به گزارش میز نفت، رابطه میان کارکنان صنعت نفت بهعنوان اصلیترین سرمایه این صنعت و وزیر نفت به حدی «قرمز» است که حتی مدافعان سرسخت و «غیرتی» زنگنه هم بر آن اذعان دارند و بارها نسبت به تبعات تداوم این روند هشدار دادهاند. گرچه وزیر نفت همواره از لزوم توجه به کارکنان گفته است اما در عمل محدودیتهای بسیاری برای آنها به وجود آمده است که بیش از گذشته کاسه صبر را لبریز کرده است. از اجرایی شدن ماده 10 تا تعدیل مدارک.
وزیر نفت از سال 92 تا به امروز بارها بدنه کارکنان را نشانه گرفته است و از زائد بودن آنها گفته است، یکبار نیمی را اضافه خوانده و بار دیگر دوسوم را؛ هر بار هم آماری جدید ارائه میشود که نشان از عدم اطلاع درست مقام عالی وزارت از تعداد کارکنان نفت در سال 84 و 92 دارد.
از یکسو فریاد اضافه بودن سر داده میشود و از سوی دیگر و در نزدیکی انتخابات از آزمون استخدامی سخن به میان میآید تا مشخص نشود اگر نیروی مازاد در نفت وجود دارد دلیل برگزاری آزمون استخدامی چه بوده است. به گفته وزیر نفت کار یک نفر را سه نفر انجام میدهند و به همین دلیل بهرهوری کاهش مییابد درحالیکه بهتر بود گفته شود در مناطق عملیاتی یک نفر کار سه نفر را انجام میدهد.
از یکسو به تورم نیرو در سازمان اشاره میشود و از سوی دیگر تعداد بازنشستگان در صنعت نفت رو به افزایش میرود. اینکه وزیر نفت بهصورت رگباری تعداد کارکنان را مصیبت میداند به کنار، پرسش این است که اگر تعداد نیروها زیاد است چرا بازنشستگان مرخص نمیشوند؟
چه خوب بود یکبار آقای وزیر طی این چند سال اخیر، نیروهای اضافی را مشخص میکردند تا مخاطبان بدانند دقیقاً در چه بخشهایی نیروی اضافی وجود دارد. اینکه وزیر نفت مرتباً از «زیادی» بودن کارکنان میگوید قطعاً موجب یاس و ناامیدی کارکنان شده و امید به بهبود وضعیتشان به صفر متمایل میشود. در این صورت چه کسی ضرر میکند؟ کارکنان، صنعت نفت و یا هر دو؟
روزی که چاه 147 رگ سفید آتش گرفت را به خاطر بیاورید؛ یکی از قربانیان نماینده تعدادی از کارکنان قرارداد موقتی ملی حفاری برای استیفای حق همکارانش بود و قطعاً تمرکز لازم را برای کار خود نداشت تا دکل 95 در آتش بسوزد.خود و همکارش جان باختند و بیش از 300 میلیارد تومان از بیتالمال در آتش سوخت. باید شاهد چند اتفاق اینچنینی در نفت باشیم تا مدیران ارشد به فکر کارکنان باشند؟ حداقلش آن است که اگر به فکر برطرف کردن نیازهای کارکنان خود نیستند، آنها را زائد ندانیم و مدام از اضافه بودن دوسوم آنها نگوییم.
قرار بود طی دو سال گذشته اقدامات بزرگی در صنعت نفت عملی شود ولی وزارت نفت در تحقق اهداف خود ناکام ماند، آیا این رواست برای توجیه ناکارآمدی و شکستهای پیاپی کارکنان ذبح شوند و مدام موجب آزار روحی آنها شد. بدون تردید کارکنان هم حرفهای بسیار از چهار سال اخیر دارند اما صدایشان در طبقات بالای وزارت نفت شنیده نمیشود. ایکاش بهتر بود ریشه اضافه بودن نیروها را دقیقتر جستجو کرد تا مشخص شود چه کسی مقصر است و چه کسی باید پاسخگوی وضعیت فعلی کارکنان باشد.
دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۳۸