به گزارش
ميزنفت٬ این مقایسه دست روی یک ادعای نادرست گذاشته و میگوید این کشور با ارزان فروشی و در نظر گرفتن قیمتهای پایین برای مشتریان خود به چنین رقمی دست یافته است و ایران هم چارهای جز اجرایی کردن این رویکر ندارد. این ادعا و استدلال نادرست که به سهم ایران و قطر در حوزه تجارت گاز می پردازد٬ بسیار جذاب است در حالی که حقیقت چیز دیگری است.
باید توجه داشت که همه تولید گاز قطریها از میدان مشترک پارس جنوبی است؛ میدانی که هر طرف برداشت نکند طرف مقابل برداشت میکند. قطریها بیش از 600 میایون متر مکعب گاز از این میدان برداشت میکنند که با توجه به شرایط این کشور چارهای جز صادرات گاز ندارند زیرا این کشور 2.5 میلیون نفری نه به اندازه ایران 80 میلیون نفر جمعیت دارد و نه وسعت جغرافیایی ایران و صنایع وابسته به نفت و گاز را داراست.
از لحاظ صنایع نفت و گاز و صنایع وابسته به انرژیهای فسیلی، قطر شاید به اندازه 10 درصد ایران هم مصرف انرژی نداشته باشد پس طبیعی است باید برای صادرات گاز دست به ارزان فروشی بزند که البته بررسیهای موجود نشان میدهد چنین ذهنیتی هم عاری از واقعیات است.
با وجود اینکه قطریها هیچ چارهای جز صادرات گاز ندارند اما با این وجود یکی از گران ترین گازهای جهانی را عرضه میکنند. به طوری که بنا به گزارش اکسفورد در رابطه با قیمت گاز وارداتی چین در سال 2013 ال ان جی قطر گران ترین گاز وارداتی چین و معادل 15 دلار بر هر میلیون بی تی یو بوده است. از طرف دیگر قیمت ال ان جی قطر انقدر گران بوده که در طی یکسال گذشته در پی کاهش قیمت جهانی نفت هند و ژاپن چندین مرتبه درخواست کاهش قیمت به قطریها داده اند.
همچنین قطریها برای توسعه ظرفیت محصولات پتروشیمی خود٬ دست به سرمایه گذاریهای بزرگی زدند و امروز تبدیل به دومین کشور تولید کننده محصولات پتروشیمی در جهان عرب شدهاند. نکته جالب در این سرمایه گذاریها٬ قیمت خوراک در نظر گرفته شده برای واحدهای پتروشیمی است که حدود 15 سنت در هر مترمکعب است. این بدان معناست که با وجود مازاد شدید گاز در قطر اما خبری از ارزان فروشی در صادرات گاز و حمایت از سرمایه گذاری با یارانه گازی نیست.
قطریها به دلیل جبر جغرافیایی و عدم نیاز به گاز، صادرات گاز را در پیش گرفتهاند که قطعا با ایران تفاوتهای فاحشی دارد. ظرفیت 4 میلیون بشکهای نفت ایران و نیاز شدید مخازن نفتی به تزریق گاز – حداقل 200 میلیون متر مکعب در روز- و همچنین سرمایه گذاریهای صورت گرفته در بخش حمل و نقل، گاز سوز کردن نیروگاهها، توسعه صنعت پتروشیمی و .... در کنار مصرف خانگی و تجاری موجب شده است تا گاز نقشی اساسی در سبد مصرفی کشور داشته باشد.
چنین شرایطی را نمیتوان به قطر نسبت داد زیرا این کشور 2.5 میایون نفری نیاز بسیار بسیار کمتری به گاز طبیعی دارد و با توجه به مازاد بودن تولید گاز این کشور، طبیعی است که به سمت صادرات گاز روی بیارود ولو با قیمتهایی کمتر. حتی اگر قطریها هر متر مکعب گاز طبیعی را 5 سنت به فروش برسانند باز هم برایشان سود است چرا که انبوهی از درآمدهای گازی را نصیب آنها میکند ولی با این وجود هیچگاه دست به ارزان فروشی نزدهاند.
