به گزارش
ميزنفت٬ حادثه روز جمعه پالایشگاه تهران یکی از غم انگیزترین حوادث تلخ نفتی طی دو دهه گذشته بود که 6 نفر جان باخته و دو نفر دچار مصدومیت شدید شدند؛ قربانیانی که اهل ایلام بوده و برای کار به تهران آمده بودند ولی در نهایت قربانی یک حادثه شدند. اغلب کسی سراغ این افراد و خانوادههای آنان را نمیگیرد و با رسانهای شدن خبر آن، بلافاصله از ناچیز بودن خسارات مالی گفته میشود.
اما در این حادثه چه کسی مقصر است؟ بهتر است کمی به عقب برگردیم، روزی که بابایی مدیرعامل پالایشگاه تهران به قائم مقامی شرکت ملی پالایش و پخش رسید و لطف الله هنگی رئیس اداره تعمیرات شرکت پالایش نفت تهران با تصمیم هیئت مدیره این شرکت جایگزین وی شد.
اداره تعمیرات باید نخستین بخشی باشد که درباره اتفاقات اخیر و جان باختن تعدادی از همکاران صنعت نفت پاسخ دهد که چرا این اتفاق افتاد و این اداره فاقد رئیس طی چند روز اخیر بوده است. دومین بخشی که باید مورد سوال جدی قرار بگیرد مدیریت عملیات این پالایشگاه است که مدیر این بخش هم به دلیل مسائل بازنشستگی و عدم تعیین تکلیف جایگزین آن بلاتکلیف باقی مانده بود.
به بیان ساده تر، دو بخش مهم و اصلی در اورهال پالایشگاه تهران بدون رئیس به کار مشغول بودند و این چیزی جز سوءمدیریت در اتفاقات رخ داده نیست. هنگی که رئیس تعمیرات پالایشگاه تهران بوده و امروز عنوان مدیرعاملی را یدک میکشد بهتر است درباره پیمانکار تعمیرات اساسی پالایشگاه، بازرسی و نظارت فنی بر کار این شرکت، کنترل دقیق عملکرد آن و ... پاسخ دهد و بگوید دلیل عدم دقت در تخلیه مایعات بجا مانده در واحد آیزوماکس چه بوده است؟
مگر جز این است که اداره تعمیرات ، هد اصلی اورهال بوده و است و باید تمامی آئین نامههای ایمنی و فنی را رعایت کند؟ اگر این اصول رعایت شده است پس دلیل این حادثه تلخ چه بوده و اگر رعایت نشده است چه پاسخی میتواند ارائه کند؟ آیا کارکنان پیمانکار اورهال آموزش لازم را طی کرده بودند؟ آیا صلاحیت فنی مورد تایید بوده است؟ آیا مجوز کار برای کارکنان صادر شده بود؟ اینکه چند کارگر پیمانی قربانی یک سوءمدیریت شدهاند تا چه اندازه برای مسئولان این پالایشگاه مهم بوده است؟
در پالایشگاهی که سالهای نه چندان دور حواشی بزرگی درباره پیمانکار تعمیراتی یکی از بخشهای آن بوجود آمده بود آیا باید شاهد چنین اتفاق ناگواری بود؟ هرچند که ممکن است به تاسی از روال همیشگی، بی احتیاطی و بروز خطا مقصرانی جز قربانیان نداشته باشد ولی بی تفاوتی به نقش مدیریت و کم کاری در این بخش آدرس غلطی است که حالا باید منتظر زیر نویس شدن آن باشیم.
سوءمدیریت بیشتر در جایی به چشم میزند که بدانیم بر اساس بخشنامه وزارت نفت اورهال و امور تعمیراتی در روزهای تعطیل ممنوع بوده است، موضوعی که وزیر نفت هم دیروز به آن اشاره کرد. از آنجا که پرمیتهای تعمیراتی باید توسط رئیس اداره تعمیرات و مدیر عملیات و چند کارشناس دیگر امضا شود، نبود این مدیران در روز تعطیل این ابهام را بوجود میآورد که پس چه کسی این پرمیتها را امضا کرده است؟
سوالات جدی درباره کم کاری احتمالی مدیریت این پالایشگاه وجود دارد که امید است مسئولان این پالایشگاه با روشنگری موارد مطرح شده، بگویند که آیا یک درصد هم در این اتفاق رخ داده مقصر بودهاند یا خیر.