۰
انتقاد حسنتاش از یک انفعال خسته کننده:

مقصر ترامپ نیست، تعلل وزارت نفت است

بنده سال‌ها پیش نوشتم و توصیه کردم که ما باید مدل توسعه میادین نفتی و گازی‌مان را تغییر دهیم و ترکیباتی از شرکت‌های داخلی و شرکت‌های کوچک‌تر خارجی که صاحبان اصلی فناوری هستند و خود شرکت‌های بزرگ هم از فناوری آن‌ها بهره می‌برند را شکل دهیم. اما ظاهراً عده‌ای بیشتر به دنبال تابلو هوا کردن هستند.
مقصر ترامپ نیست، تعلل وزارت نفت است
میز نفت| متن زیر بخشی از نظرات سید غلامحسین حسنتاش در گفت‌وگو با هفته‌نامه تجارت فرداست. وی در این گفت‌وگو به نکات مهمی اشاره‌کرده است:
 
*اصولاً اگر سیر تحول و تطور تحریم‌های امریکا علیه ایران را بررسی کنید خواهید دید که همواره صنعت نفت و توابع آن هدف اصلی و محوری تحریم‌ها بوده است . فراموش نکنید که تحریم‌های اقتصادی  نوعی جنگ و یا یک جایگزین حملات نظامی برای تسلیم کردن یک کشور هستند و ما می‌بینیم که در جریان جنگ تحمیلی عراقِ صدام علیه ایران نیز از روز اول صنعت نفت هدف محوری حملات دشمن بعثی بود و خصوصاً تأسیسات نفتی صادراتی ما  و کشتی‌هایی که نفت ما را بارگیری و به خارج از منطقه جنگی برای تحویل به مشتری حمل می‌کردند به‌صورت مداوم موردحمله دشمن قرار می‌گرفتند.

*دلیل این خیلی روشن است و آن به وابستگی شدید اقتصاد کشور به نفت و درآمدهای نفتی مربوط می‌شود تا وقتی این وابستگی وجود دارد طبعاً هدف محوری دشمنان چه در حمله نظامی و چه در حمله اقتصادی که در تحریم تبلور می‌یابد، صنعت نفت خواهد بود . اگر ما توسعه‌یافته بودیم و یک بنیان تولیدی قوی در کشور داشتیم که تمام نفت و گاز استخراجی را مصرف می‌کرد و تنوعی از کالاها و خدمات را صادر می‌کردیم  آنگاه دیگر شاید محور شدن صنعت نفت در تحریم‌ها معنا نداشت و تحریم‌ها جهت دیگری پیدا می‌کردند.

*تحریم برای ایجاد فشار و از بین بردن طاقت و تحمل برای تسلیم کردن است و طبیعی است که وقتی همه اقتصاد به نفت و درآمد نفت بند است عمده فشار آنجا متمرکز می‌شود. اما خود این فشار دو سوی میان‌مدت و کوتاه‌مدت دارد. در میان‌مدت فشار تحریم در این جهت است که اصولاً مانتوانیم ظرفیت تولید نفتمان را حفظ کنیم یعنی افت طبیعی تولید را جبران کنیم و یا ظرفیتمان را افزایش دهیم بنابراین سعی می‌شود که جلوی سرمایه گزاری نفتی در ایران گرفته شود و در کوتاه‌مدت نیز تلاش می‌کنند که تا حد ممکن جلوی صادرات نفت ما را بگیرند و همان‌قدر هم که صادر می‌شود نتوانیم از وجوه آن به‌سادگی استفاده کنیم .
 
