وحید حاجیپور/ موضوع خط لوله صلح یکی از قدیمیترین پروندههای صادرات گاز جهان است که به دلیل کم کاری وزارت نفت طی سالهای اخیر بهطور کامل فراموش شده است و گهگاهی وزیر نفت از ادامه نامه نگاری و مذاکرات برای احیای آن خبر میدهد بدون آنکه عزمی ویژه برای به سرانجام رسانیدن آن وجود داشته باشد. تنها فکر و دیدگاه حاکم بر وزارت نفت ارزان فروشی گاز به واحدهای مینی ال ان جی و حراج گاز در قراردادهای پرچالشی است که هیچگاه اجرایی نشده و بلاتکلیف مانده است.
در دولت نهم و دهم صادرات گاز به کشورهای پاکستان و هندوستان جدیتر دنبال شد که به دنبال انصراف هندوستان از این پروژه به دلیل فشارهای آمریکا٬ مذاکرات بهصورت دو طرفه با پاکستان به پیش رفت و سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان ابتدا فرمول قیمت نهایی شد و سرانجام قرارداد گازی میان تهران و اسلام آیاد امضا شد تا پایانی باشد بر مذاکرات چند دههای ایران برای صادرات گاز به پاکستان.
با توجه به اینکه برای ایجاد زیرساخت٬ تاسیسات٬ خطوط لوله و ... به 4 سال زمان نیاز بود٬ مقرر شد ابتدای سال 2014 دو طرف برای صادرات گاز آماده باشند. ایران باید خط لوله هفتم سراسری را از زاهدان به سمت نقطه صفر مرزی کامل میکرد و پاکستان هم باید تاسیسات خود را احداث میکرد. به دلیل آنکه پاکستان از کمبود منابع مالی برای احداث تاسیسات میگفت٬ وزارت نفت در دولت دهم 500 میلیون دلار برای پاکستان در نظر گرفت تا به احداث تاسیسات مورد نیاز مبادرت ورزد و این وام در صورتحسابهای گازی که برای پاکستان ارسال میشود٬ تسویه شود. راهکاری که برای جلوگیری از بهانه تراشی پاکستان و عزم ایران برای آغاز صادرات در نظر گرفته شد.
چند صباح بعد دولت یازدهم بر سر کار آمد و وزیر نفت نخستین کاری که انجام داد لغو کردن این وام بود. زنگنه معتقد بود پاکستانیها نمیتوانند این وام را تسویه کنند و اعطای این وام به منزله سوخت کردن پول کشور است. این نخستین اشتباه بزرگ وزارت نفت بود که با اشتباه دوم تکمیل شد. وزارت نفت در خطای دوم پیمانکار تکمیل خط لوله هفتم به sمت نقطه صفر مرزی را خلع ید کرد که در حال انجام کار بود٬ بعد آن را به شرکتی دیگر واگذار کرد و مدتی بعد آن را هم کنار گذاشت تا شرکت سوم به میان بیاید ولی از سال 92 تا به امروز هیچ پیشرفتی در تکمیل این خط لوله صورت نگرفت.
*چرا اشتباه؟
بر اساس قاعدهای رایج در قراردادهای گازی٬ بندی با عنوان Take Or Pay در قراردادها وجود دارد که اگر خریدار نتواند گاز را پرداخت کند باید درصدی از پول گاز را پرداخت کند. یعنی اگر پاکستانیها نتوانند روزانه 20 میلیون متر مکعب گاز از ایران دریافت کنند و بر فرض اینکه مجموع ارزش این گاز متناسب با قیمت تعیین شده 10 میلیون دلار باشد٬ پاکستان باید مثلا 7 میلیون دلار از این 10 میلیون دلار را به عنوان غرامت به ایران پرداخت کند.
