ميزنفت/ وزارت نفت همچنان به روند حیرت آور خود در چینش مدیران مشغول است؛ وزیر نفت بارها تاکید کرده بود سن مدیریت در نفت را کاهش میدهد و جوانها را به کار میگیرد. همایشهای پر طمطراقی به اسم «جوانان توسعه گرا» برگزار شد و برنامههای مختلفی برای گزینش مدیران جوان اجرایی شد.
همان زمان
ميزنفت در سلسله گزارشهایی نوشت این برنامهها فقط روی کاغذ باقی خواهد ماند و برای خالی نبودن عریضه چند انتصاب جوان محور انجام خواهد شد که البته انتخاب این جوانان هم بر اساس فعالیتهای انتخاباتی و روابطی خارج از اصول شایسته سالاری انجام خواهد شد که همان هم شد.
در پشت بام انتصابات، یک سر بام مدیران پیر و کهنسال قرار دارند و سوی دیگرش جوانگرایی که البته «خام گرایی» باید خواندش. وزارت نفت در اغلب اوقات از دو سوی بام به «کف» پرتاب شده است و هیچگاه هم در بکارگیری حد وسطی اشتیاق و انگیزهای نداشته است.
از میان معاونان وزیر نفت، آقایان علی کاردر مدیرعامل شرکت ملی نفت، حمید رضا عراقی مدیرعامل شرکت ملی گاز، حبیب الله بیطرف معاون پژوهشی و ساخت داخل، سید رضا نوروز زاده مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی، محمد مهدی رحمتی معاون برنامه ریزی وزارت نفت، امیرحسین زمانی معاون بین الملل و رکن الدین جوادی معاون نظارت بر منابع هیدرو کربوری همگی بازنشسته هستند اما چون جایگاه معاونت وزیر را بر عهده دارند، در شمول قانون جدید منع بکارگیری بازنشستگان قرار نمیگیرند. البته به این لیست باید مرضیه شاهدایی قائم مقام وزیر نفت و حسین کاظم پور اردبیلی نماینده ایران در هیئت عامل اوپک را هم افزود.
از میان معاونان زنگنه، فقط شجاع الدین بازرگانی و علیرضا صادق آبادی بازنشسته نیستند که نشان میدهد در حلقه تخست مدیران زنگنه فقط دو غیربازنشسته قرار دارند و همگی مدیران وی بازنشسته هستند. البته این وضعیت در زیرمجموعهها بسیار بدتر است و مدیران بازنشسته بیداد میکنند؛ از سید مجید هدایت زاده، غلامرضا منوچهری و نورالدین شهنازی زاده گرفته تا نصرت رحیمی و بیژن عالیپور که این مدیران هم بازنشسته هستند.
این موارد نشان میدهد که قصه جوانگرایی در نفت شبیه به یک افسانه شده است و در مقابل، برای آنکه نشان داده شود که وزارت نفت به جوانگرایی پایبند است، مجموعهای از شاکردان وزیر نفت و فعالان انتخاباتی و بسیار جوان، حکم مدیریت گرفتهاند. مثلا در یکی از شرکتهای نفتی، مدیر جوانی سمت گرفته است که به واسطه ارتباط نزدیک با یکی از مدیران ارشد خود سمت مهمی گرفته است و یا جوان کم سن و سالی به واسطه فعالیت در ستاد انتخاباتی و همایش جوانان توسعه گرای صنعت نفت، دستیار معاون وزیر شده است تا در تاریخ ثبت شود که یک دانشجوی فوق لیسانس و کم سن و سال، یک شبه راه صد ساله را طی کرده است.
این مورد هم آن سوی بام است که نفت را در مسیر خطرناکی قرار داده است. متاسفانه از این دست انتصابات طی هفتههای آینده بیشتر خواهد شد که نه تنها مورد استقبال قرار نخواهد گرفت بلکه با ایجاد دلسردی در بدنه کارکنان صنعت نفت، انگیزه کاری آنها را هم به خفگی میرساند. بدتر از همه آن است که ارتباطات و خودمانی سازی سمتهای مدیریتی آه بسیاری را بلند کرده است و وقتی انتقادی شنیده میشود میگویند مگر وزارت نفت اختیار تعیین مدیران خود را ندارد؟!
از قضا چنین اختیاری برای وزیر نفت و معاونان ایشان مهیاست ولی سوال اینجاست که اگر چینشهای مدیریتی امروز نتیجهای بد داشته باشد، آیا چند شخص تاوان خواهند داد و یا کل صنعت نفت و به تبع آن نظام اقتصادی کشور؟ امروز حتی مدافعان سنتی وزارت نفت از شیوه جدید انتصابات در وزارت نفت موضعی منتقدانه به خود گرفته اند تا ریزشهای مدیران فنی، مطرح و متخصص بیشتر از گذشته باشد.
امروز حد وسطی در انتصابات وجود ندارد، مدیران و دستیاران با بازنشسته هستند و یا بسیار جوان و خام که اندکی تجربه در حوزه کاری خود ندارند و حتی رشته تحصیلی شان هم مرتبط با کاری که به آن ها سپرده شده، نیست. البته نباید انتظاراتمان را از وزارت نفت بالا برد چرا که وقتی نمایندگان ادوار و فعلی مجلس با مدارک تحصیلی مانند شیعه شناسی و معماری و بهزیستی جذب نفت میشوند دیدن چنین اوضاعی طبیعی شده است. تا سال 1400 اسامی عجیب و عملکردهای عجیبتری خواهید دید.