ميزنفت/ وزیر نفت در حاشیه مراسم تودیع و معارفه مدیرعامل جدید شرکت ملی پالایش و پخش درحالی ازافزایش ظرفیت پالایشی کشورگفت که توسعه سه پالایشگاه تنها روی کاغذ انجام شده است.به گزارش خبرنگار مهر، وزیر نفت دیروز در حاشیه مراسم تودیع و معارفه عباس کاظمی و علیرضا صادق آبادی، مدیرعامل سابق و جدید شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی از هدف گذاری ۳ میلیون بشکهای در صنعت پالایش گفت و اظهار داشت که برای دستیابی به این هدف، ساخت و تکمیل پالایشگاههای آناهیتای کرمانشاه، سیراف، ستاره خلیج فارس و جاسک در اولویت قرار دارد.
براساس آمار موجود، ظرفیت امروز پالایش نفت در کشور حدود ۱.۸ میلیون بشکه در روز است. برای رسیدن به ظرفیت ۳ میلیون بشکه در روز که وزیر نفت دیروز به آن اشاره کرده، پالایشگاه ستاره خلیج فارس با ظرفیت ۳۶۰ هزار بشکه، سیراف ۴۸۰ هزار بشکه، آناهیتای کرمانشاه ۱۵۰ هزار بشکه و پالایشگاه بهمن گئو ۳۰۰ هزار بشکه در صف قرار دارند. مجموع این طرحها و پروژهها یک میلیون و ۲۹۰ هزار بشکه برآورد میشود که وزارت نفت خود را ملزم میداند تا پایان کار دولت دوازدهم آن را عملیاتی کند.
چنانچه این اتفاق رخ دهد گام بزرگی برای جلوگیری از خام فروشی و تحقق زنجیره ارزش افزوده برداشته خواهد شد اما سوال این است که آیا چنین هدفی قابل تحقق است آن هم با رویکردها و سیاستهای پالایشی وزارت نفت؟
یک کارشناس صنعت نفت در گفتگو با مهر گفت: پاسخ این سوال قطعا خیر است، اگر کمی شفاف و صریح باشیم باید بپذیریم وزارت نفت توجه خاصی به صنایع پایین دست نداشته است و طی ۴ سال اخیر تا به امروز حتی نتوانسته فاز نخست پالایشگاه ستاره خلیج فارس را بطور کامل راه اندازی کند. پروژهای که بارها قول داده شده بود در اسفند ۹۴ به بهره برداری برسد ولی همیشه با تعویق همراه میشد. هنوز هم فاز نخست این پالایشگاه بطور کامل راه اندازی نشده است.
*بلاتکلیفی در سرزمین مادری
فرض را بر این میگیریم که پالایشگاه ستاره خلیج فارس با کندی که امروز شاهدش هستیم تا سال ۱۴۰۰ به بهره برداری برسد ولی سایر پروژهها هم میتوانند به مجموع ظرفیتهای پالایشی کشور اضافه کنند. از پالایشگاه آناهیتای کرمانشاه آغاز میکنیم. این پالایشگاه سالهاست به حال خود رها شده است و این رهاشدگی از یک سو و اعطای مجوز خوراک دیگری برای ساخت یک پالایشگاه در استان کرمانشاه از سوی دیگر نشان میدهد واقعا تکلیف وزارت نفت برای پالایشگاه آناهیتا روشن نیست.
آبان ماه سال گذشته بود که قرار شد پالایشگاه آناهیتا به شرکت نفت و گاز پارسیان واگذار شود که با تشکیل جلسه و قیمت گذاری انجام شده روی زمین٬ دانش فنی٬ ساختمان و ... ٬ سهامداران فعلی رقم ۱۳۰ میلیارد تومان را برای فروش تعیین کردند ولی مدیران پارسیان با بیان اینکه تنها به مجوز خوراک نیاز دارند٬ از قبول سایر هزینهها و ۱۳۰ میلیارد تومان سر باز زدند.
*یک پالایشگاه و جذابیت حداکثری
دلیل تاکید پارسیان برای خرید مجوز آناهیتا به دلیل ویژگیهای خاصش است که از جمله آن می توان به تخفیف ۱۰ درصدی قیمت و ۱۰ سال معافیت مالیاتی این پالایشگاه اشاره کرد. به این ترتیب نرخ بازگشت سرمایه این پروژه را می توان بین ۱۵ تا ۱۷ درصد پیش بینی کرد. چنین مجوزی میتواند برای هر سرمایه گذاری جذاب باشد ولی با این وجود٬ مسئولان امربه جای پیگیری مجدانه احداث این پالایشگاه و بسیج کردن تمامی ظرفیتها تصمیم گرفتند مجوزی دیگر شبیه به مجوز پالایشگاه آناهیتا برای شرکتی دیگر صادر کند.
در حالی که بهتر بود ابتدا تکلیف پالایشگاه آناهیتا را روشن و در مرحله بعد نسبت به صدور مجوزی دیگر اقدام شود و با چینش مدیران میانسال و پرتجربه در این پروژه٬ به روند اجرایی این پروژه تحرک میداد اما مجوز دیگری در کرمانشاه صادر شد آن هم برای شرکت پارسیان.