یکی دیگر از تفاوت های ایران و قطر در مصرف و صادرات گاز٬ دسترسی ایران به بازار گاز از طریق صادرات گاز از طریق خط لوله است در حالی که قطریها از چنین امتیازی برخوردار نیستند و طبیعی است که به صادرات گاز از طریق ال ان جی روی بیاورد. باید توجه داشت که قطر ابتدا از تنها گزینه صادرات به روش خط لوله که داشت استفاده کرده و خط لوله دلفین را احداث کرد سپس به منظور ورود به بازار ال ان جی ضمن انعقاد قراردادها بلندمدت با مقصد قیمت خود را نیز کاهش نداد. حال انکه نه تنها وزارت نفت ما گاز را به یک واسطه فروخته و خود به بازار ال ان جی و تعامل با مقصد نپرداخته بلکه این گاز را نیز به قیمت ارزان در اختیار این شرکت قرارداده است.
کسانی که ایران و قطر را مقایسه میکنند و بطور گزینشی آمارهای صادرات گاز را عنوان میکنند بهتر است به میزان تولید نفت و نیاز به تزریق گاز این دو کشور، حجم تولید محصولات پتروشیمی، میزان مصرف داخلی گاز، تولید برق از گاز، سهم حمل و نقل از گاز طبیعی و ... را هم لحاظ کرده و در نهایت با توجه به جمعیت دو کشور، این مهم را روشن کنند که در چنین شرایطی، ارزان فروشی گاز برای به دست آوردن سهمی از بازار ال ان جی برای کشورمان منطقی است یا خیر؟
در نهایت دقت کنید که بین 70 تا 80 درصد جمعیت قطر، نیروهای کاری هستند که عمدتا از شرق آسیا و خاورمیانه به این کشور کوچک سر ریز شدهاند. این بدان معناست که در خوش بینانه ترین حالت حدود 700 هزار نفر صاحب منابع گازی این کشور هستند نه 80 میلیون نفر! برای 700 هزار نفر جمعیت قطری، تولید بیش از 600 میلیون متر مکعب گاز و صادرات آن حتی به قیمتی نازل، خودش سود سرشاری است و به هیچ عنوان قابل مقایسه با ایران 80 میلیون نفری نیست.
مصرف میانگین گاز قطر حدود 60 میلیون متر مکعب در روز است که یک دهم مصرف داخلی گاز ایران در همه بخشها و همچنین 10 درصد تولید گازش است؛ پس طبیعی به سمت صادرات گاز به هر قیمتی روی بیارود که اگر چنین نکند با بحران بزرگی مواجه میشود. با وجود چنین محدودیتی اما باز هم قطر دست به ارزان فروشی نزده است و یکی از گران ترین گازهای جهان را دارد. برخلاف نظر وزیر نفت که معتقد است باید برای گاز کشور فکری کرد و بهترین راه ارزان فروشی است٬ اما قطر با گاز فوق العاده مازادی که دارد و باید فقط در صادرات متمرکز شود اما هیچگاه به ارزان فروشی دست نزده است.
از یاد نبریم قطریها اگر گاز خود را صادر نکنند باید آن را روی مشعلها بسوزاندد اما با این وجود منابع خود را به حراج نمیگذارند ضمن آنکه اگر قرار است به بازار ال ان جی وارد شویم باید از شیوه حق العمل کاری بهره ببریم به این شکل که بابت مایع سازی گاز توسط سرمایه گذاران قراردادهایی منعقد شود و صادرات آن توسط شرکت ملی نفت انجام شود. همان کاری که قطر انجام میدهد و نه آنکه گاز را به قیمتی ناچیز به یک واسطه بفروشیم و آن شرکت خود به صادرات مبادرت ورزد و پول حمل و نقل را هم از ایران دریافت کند!