به گزارش میز نفت٬ اردیبهشت سال گذشته بود که قرارداد توسعه فاز 11 پارس جنوبی میان شرکت ملی نفت٬ توتال فرانسه٬ CNPC چین و پتروپارس امضا شد. وزیر نفت در مراسم امضای آن قرارداد گفت شرکت توتال اسلام را نجات میدهد و با این استدلال٬ تاکید کرد تا پایان سال 96 حداقل 10 قرارداد بزرگ نفتی امضا میشود.
تلاشهای وزارت نفت برای امضای قراردادهای دیگر اما به جایی نرسید و همان زمان این رسانه در گزارشهایی نوشت که وضعیت به قدری بغرنج است که در نهایت شرکتهای روسی و ایرانی بکار گرفته خواهند شد که نگاهی به دو قرارداد امضا شده در اسفند 96 نشان از تحقق این پیش بینی داشت.
میادین نفتی آبان و پایدار غرب یک ماه پیش طی قراردادی بر پایه نسل جدید قراردادهای نفتی (IPC﴾ میان شرکت ملی نفت و شرکت زاروبژنفت روسیه و شرکت دانا انرژی امضا شد که حجم این قرارداد حدود 700 میلیون دلار بود. بر این اساس شرکت روسی زاروبژنفت نقش اصلی را در اجرای این قرارداد بر عهده خواهد داشت و شرکت دانا انرژی هم در کنار این شرکت به کسب تجربه خواهد پرداخت.
به فاصله یک هفته از امضای این قرارداد٬ شرکت ملی نفت قرارداد توسعه دو میدان دیگر را با شرکت گسترش انرژی پاسارگاد امضا کرد که در نوع خود حواشی زیادی داشت. مدیریت این شرکت بر عهده سید مهدی میرمعزی مدیرعامل اسبق شرکت ملی نفت است که در دوران اصلاحات٬ معاون زنگنه بود و رابطه بسیار خوب و عمیقی با زنگنه دارد. پاسارگاد بدون شریک خارجی قرار است میادین جفیر و سپهر را با سرمایه گذاری 2.5 میلیارد دلاری توسعه دهد که البته با هزینههای غیرمستقیم سرمایه گذاری این رقم به 3 میلیارد دلار خواهد رسید.
نکته مهم در امضای این قرارداد آن است که همزمان شرکتهای دیگری مانند اویک و غدیر هم برنامه توسعه این میادین را ارائه کرده بودند ولی در یک اقدام عجیب و بدعت آمیز و تنها با یک دستور٬ شرکتهای دیگر با وجود پیشنهادهای جذاب تر و بهتر و امکان بهره گیری از شرکای خارجی٬ کنار گذاشته شدند و شرکت توسعه انرژی پاسارگاد به عنوان توسعه دهنده این میادین برگزیده شد.
این در حالی است که چنین تصمیمی موجب اعتراضهای متعددی از سوی کارشناسان شرکت ملی نفت شده است٬ طرح این شرکت در مقایسه با شرکتهای دیگر از جذابی کمتری برخوردار بود و به همین دلیل پیش بینی میشد پاسارگاد نتواند این میادین را توسعه دهد که البته برخلاف پیش بینیها٬ پاسارگاد در این قرارداد خوشبخت شد.
نکته مهم در این میان آنجاست که وزیر نفت همواره از لزوم همراهی یک شرکت خارجی در کنار شرکتهای ایرانی تاکید میکرد و بر همین اساس٬ اغلب میادین نفتی ایران را معطل حضور یک شرکت خارجی آن هم به شکل اپراتور کرده است ولی با عقب نشینی از موضع پیشین خود٬ توسعه دو میدان را به شرکت ایرانی میسپارد٬ شرکتی که کاملا همسو با منویات وزیر نفت است.
گرچه امضای این قرارداد موجب خوشحالی است اما نمیتوان از کنار حواشی آن به راحتی گذشت. بر اساس شنیدهها٬ وزارت نفت به دو شرکت غدیر و اویک پیشنهاد کرده بود که به همراه یک شرکت روسی و ترکیهای٬ یک کنسسرسیوم را تشکیل دهند که بر همین اساس٬ کارها در حال پیشرفت بود ولی در یک غافل گیری همه چیز خراب شد. در حالی که قرار بود سرمایه گذاری توسط شرکتهای خارجی انجام شود و شرکت ایرانی اپراتور پروژه باشد٬ همه چیز به پاسارگاد ختم شد. مدلی که رقبای پاسارگاد در این میادین داشتند٬ کاملا همسو با منافع کشور بود بطوری که شرکتهای خارجی٬ سرمایه گذاری میکردند و شرکتهای ایرانی کار توسعه را به پیش میبردند ولی اکنون با واگذاری کامل این میادین به یکی از شرکتهای مورد علاقه وزیر نفت٬ ابهامات بسیاری در این قرارداد سایه افکنده است.
وزیر نفت طی سالهای گذشته بارها و بارها از لزوم هدایت سرمایههای خارجی به صنعت نفت گفته و تاکید کرده است که در نبود پول کافی برای توسعه میادین نفتی و گازی٬ باید از سرمایه گذاری خارجی بهره گرفت٬ با این وجود در توسعه میادین جفیر و سپهر کاملا برعکس عمل کرده تا ثابت شود٬ صنعت نفت طی این سالها بیش از آنکه در مدار ضوابط شاهد تصمیم گیری باشد٬ روی پاشنه روابط میچرخد و هیچ اصلی در این صنعت٬ شاکله اصلی تصمیم گیریها نیست.
نگاهی به ترکیب شرکتهایی که در سال گذشته به قرارداد رسیدهاند نشان از برتری روابط بر ضوابط دارد٬ این همان اصلی است که بارها به آن اشاره شده است و هیچگاه پاسخ منطقی درباره سوالاتی که اذهان را آزار میدهد٬ داده نشده است. این موضوع را در کنار بازیهای شرکت ملی نفت با یک شرکت روسی و همچنین فسخ قراردا فاینانس با کرهای ها قرار دهید٬ به نتایج عجیبی خوهید رسید.
سه شنبه ۱۴ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۹