نگاهی به آخرین وضعیت پروژه آناهیتا حاکی از آن است که بجز کار تسطیح زمین محل احداث پایشگاه آناهیتا، هیچ اقدام دیگری انجام نشده است و چند ماه پیش یک موافقتنامه اصولی ﴿HOA﴾ میان آناهتیا و یک فاینانسور چینی امضا شده است تا ۸۵ درصد منابع مالی این پروژه از طریق فاینانس تامین شود و ۱۵ درصد باقی مانده را هم سهامداران تامین کنند.
*سیراف، از کاغذ تا عمل
چنین رویهای هم در سیراف دیده میشود. ۸ پالایشگاه ۶۰ هزار بشکهای هم در مرحبه خاکبرداری باقی مانده است و اشکالات مهندسی آن هم شهره محافل پالایشی است. هم اکنون قرار است شرکتهای شرق آسیا با استفاده از فاینانس کرهای این ۸ پالایشگاه را بسازند که البته خبرهای ضد و نقیضی مبنی بر کناره گیری چند شرکت به گوش میرسد که به معنای کاهش ظرفیت سیراف است.
این پروژه که حساب خاصی از سوی کارشناسان روی آن باز نمیشود پروژه شخص علیرضا صادق آبادی است و برای اعادع حیثیت هم که شده تمرکز خاصی روی آن صورت خواهد پذیرفت ولی از آنجا که مجوز این پالایشگاه ۱۲ ساله است و با نظر به کاهش ظرفیت تولید میعانات گازی در پارس جنوبی، تردیدها درباره موفیت آمیز بودن این پروژه بشدت افزایش یافته است. شاید گفته شود اگر چنین بود کرهایها و فاینانسور این پروژه پا پیش نمیگذاشتند که در پاسخ باید گفت این فاینانس سراسر سود برای کرهای هاست؛ هم کالاهای خود را به ایران میفروشند، هم خود سازنده پالایشگاهها خواهند بود و هم سود خوبی کسب میکنند پس طبیعی است که هیچ نگاهی به آینده این پروژه ندارند.
*پالایشگاه ستاره خلیج فارس
این پالایشگاه ۳۶۰ هزار بشکهای که شاید طولانی ترین پروژه پالایشی جهان باشد هنوز در پیچ و خم بهره برداری قرار دارد. فاز نخست این پالایشگاه هنوز به بهره برداری کامل نرسیده است و پیش بینی میشود این پروژه تا دو سال دیگر به بهره برداری کامل برسد. وضعیت این پروژه که کار اجرایی آن در دولت نهم آغاز شده بود یک پالایشگاه ۳ فازی است که تا پایان امسال فاز نخست آن کامل میشود و دو فار دیگر برای سال ۹۷ و ۹۸ کنار گذاشته شده است.
*پالایشگاه بهمن گئو
این واحد پالایشی که قرار بود در ۱۰ کیلومتری بندر عباس و با ظرفیت پالایش ۳۰۰ هزار بشکه نفت خام فوق سنگین و در مجاورت پالایشگاه ستاره خلیج فارس ساخته شود با تصمیم وزیر نفت به جاسک منتقل شد. علل مختلفی منجر به احداث این پالایشگاه در کنار ستاره خلیج فارس شده بود که یکی از آنها استفاده از هیدورژن مازاد تولید شده در پالایشگاه ستاره خلیج فارس به منظور بهبود کیفیت فراورده های تولیدی در این پالایشگاه بود.
تا روی کار آمدن دولت یازدهم برای احداث این پالایشگاه حدود ۱۵۰ میلیون دلار هزینه شد که وزیر نفت به یکباره تصمیم گرفت محل این پالایشگاه تغییر یابد و برای جبران این ۱۵۰ میلیون دلار تخفیف خوبی برای خوراک این پالایشگاه در زمین جدیدش یعنی جاسک اختصاص داد.
این پالایشگاه هم جز یک تابلو چیز دیگری ندارد و اگر از همین امسال کار ساخت آن آغاز شود حداقل ۶ سال دیگر زمان خواهد برد. البته به احتمال فراوان این پالایشگاه هم در همین حد خواهد ماند و کار جدی صورت نخواهد گرفت تا پالایشگاه جاسک و آناهیتا دو پالایشگاه کاغذی باقی مانده و سیراف هم شاید به آنها اضافه شوند.
دولت دوازدهم ۴ سال وقت دارد به تعهد خود برای رساندن ظرفیت پالایشی کشور به ۳ میلیون بشکه در روز زمان نیاز دارد. باید دید آیا این هدفگذاری محقق خواهد شد یا مانند سایر موارد با توجیه همراه خواهد بود
غربی ها می گویند " سقف برنامه ریزی در ایران باید 25 میلیارددلار" نگهداری شود. بقیه درآمد این کشور باید به جیب ما ( کشور و شرکت) برود که تاکنون رفته است. چگونه؟ با همین دست و پا زدن ها. برگردید , بررسی و مطالعه نمایید.
عبدالمجید مجیدی اولین رئیس سازمان برنامه و بودجه و موفقیت ترین برنامه , توسعه سوم قبل از انقلاب. آنهم با هیات هشت مشاور ارشد دانشگاه هاروارد. و بعد از تغییر دکترین نیسکون, همین سقف برنامه ریزی تاکنون رعایت شده است. دکترین غرب دست نیافتنی.