 
*هدف بلندمدت و میان‌مدت تحریم‌ها جلوگیری از سرمایه گزاری در صنعت نفت است اما در اینجا لازم میدانم اشاره‌کنم که در چند سال گذشته اگر سرمایه گزاری کافی در صنعت نفت نشده است مقصر آن تنها تحریم‌ها یا معلق شدن برجام توسط "ترامپ" نبوده است. به نظر من بعضی از مدیران صنعت نفت خواسته یا ناخواسته با این جهت‌گیری تحریم‌ها، همراهی کردند. وقتی همه مسائل توسعه بخش بالادستی صنعت نفت به طراحی یک مدل جذاب قراردادی برای جذب شرکت‌های بزرگ نفتی تقلیل داده می‌شود و بعد از سه سال توقف، یک مدل ژنریک یکسان برای طیف متنوع و متفاوتی از میدان‌ها هیدروکربنی طراحی می‌شود که کسی هم از آن سر درنمی‌آورد، و وقتی همه کارهایی که با توان داخلی و یا با مشارکت فنی شرکت‌های کوچک خارجی قابل انجام است تعلیق می‌شود تا شرکت‌های بزرگ بیایند، این اتفاقی که شاهد آن هستید، می‌افتد.

* به نظر من در این زمینه برجام عدم النفع هایی نیز برای صنعت نفت داشته است چراکه ما می‌توانستیم در فضای پسابرجام بسیاری از مشکلات صنعت نفت را به صورتی که عرض کردم راحت‌تر از گذشته، حل کنیم  اما به امید آمدن بزرگ‌ها! بیشتر کارها معلق شد. بنده سال‌ها پیش نوشتم و توصیه کردم که ما باید مدل توسعه میادین نفتی و گازی‌مان را تغییر دهیم و ترکیباتی از شرکت‌های داخلی و شرکت‌های کوچک‌تر خارجی که صاحبان اصلی فناوری هستند و خود شرکت‌های بزرگ هم از فناوری آن‌ها بهره می‌برند را شکل دهیم. اما ظاهراً عده‌ای بیشتر به دنبال تابلو هوا کردن هستند تابلوهایی که برای تحریم‌ها هم  سیبل می‌شود. اما در مورد فرمایش شما، من شخصاً به شرکت‌های روسی خیلی خوش‌بین نیستم شما اگر رفت‌وآمد این شرکت‌ها را در دو دهه اخیر مرور کنید جدیت در کار آن‌ها نمی‌بینید. ضمن این‌که روس‌ها یک رقیب نفتی و گازی ما هم هستند و تجربه نشان داده است که نوع رقابت روس‌ها سلبی است نه ایجابی یعنی کارشان را با مختل کردن رقبا پیش می‌برند نه با سبقت گرفتن. شاید روی چینی‌ها بیشتر بتوان حساب کرد اما نباید از تعاملات گسترده و نوع روابط آن‌ها با ایالات‌متحده غافل شد. در مورد شرکت‌های کوچک و متوسط هم که در سطور قبلی نظرم را عرض کردم و این‌طور نیست که فناوری‌های موردنیاز تنها نزد شرکت‌های بزرگ باشد.
 
 
*مسئله برجام به‌نوعی برای اروپائی‌ها حیثیتی شده است. به این معنا که آمریکائی‌ها در دوره ترامپ از بسیاری از تعهدات بین‌المللی خود عدول و بدعهدی کرده‌اند که برجام یکی از آن‌هاست و اروپائی‌ها نمی‌توانند در مقابل همه این بدعهدی‌ها سکوت کنند و تسلیم شوند بنابراین نهایت تلاش خود را می‌کنند که راهی پیدا کنند که برجام را بدون امریکا حفظ کنند. و سفر مذکور را هم در همین رابطه می‌توان تحلیل کرد. اما این‌که آیا اتحادیه اروپا بتواند راهی را پیدا کند یا نه هنوز روشن نیست. مشکل اصلی در این رابطه مسئله تحریم‌های ثانویه است.

*شرکت‌های بزرگی اروپائی که نوعاً یا سهام‌دار آمریکائی دارند و یا منافع قابل‌توجهی در ایالات‌متحده دارند اگر مشکل تحریم‌های ثانویه حل نشود چندان تابع نظر دولت‌های خود نخواهند بود بنده حقوق بین‌الملل نمی‌دانم ولی بعید می‌دانم که راه‌کار حقوقی برای حل مشکل تحریم‌های ثانویه وجود داشته باشد. علاوه بر این میزان جرایم و ضررهای احتمالی ناشی از تحریم‌های ثانویه برای شرکت‌ها هم چندان قابل پیش‌بینی نیست که دولت‌ها بتوانند برای آن تضمین بدهند . اما این احتمال وجود دارد که اتحادیه اروپا بتواند تشکلی از بانک‌ها و شرکت‌هایی که مشکل تحریم ثانویه ندارند و یا به عبارتی با امریکا سروکار ندارند را سامان بدهد که با ایران کار کنند باید ببینیم که چه می‌شود.
 
