به گزارش
ميزنفت، همه چیز از سال 92 شروع شد؛ کسی در آن سالها نمیدانست چه اتفاقی در حال رخ دادن است و اصلا به آن فکر نمیکرد، وضعیت آن روز صنعت نفت و بحث تحریمها همه توجهات را به خود جلب کرده بود و کسی متوجه نشد چرا تعدادی از نمایندگان مخالف بیژن نامدار زنگنه به یکباره طرفدار او شدند؛ همه چیز به آرامی پیش رفت تا اینکه تعدادی از نمایندگان مجلس نهم نتوانستند به مجلس دهم راه یابند.
یکی به دلیل شکست در رقابت انتخاباتی، یکی نتوانست صلاحیت لازم را کسب کند و دیگری به دلیی دیگر؛ کسانی که از بهارستان محروم شدند بلیط نفت را در دست داشتند، به خیایان طالقانی آمدند و از آنجا در سرتاسر نفت پخش شدند. از خود وزارت نفت گرفته تا غرب و جنوب کشور، همه نفت را آباد کردند.
اما اینجا هم کسی متوجه ماجرا نبود تا روزهایی که آمدن یا نیامدن زنگنه مشخص نیود، تعدادی از نمایندگان ادوار مجلس طی بیانیهای اعلام کردند بهترین گزینه برای وزارت نفت زنگنه است. برای آنکه نسبت به اصالت نامه حاشیهای وارد نشود تصویر امضاها در شانا منتشر شد و این همان آغاز ماجرا بود. نامها و امضاها نشان میداد بیشتر این نمایندگان پس از مجلس نهم به نفت آمده و کد پرسنلی دریافت کرده بودند.
یکی از خبرگزاریها طی گزارشی پرده از این ماجرا برداشت و در مرحله بعد نمایندگان دیگری هم به این فهرست اضافه شدند که نشان میداد حمایت از وزیر نفت بی دلیل نبوده است. نام نمایندگان دیگر یک به یک بیرون آمدند تا آنکه چنین موضوعی در بهارستان و در روز رای اعتماد وزیر نفت مطرح شد.
لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی نسبت به این موضوع واکنش نشان داد و وزیر نفت هم گفت این نمایندگان، نمایندگان ادوار هستند و از اینکه آنها را به نفت آورده است به کار خود افتخار میکند. پس از این فراز تاریخی بود که فریادهای «احنست احسنت» نمایندگان بلند شد و هم رئیس مجلس و هم وزیر نفت این اطمینان را دادند که هیچ نماینده فعلی در نفت استخدام نشده است. حتی لاریجانی گفت اگر به این موضوع پی ببرد با وزیر نفت برخورد میکند. به هر حال زنگنه با 230 رای بار دیگر وزیر نفت شد و توانست رکورد آسان ترین رای اعتماد بین وزرای نفت را به نام خود جابچا کند.
به فاصله چند هفته از آغاز کار وزیر نفت دولت دوازدهم اسناد اما منتشر شد. اولین استخدام متعلق به غلام محمد زارعی نماینده مردم بویراحمد بود که از وزارت کشور به وزارت نفت منتقل شده بود. اندکی بعد جلیل مختار نمانیده مردم آبادان به وی اضافه شد و در نهایت ماجرای انتقال دختر یکی دیگر از نمایندگان مجلس از آموزش و پرورش به نفت جنجال ساز شد.
وزیر نفت در برنامه زنده تلویزیونی توضیحی در این باره ارائه کرد ولی در 15 ثامیه پایانی ارتباط تلفنی خود به طعنه کفت بین یک لیسانسه و یک دکتر باید تفاوت قائل شویم؛ مجری برنامه هم در پاسخ گفت باید میان فرزند یک نماینده مجلس و مردم عادی هم تفاوت قائل شویم. هیمن چند ثانیه برای افزایش فشارها به وزارت نفت کافی بود و در نهایت روابط عمومی وزارت نفت جوابیهای را منتشر کرد که بهتر بود منتشر نمیکرد.
از آن برنامه چند روزی نمیگذرد که نامه دیگری منتشر شد که نشان میدهد یکی از نمایندگان مجلس برای برادر یکی دیگر از نمایندگان خوزستان نامهای به وزیر نفت داده است که وی را استخدام کند. وزیر نفت در پارافی به عالیپور مدیرعامل مناطق نفتخیز جنوب نوشته است که راهی پیدا شود.
راه هم پیدا شد و برادر این نماینده در شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب مشغول به کار شد؛ این نامه هم مانند نامههای دیگر شهر را شلوغ کرد و بار دیگر اعتراضات را برانگیخت، بیشتر از همه افرادی را که بدنیال فعالیت در صنعت نفت بودند و تعدادی از آنها با وجود بهره مندی از مدارک ارزشمند تحصیلی به اموری مشغولند که نه در شان خودشان است و نه در شان جمهوری اسلامی ایران.
قصه نمایندگان مجلس و وزارت نفت باز هم ادامه دارد، نامههای دیگری هم منتشر خواهند شد و حاشیه فعلی را بزرگتر خواهند کرد. فعلا که طی 4 ماه اخیر هر چه بر نفت گذشته، حاشیه بوده است. چه در انتصابات و چه در استخدامات!
خوبی؟
سلامتی؟
خـــــــــــــــــدا ازت نگذره.