به گزارش میزنفت٬ یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که تمام شد٬ روحانی که رئیسجمهور شد و زنگنه که بهعنوان نامزد نهایی وی برای حضور در وزارت نفت انتخاب شد را نمیتوان فراموش کرد. زنگنه در جلسه رأی اعتماد خود و چند صباح بعد گفت پرونده پارس جنوبی را تا سال ۹۶ میبندد. با افتتاح چند پروژه طی چهار سال اخیر٬ اما همه تعهدات و قولها در غبار فرافکنی ناپدید شد.
پروژه فارهای ۱۳ و ۱۴ و ۲۲ تا ۲۴ هنوز تکمیل نشده است ولی سایر فازها به مدار آمد. وزیر نفت مدام از شرکتهای ایرانی انتقاد میکرد که چرا در شرایط سخت تحریم پروژهها با تأخیر همراه شده است و حتی گفت که این تأخیرها روزانه چند صد میلیون دلار به کشور تحمیل کرده است. شگفتانگیز بود که انتقادهای وی به شرکتهای ایرانی در آستانه بهرهبرداری از فازهای پارس جنوبی کمرنگ میشد و جای خود را به تعریف و تمجید از شرکتهای ایران میداد به حدی که وزیر نفت میگفت این توانمندی شرکتهای ایرانی محصول مدیریت «خودش» در دولت اصلاحات بود.
افتتاح که تمام میشد بازهم از تأخیر در پروژهها گفته میشد وهمه چیز به هم میریخت. غوغا سالاری وزارت نفت برای برجسته کردن نقش خود در پایان دادن به پروژهها٬ وقتی با آمار و ارقام رسمی درباره میزان پیشرفت پروژهها مواجه میشد٬ میگفتند 10 درصد پایانی پروژه بهاندازه 40 درصد اواسط پروژه زمان میبرد.
با همین فرمان سعی شد دولت یازدهم فرشته نجات پارس جنوبی لقب بگیرد درحالیکه تمامی دستاوردهایی که وزارت نفت به نام خود تمام کرده است محصول «تصمیماتی» بود که دولت یازدهم و دوازدهم از اتخاذش واهمه داشته و دارد و حالا که متوجه چهار سال دست روی دست گذاشتن شده٬ از مجلس شورای اسلامی درخواست کمک مالی کرده است.
این درخواست کمک در شرایطی اعضای کمیسیون انرژی را به عسلویه کشاند که در دولت یازدهم حدود 15 میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی و برخی نهادها به وزارت نفت تزریق شد تا در پروژهها هزینه کنند. پارس جنوبی طی چهار سال اخیر هیچ کمبود منابع مالی نداشته است و محل این منابع دقیقاً همان محلی است که وزارت نفت نسبت به استفاده شدن از آن در دولت قبلی انتقاد داشت ولو آنکه در لحظه بهرهبرداری از پروژهها٬ اشارهای به آنها نمیشد.
حالا فازهای نیمهکاره که قرار بود در سال 96 افتتاح شود در حال پیشرفت است ولی سؤالی که باید به آن پاسخ داده شود این است که سهم دولت یازدهم و دوازدهم در تأخیرهای ایجادشده چیست؟ چرا وعده وزیر نفت برای پارس جنوبی محقق نشد و چه اشکالاتی در مدیریت وجود داشته که نتوانسته به وعده آقای وزیر جامه عمل بپوشاند؟
چند ماه پیش وقتی جزئیات صورتجلسه یکی از جلسات شرکت نفت و گاز پارس منتشر شد و تأخیرهای فراوان به چشم آمد٬ پاسخها تا حدودی مشخص شد ولی وزارت نفت باید پاسخ دهد نقش خودش در این تأخیرها چیست؟ دولت قبلی هم که وجود ندارد تا قصور به آن الصاق شود٬ دولت قبل همچنان دولت فعلی است و بابت تأخیرهای صورت گرفته باید پاسخگو باشد؛ تحریمی هم که دیگر در کار نیست تا راه فراری برای آن باز شود.
نباید اشتباه کرد؛ حالا وزارت نفت باید پاسخ دهد چرا تأخیرها قصه تکراری پارس جنوبی شده و کارها به استناد صورتجلسه نفت و گاز پارس، با سرعت لاکپشتی بهپیش میرود. هرچند ممکن است بهانهها چیده شود ولی کسانی که دوره جدید را دوره ژنرالها میدانسته و میدانند بهتر است توضیحی منطقی برای سوء مدیریت خود ارائه دهند.
نمیتوان فراموش کرد که وزیر نفت در آغاز وزارت خود اعلام کرد علت تأخیر در اجرای پروژههای پارس جنوبی «مدیریتی» است و بعداً در مصاحبهای این مشکل را به کنار زد و از مشکلات «مالی» گفت و دیروز هم از مجلس یاری طلبید.
وزارت نفت فازهایی را که افتتاح کرد، با متوسط پیشرفت بالای ۸۰ درصد تحویل گرفت و در شرایط غیرتحریمی و برجامی موفق به پایان دادن پروژههای دیگر نشده است. روزی که فاز 12 را با تأخیر به بهرهبرداری رساندند بسیاری از کارشناسان گفتند وعده آن روز زنگنه تاریخمصرف شخصی دارد و با چنین مدیریتی قطعاً بسته شدن پارس جنوبی در سال 96 شبیه یک آرزو است. بگذریم که فازهای راهاندازی شده هنوز تکمیل نشدهاند و کارهای بسیاری باقی مانده که در صورتجلسات راهاندازی به عهده شرکت ملی گاز گذاشتهشده است.
چهارشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۰۴