به گزارش میزنفت، اختلاف شدید آیدین ختلان و علیرضا صادق آبادی از «کفر ابلیس» هم مشهور تر است؛ دو شاگرد وزیر نفت که پس از ورود زنگنه به وزارت نفت در سال 92 راهی ساختمان مهم خیابان طالقانی شدند، یکی دستیار اصلی وزیر نفت شد و دیگری مدیرعامل طرح جامع پالایشگاههای سیراف. 4 سال تجربه اندوزی قرار بود آنها را به معاونت زنگنه برساند که پس از اعتماد مجدد مردم به حسن روحانی، شرایط برای این دو جوان مهیا شد.
در بررسیهای انجام شده و انتخاب وزیر نفت، قرار بود آیدین ختلان مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی شود و علیرضا صادق آبادی مدیرعامل پالایش و پخش. گرچه این دو رابطه شکرآبی با هم داشتند و دارند ولی ختلان علاقهای به معاون شدن صادق آبادی نداشت و گفته شد حتی به نشانه اعتراض چند روزی را در محل کار خود حاضر نشد.
ختلان تاکید بسیاری بر معاونت خسروانی قائم مقام عباس کاظمی داشت ولی وزیر نفت انتخاب خود را نهایی کرده بود. صادق آبادی به همان اندازه که از حتمی بودن حکمش خوشحال بود، به همان اندازه ختلان ناراحت بود. از بد روزگار ورق به ضرر ختلان برگشت و با توجه به غیرقانونی بودن انتصاب وی در سمت مدیریت شرکت ملی صنایع پتروشیمی و البته مسائلی دیگر، وی دستیار ماند و صادق آبادی معاون وزیر شد.
معاونت صادق آبادی یک منتقد بزرگ به نام ختلان داشته و دارد؛ وقتی ماجرای ستاره خلیج فارس پیش آمد ، یکی از کانالهای مدافع وزارت نفت به انتقاد از صادق آبادی پرداخت و وی را از دم تیغ گذراند. این ماجراها هفته گذشته وارد فازی دیگر شد و عصبانیت وزیر نفت از صادق آبادی را به همراه داشت.
نقش ختلان در این ماجرا غیرقابل انکار است که ستاره خلیج فارس را «نشان» کرده بود و همین موضوع موجب ناراحتی شدید صادق آبادی را به همراه داشت. گزینههای معاون جوان برای عضویت در هیئت مدیره شرکت ملی پالاش و پخش اما با «ضربدر» بزرگ زنگنه همراه شد تا صادق آبادی در همین ابتدای کار با چالش بزرگی مواجه شود.
در مرحله بعدی، شکاف موجود عمیق تر شد؛ ماجرا از این قرار بود که پس از دریافت کارت زرد زنگنه از سوی مجلس، تعدادی از مدیران منطقهای و ستادی شرکت ملی پخش برکنار شدند و نفت نیوز در خبری نوشت دلیل این برکناری عصبانیت وزیر نفت از مدیران شرکت ملی پخش بود. پس از انتشار این خبر، همه چیز تکذیب شد و سپس نامه زنگنه بیرون آمد که به شیوهای محترمانه، معاون خود را زیر سوال برده بود که پذیرش آن برای صادق آبادی جوان بسیار سخت بود.
نمیخواهیم بگوییم در جریان این نامه، ختلان نقش آفرینی کرده است اما سوال اینجاست که رسانهای شدن این نامه آیا نتیجهای جز کاهش مشروعیت صادق آبادی در مجموعه پالایش و پخش دارد؟ چه ضرورتی ایجاب میکرد چنین نامهای نوشته و سپس در رسانههای رسمی وزارت نفت منتشر شود؟ دستور وزیر نفت برای ابقای افراد برکنار شده با یک تماس تلفنی هم محقق میشد ولی انتشار این نامه بیش از آنکه به سود وزیر نفت بوده باشد، به ضرر صادق آبادی بود که بیشتر تضعیف شد.
قطعا وزیر نفت هیچگاه نمیخواهد معاون خود را زیر سوال برده و اعتبار او را میان مدیران و کارکنانش سرافکنده کند اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، صادق آبادی بزرگترین متضرر برکناری مدیران پخش بوده است. چه کسانی جاده را برای تضعیف معاون جوانی صاف کردهاند که به اندازه کافی درگیر حواشی بوده است.
مدیرعامل پالایش و پخش زودتر از آن چیزی که فکرش را میکرد با بحران مواجه شد ولی این بحران سازی ریشه در دفتر وزیر نفت دارد که اینگونه برایش تبدیل به مکافات شده است. جالب است یکی از رسانههای مدافع وزارت نفت، چنین نامهای را نشانه دیدگاه فراخ وزیر نفت دانسته است، همان رسانهای که پیشتر از صادق آبای انتقاد کرده بود. چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ چه کسانی در حال تضعیف شاگرد وزیر نفت هستند؟
وزیر نفت و نقش آفرینان این نامه بزودی با این پرسش رو به رو خواهند شد که مهمترین عامل تضعیف صادق آبادی، رسانهها بودند یا شحص ایشان. هیچ پدری فرزند را در جمع خرد نمیکند مگر به مکر فرزندی دیگر!
چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۱۴