  
*باید یادآوری کنم که در دوران شدید شدن تحریم‌ها تا قبل از برجام، از ابتدای سال 2012 ، اداره اطلاعات انرژی امریکا موظف شده بود که گزارش دو ماهانه‌ای را راجع به وضعیت بازار نفت بدون ایران، تهیه کند درواقع هدف از تهیه این گزارش این بود که فشار بر صادرات نفت ایران را به‌گونه‌ای تنظیم نمایند که بالانس بازار جهانی نفت به هم نریزد یعنی متناسب بااینکه عرضه نفت در بازار زیاد بود فشار را بر عرضه نفت ایران زیاد می‌کردند و برعکس، تهیه این گزارش‌ها (که بر روی سایت اداره مذکور موجود است) در ابتدای سال 2016 متوقف شد. می‌خواهم این نتیجه را بگیرم که میزان کم شدن برداشت نفت ایران تا حدودی هم به وضعیت بازار جهانی بستگی خواهد داشت.

* در حال حاضر اضافه عرضه چندانی در بازار وجود ندارد و قیمت هم در سطح نسبتاً بالائی است و لذا ممکن است آمریکائی‌ها نتوانند بلافاصله فشار زیادی بیاورند و تدریجاً این کار انجام شود ولی به‌هرحال اگر وضعیت قبل از برجام احیا شود میزان صادرات نفت و به طبع آن درآمد نفتی کشور کاهش خواهد یافت ولی شاید مهم‌تر از میزان صادرات نفت مسئله نقل و انتقالات بانکی باشد ممکن است بیشترین فشار بر روی نقل و انتقالات بانکی ایران قرار گیرد و در این صورت درآمد نفت قابل بهره‌برداری و استفاده نخواهد بود.
 
*به نظر من باتجربه‌ای که آمریکائی‌ها در دوره قبل از برجام پیداکرده‌اند در این دوره بیشترین فشار را بر روی همین مسئله‌ای که می‌گویید خواهند گذاشت یعنی سعی خواهند کرد منافذ قبلی را هم ببندند و روزبه‌روز نقل و انتقالات بانکی درآمدهای ارزی ایران اعم نفتی یا غیرنفتی را محدودتر کنند و در این صورت درواقع دسترسی کشور به درآمدهایش محدود می‌شود و ریسک از بین رفتن درآمدهای صادراتی بالا می‌رود و در این صورت هم تورم و هم رکود تشدید خواهد شد. در میان‌مدت صادرکنندگانی که درآمد صادراتی‌شان برنمی‌گردد ممکن است مجبور شوند صادراتشان را متوقف کنند یا کاهش دهند که این هم  رکود را تشدید خواهد کرد.
 
 
*در درجه اول تا حد ممکن باید تلاش کرد که برجام حفظ شود. حفظ برجام چند خاصیت دارد. امکان شکل‌گیری یک اجماع جهانی جدید علیه ایران را مسدود می‌کند، برگشت قطعنامه‌ها و تحریم‌های سازمان ملل را ناممکن می‌کند، حسن نیت ایران را اثبات می‌کند و به انزوای جهانی بیشتر ترامپ و تیم او کمک می‌کند و امکان فرصت‌طلبی اقتصادی طرف‌های اقتصادی و تجاری ایران برای منتفع شدن از تحریم‌ها را محدودتر می‌کند. اما درهرحال بسته به سطح فشارهای امریکا امکان کاهش قابل‌توجه در درآمدهای ارزی قابل‌دسترسی برای کشور وجود خواهد داشت.
 
 
دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۵:۵۶
کد مطلب: 21211
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *