به گزارش میز نفت٬میادین گازی فرزاد A و فرزاد B دو میدان گازی در خلیجفارس٬ ازجمله میادین مشترک هیدروکربوری میان ایران و عربستان هستند. در فرزاد A حدوداً 80 درصد میدان در طرف عربستان و 20 درصد نیز در آبهای ایران قرار گرفته است که متأسفانه عربستان سعودی در حال برداشت از این میدان است و ایران هم با وقتکشی و تعلل به برداشت سریعتر عربستان سعودی کمک میکند.
این تعلل جایی بیشتر به چشم میزند که مجری این پروژه یک جوان کمتجربه و نزدیک به یکی از مدیران ارشد نفت و گاز پارس است که هیچگونه تجربهای در این خصوص ندارد ولی وضعیت به حدی شوخی گرفته شده است که هیچکسی به فکر برنامهریزی برای توسعه این میدان نیست هرچند که گاهی صحبتهایی دراینباره شنیده میشود.
*چه کسی کمکاری میکند؟
اکتشاف میدان فرزاد B در قالب بلوک اکتشافی فارسی توسط شرکت هندی ONGC انجام شد و پس از حفر یک حلقه چاه اکتشافی و انجام مطالعات مهندسی، جلسات متعدد فنی بین کارشناسان و مدیران شرکت نفت فلات قاره به نمایندگی از شرکت ملی نفت و شرکت ONGC برگزار و ایرادات فنی مطالعات و طرح توسعه انجام شده به طرف هندی منعکس شد. در آستانه عقد قرارداد توسعه میدان فرزاد B در سال 1391 شرکت هندی به بهانه افزایش شدید تحریمها، حاضر به امضای قرارداد نشد و بهیکباره مذاکرات را ترک کرد.
در چنین وضعیتی شرکت نفت فلات قاره اقدام به بررسی مجدد طرح پیشنهادی شرکت هندی و مقایسه با سناریوهای اجرایی توسط عربستان سعودی کرد که با رصد فعالیتهای عربستان مشخص شد طرح پیشنهادی هند دارای اشکالات اساسی بوده و مطالعات نسبتاً مبسوطی بهمنظور تصحیح طرح توسعه انجام شد.
این مهم باعث اشراف کارشناسان بر روی مباحث میدان فرزاد B شد که پس از ابراز تمایل مجدد شرکت هندی برای ادامه مذاکرات، کارشناسان فنی ایرانی در موضع نسبتاً مناسب فنی قرار گرفته بودند. در آستانه تصویب برجام و رفع تحریمهای صنعت نفت کشورمان مذاکرات به شکل جدیتری پیگیری شد تا اینکه دستور وزیر نفت در آذرماه 1394 مبنی بر تغییر کارفرمایی و ادامه مذاکرات فنی و اقتصادی از شرکت نفت فلات قاره ایران به شرکت نفت و گاز پارس٬ کلیه مراحل مذاکره را تحت تأثیر قرار داده و فضای مذاکرات را در بخشهای فنی بشدت متأثر کرد.
این جابجایی و «ریست» شدن مذاکرات٬ خود عامل مهمی در سردرگمی بیشتر مسئولان صنعت نفت بود ولی در کنار این موضوع باید به بیبرنامگی وزارت نفت هم اشارهای داشت...
*اولویت میادین مشترک!
وزیر نفت که همواره از اهمیت توسعه میادین مشترک میگوید و کارهای نیمهتمام دولت گذشته را بهپیش میبرد٬ هیچ علاقهای به فرزاد B ندارد. میدانی که با چنین کمکاری٬ هبه بزرگی است برای ریاض چراکه عربستان به دلیل عدم برخورداری از ذخایر گاز٬ میتواند روزانه 50 میلیون مترمکعب از این میادین گاز برداشت کند که این میزان٬ هدیه ارزشمندی از سوی ایران برای آنهاست.
وزارت نفت که افزایش صادرات نفت خود به هندوستان را مرهون قول و قرارهای خود با هندیها میداند٬ وقتی با پیشنهاد گران دهلینو مواجه شدند٬ اعلام کرد این قرارداد شاید به هندیها نرسد٬ این بار از علاقه شرکت گازپروم و خرد کردن پروژه میان شرکتهای ایرانی گفت. هندیها تهدید کردند اگر این میدان به آنها نرسد میزان واردات نفت خود از ایران را کاهش میدهند تا نهایتاً روحانی و وزیر نفت به دهلینو سفر کنند و امتیازاتی به طرف خود ارائه دهند.
بازهم فرزاد B منتظر تعیین تکلیف است٬ وزارت نفت هیچ برنامه مشخصی برای این میدان ندارد و مدام در حال مذاکره است. مذاکره با کشوری که بیش از 2 میلیون نفر از مردمش در عربستان سعودی به کار مشغول هستند و هرگونه همکاری با ایران در توسعه این میدان که به ضرر عربستان است٬ میتواند اخراج کارگران هندی و همچنین تزریق دلار از ریاض به هند را در پی داشته باشد.
این میدان به دلیل نداشتن میعانات گازی٬ چندان برای سرمایهگذاری خارجی جذاب نیست٬ همین موضوع هندیها را به قیمتهای بالا کشانده است و هرساله برنامهای دیگر ارائه میدهند. ۵ سال از دولت روحانی گذشت و تنها چیزی که عاید کشور شده٬ وقتکشی و وقتکشی است. این در حالی است که در دولت دهم دکلهای حفاری در این میادین مشترک مستقر شده بودند که با دستور زنگنه به عقب برگشتند.
در چنین شرایطی که هندیها ایران را معطل خود کردهاند و وزارت نفت هم به استراحت مشغول است٬ باید حال خوب عربستان سعودی از برداشت حداکثری و بدون مزاحم از دو میدان مشترک را درک کرد و به اسحاق جهانگیری معاون اول گفت که برای بررسی عقبماندگیهای ایران٬ نگویید که برخی منتقدان از کشورهای همسایه پول میگیرند تا قراردادهای نفتی را «هوا» کنند٬ بلکه بهتر است به عملکرد وزارت نفت و دستوراتی که طی چند سال گذشته داده شده٬ توجه کرد.
از دستور عقبنشینی دکلهای ایرانی از منطقه تا تغییرات ساختاری و مذاکرهای در طرف ایرانی.
سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۰۷:۵۵