وحيد حاجي پور| نه آنکه بزرگترين شرکت نفتي جهان است، نه به دليل توليد بيش از 10 ميليون بشکهاي و نه به موجب گنج تمام ناشدني حاکمان آل سعود؛ آرامکو در ميان مردم نماد يک تبعيض بزرگ در عربستان است که ورود به آن به معناي خلاصي از محدوديتهاي آزار دهنده و سرکوب احساساتي است که جوانان عربستان را آزار ميدهد.
کمتر شهروند سعودي را ميتوان يافت که آرزوي اشتغال در شرکت نفتي آرامکو را نداشته باشد، شرکتي که خارج از قواعد مذهبي و ديني وهابيون است و حاکمان آل سعود، اين شرکت و کارکنانش را از اغلب محدوديتهاي رايج در جامعه سعودي مستثنا کرده است تا خيالشان از ثبات انباشت ثروت آسوده باشد.
چرا آرامکو براي جوانان يک مدينه فاضله است؟ اين شرکت داراي چه ويژگيهايي است که جوانان براي پيوستن به آن حاضرند به هر نوع کاري تن دهند؟ نوع نگاه حاکميت و وهابيون به اين شرکت چگونه است؟ براي پاسخ به اين پرسشها ابتدا بايد وضعيت حاکم بر شبه جزيره را تشريح کرد. عربستان سعودي داراي حاکميت تقريبا دوگانه است، از يک سو حاکميت با خاندان آل سعود است و از طرفي ديگر، علماي وهابيت در بسياري از امور منويات خود را به حاکميت ديکته کردهاند. استاندارهاي دوگانه حاکم بر عربستان باعث شده تا گاهي اوقات اختلاف ميان آنها، کار را به حکم سلطنتي برساند.
در سال 1978 که زنان براي نخستين بار به تلويزيون آمدند و خبر خواندند، اعتراضات بسياري در ميان وهابيون به پا شد، سينماها که فعال شدند تندروهاي وهابي همه جا را به آتش کشيدند و حتي به مسجدالحرام حمله کردند و اين مکان مقدس را اشغال کردند. حاکمان سعودي با کشتار اين تندروها در مسجد الحرام، به علماي خود قول دادند براي زنان محدوديتهاي بيشتري در نظر بگيرند و سينماها را تعطيل کنند. سينماها تعطيل شد جز در آرامکو که تنها سينماهاي فعال عربستان در اختيار اين شرکت و کارکنانش بود.
در ميان همه شهرهاي عربستان، ظهران شهري شيطاني شناخته ميشود البته از نگاه روحانيون عربستان؛ مقر اصلي آرامکو شهري است با معماري آمريکايي، سينماهاي جذاب و کلاسهاي درسي که به فرزندان کارکنان انگليسي ميآموزد. حاکمان سعودي حساب آرامکو را از کشور جدا کردهاند؛ تا سال 2002 اداره مدارس دخترانه بر عهده وهابيون و پليس مذهبي بود. در سال 2004 يکي از مدارس دخترانه آتش گرفت و 14 دختر مقطع راهنمايي، بدون حجاب از آتش گريختند ولي پليس مذهبي به دليل آنکه حجاب نداشتند، آنها را به مدرسه برگرداند تا خبر آتش گرفتن 14 دانش آموز، جامعه عربستان را خشمگين کند؛ از آن روز به بعد پادشاه عربستان دستور داد اداره مدارس دخترانه از وهابيون گرفته شده و به وزارت آموزش اين کشور تحويل شود.
در چنين فضايي، آرامکو يک بهشت برين است؛ زنان سعودي در ظهران از امکاناتي استفاده ميکنند که آرزوي ديگر جوانان سعودي است؛ در سال 2008 که ملک عبدالله دستور ساخت دانشگاه علم و صنعت را داد، 5.3 ميليارد دلار براي ساخت آن هزينه شد و وقتي گفته شد اين دانشگاه، نخستين دانشگاه مختلط عربستان است و سينما در آن احداث خواهد شد، وهابيون دست به اعتراضات گستردهاي زدند اما پادشاه، براي آنکه بتواند فضاي سنتي – مذهبي عربستان را از اين دانشگاه دور نگه دارد، در دستور ديگري اداره اين دانشگاه را به آرامکو سپرد. در واقع با ورود آرامکو به اين غائله، ديگر هيچ اعتراض شنيده نشد.
حتي مفتيهاي عربستان هم ميدانند ورود به آرامکو يعني پايان درآمدهاي شيريني که سالهاست به آن خو گرفتهاند. با درآمدهاي آرامکو است که عبدالعزیز بن عبدالله آل الشیخ ، مفتي اعظم و يک چشم عربستان به ثروتي بزرگ دست يافته و درکاخي مجلل زندگي ميکند.با درآمدهاي آرامکو است که هزينه پروروش بنيادگرايان تامين ميشود و وهابيون بيش از شاهزادگان، به آن نيازمندند.
اين يک واقعيت غيرقابل انکار است که همين امروز نيز با توجه به بازتر شدن فضاي اجتماعي عربستان، آرامکوهمچنان فراتر از اين آزاديهاست و به مثابه منطقهاي است که هيچ کس حق نزديک شدن به آن را ندارد حتي مفتي اعظم. همه ارکان نظام پادشاهي و ديني به دليل توجه ويژه پادشاهان عربستان به اين شرکت، جسارت نزديک شدن به استانداردهاي اين شرکت نفتي را ندارند لذا ورود جوانان سعودي به اين شرکت، به معناي رها شدن از بند وهابيوني است که از کودکي صداي نجوا و احکام سخت گيرانهشان، زندگي مردم سعودي را روزمره و کسالت بار کردهاند.
در مدارس عربستان، محور آموزش تعاليم ديني و تاريخ اسلام است، اديان ديگر و حتي مذاهب اسلامي به عنوان کفر معرفي ميشوند و دروس علوم و رياضي به سختي و بسيار کم تدريس ميشوند درست برخلاف مدارس آرامکو که از پايه و اساس با سيستم آموزشي عربستان متفاوت است. دانش آموزان زبان انگليسي ميآموزند، در محيطهاي مختلط با يکديگر معاشرت دارند، به سينما ميروند و سفرهاي خارجي را تجربه ميکنند.
اين موارد اگر در جايي جز قلمرو آرامکو وجود داشته باشد، با برخورد سخت پليس مذهبي و وهابيون مواجه خواهند شد؛ به بياني ديگر جنگ با خدا محسوب ميشود. هرچند محمد بن سلمان آزاديهايي مانند رانندگي زنان را صادر کرده اما همين مجوز هم با ترس از وهابيون داراي شرايط سختي است که باز هم زنان آرامکويي را بي همتا کرده است. در ظهران زنان با خيالي آسوده رانندگي ميکنند و خبري از پليس مذهبي نيست. چنين است که آرامکو در عربستان، اروپاي مدرني است که همگان دوست دارند زندگي در اين جزيره را تجربه کنند.
وقتي پاي نفت در ميان باشد، همه قواعد در عربستان محو ميشوند.
شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۴۵