيرگذار جمهوريخواهان شركتهاي نفتي را با حمايتهاي سياسي خود صاحب قراردادهاي جذابي كردند كه در نهايت نفت توليد شده را به امريكا برسانند. در اواخر دوره جرج بوش، آغاز توليد از نفت ماسهاي يا همان شيل نفت رقم خورد و سرمايهگذاري سنگيني در اين حوزه صورت گرفت كه موجب شد توليد نفت اين كشور، طي سالهاي آيندهاش با افزايش توليد همراه شود و اين روزها رقم 5/12ميليون بشكه را پشت سر بگذارد.
برخي نهادهاي بينالمللي مانند آژانس بينالمللي انرژي نيز چشمانداز توليد نفت امريكا را 20 ميليون بشكه تا شش سال ديگر تخمين زدهاند،هرچند كه تعداد پيشبينيهاي غلط و غلوآميز اين نهاد كم نيست.اين آژانس حتي پيشبيني كردهبود ميزان توليد نفت ايران در سال 2020 به 8 ميليون بشكه در روز خواهد رسيد كه با واقعيت هيچ همخواني ندارد. خلاصه آنكه احساس نياز امريكا براي تأمين درازمدت نفت خود، روي دو محور بنا نهاده شد؛نخست افزايش توليد از حوزههاي نفتي اين كشور و دوم تأمين نفت مورد نياز خود از كشورهايي كه از ثبات بيشتري برخوردار بوده و شركتهاي امريكايي در آن كشورها، توليدكننده نفت باشند.
در سايه برنامهريزي امريكاييها، اين كشور به توليدكننده نفت جهان تبديل شد كه به طور سنتي اين جايگاه، در اختيار عربستان سعودي بود. در روسيه نيز، ميتوان دوره اوج توليد نفت را به دوراني مربوط دانست كه ولاديمير پوتين قدرت را در دست گرفت. تا پيش از پوتين ميزان توليد نفت روسيه كمتر از 7 ميليون بشكه در روز بود كه اين ظرفيت از سال 2000 تا به امروز به بيش از 11.4 ميليون بشكه در روز افزايش داشتهاست. هم امريكا و هم عربستان طي دو دهه اخير با تدوين راهبردهاي نفتي و سرمايهگذاري در اين بخش، توانستند توليد نفت خود را بين 4 تا 5 ميليون بشكه در روز افزايش دهند.
اين در حالي است كه ساير كشورهاي نفتي جهان مانند ايران، ونزوئلا، مكزيك، نيجريه و آنگولا يا در افزايش توليد خود ناتوان بوده يا به ميزان بسيار كمتري نسبت به روسيه و امريكا ظرفيت توليد خود را افزايش دادهاند. به عنوان نمونه ايران و ليبي با تحريمهاي سخت مواجه شدند، عربستان با ناآراميهاي داخلي و افزايش هزينهها، ونزوئلا با دخالتهاي امريكا، نيجريه با اعتراضات كارگري چالشهاي فراواني داشتند كه بهترين فرصت براي افزايش توليد روسيه و امريكا و در نهايت نقشآفريني بيشتر اين دو قدرت نفتي در بازار نفت بود.
موفقيت امروز اين دو كشور، به دليل برنامهريزي دقيق اين كشورها و بهرهگيري از ابزاري است كه توانسته قاعده قدرت در جهان نفت را تغيير دهد؛ موضوعي كه هيچگاه در كشورهاي جهان سوم نفتي و به ويژه ايران جدي گرفته نشدهاست.
دوشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۴