بر این اساس اگر وزارت نفت خط لوله صادراتی را تکمیل میکرد می توانست از سال 2014 تا به امروز میلیاردها دلار از پاکستان غرامت دریافت کند بدون آنکه بخواهد گازی صادر کند . اما وزارت نفت همه چیز را فراموش کرد و قدم در راهی گذاشت که آن را بهترین راهکار عنوان میکرد. نهایت این خطا آن بود که پاکستان به بهانه عمل نکردن ایران به تعهد خود یعنی وام 500 میلیون دلاری دست بالا را داشته باشد و این پایان تلخی شد برای ایران. خطایی که وزارت نفت مرتکب شد و به قیمت خوشحالی عربستان و قطر تمام٬
عربستان برای تهییج اسلام آباد جهت پایان دادن به پروژه صادرات گاز ایران محمولههای نفتی خود را با قیمتی نازل و پیشکش برای این کشور ارسال کرد و قطریها نیز ال ان جی خود را به بنادر پاکستان ارسال کردند و بندر گوادور را یک تنه توسعه دادند تا گاز را حتی گران تر از ایران به این کشور بفروشند.
تکمیل پازل تفرق ایران
همزمان با جدی شدن صادرات گاز ایران در نیمه دوم دهه 80 شمسی٬ موضوع صادرات گاز ترکمنستان به کشورهای افغانستان٬ پاکستان و هند مطرح شد که در مقایسه با خط لوله مشابه خود یعنی خط لوله صلح در رده بسیار پایینتری قرار میگرفت. کسی به اجرایی شدن این قرارداد خوشبین نبود ولی حمایت ویژه آمریکا و منابع مالی عربستان نشان داد خیال پردازیها مکمل خطاهای استراتژیک وزارت نفت ایران شده است.
آو ماکسات بابایف، معاون نخستوزیر ترکمنستان و مسئول بخش سوخت و انرژی، در جلسه ۱۹ ژانویه کابینه ترکمنستان گفت که عربستان سعودی سرمایهگذاری قابل توجهی در ساختوساز پروژه خطلوله گاز ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند (تاپی) انجام خواهد داد. طبق گفته بابایف، این سرمایهگذاریها به دنبال توافقات به دست آمده در دیدار رییسجمهور ترکمنستان از عربستان سعودی در می ۲۰۱۶ انجام میشود. بانک توسعه سعودی صندوقهایی را به پروژه تاپی تخصیص داده است.
این سخنان بدان معناست که رقبای منطقهای ایران برای کاهش نفوذ اقتصادی کشورمان در منطقه با رقبای ایران همکاری کرده و عربستان پس از گرفتن بازار پاکستان از ایران٬ ضربه نهایی خود را به تهران وارد خواهد کرد. ضرباتی که مکمل خطاهای وزارت نفت و عدم درک درست از مسائل راهبردی شد.
وزارت نفت همه چیر را به تحلیلهای تک بعدی و ابتدایی و متاسفانه کودکانه پیوند داده است و در این مسیر٬ اختلاف گازی خود با ترکمنستان را با یک لجبازی ساده تبدیل به یک چالش گازی کرد و با انحلال شرکت ملی صادرات گاز٬ نشان داد هیچ برنامهای برای صادرات گاز ندارد. زنگنه 13 سال وزیر نفت است و در این سالها حتی یک قرارداد اصولی و اجرایی در حوزه صادرات گاز امضا نکرده است و قراردادهای ترکیه و عراق حاصل کار دولتهای هفتم و هشتم و نهم و دهم بوده است.
بازارهای صادرات گاز ایران یکی پس از دیگری در حال از بین رفتن هستند٬ روسیه بازار ترکیه را فتح کرده و با توجه به پایان یافتن قرارداد گازی ایران ترکیه تا 8 سال دیگر٬ این بازار هم با چنین عملکردی به خاطره تبدیل خواهد شد و بازار شرق هم با کلکسیونی از اشتباهات راهبردی به ترکمنستان و قطر تقدیم شده است. در هر دو مورد هم ضربه از داخل وارد شد٬ چه زمانی که تقاضای ترکیه برای افزایش دو برابری قیمت گاز محلی داده نشد و چه آنجاکه پاکستان و ترکمنستان و هند را به راحتی از دست دادیم.
چهارشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۱۲