ميزنفت/ لايه نفتي پارس جنوبي در جوار ميدان گازي پارس جنوبي قرار گرفته كه قطريها سالهاست از اين ميدان به برداشت مشغول هستند. آنها سال گذشته جشن برداشت يك ميليارد بشكه از اين حوزه را برگزار كردند در حالي كه برداشت ايران تا ابتداي سال جاري صفر بوده است. كار توسعه اين ميدان را شركت مرسك در قطر انجام داده و با حفاري افقي منافع قطر را به اوج رساند.
*مرسك و ايران
اين شركت دانماركي در دولت اصلاحات با وزير نفت مذاكراتي را آغاز كرد تا كار توسعه لايه نفتي را انجام دهد ولي به دليل اختلافات قراردادي و همچنين اطمينان خاطر وزارت نفت به توسعه اين لايه توسط شركتهاي داخلي، به شكست انجاميد. مرسك به فعاليتهاي توسعهاي خود در قطر ادامه داد و ايران هم با انتخاب شركت پتروايران كه يك شركت تازه تأسيس بود، به توسعه پرداخت ولي هيچگاه موفق نبود.
تصميم عجيب وزارت نفت در آن روزها براي سپردن توسعه يك ميدان مشترك به يك شركت تازه تأسيس سنگبناي توسعه را كج گذاشت تا مرسك در قطر نفت لايه نفتي را تخليه كند. سال گذشته بود كه شركت توتال جايگزين شركت مرسك در طرف قطري شد. توتال كه در قراردادهاي گازي قطر هم نقش مؤثري دارد، لايه نفتي را هم از آن خود كرد تا شركت دانماركي با توجه به تجربهاي كه در اين باره دارد به مذاكره با ايران بنشيند تا كار توسعه طرف ايران را بر عهده بگيرد.
*آغاز مذاكرات
اندكي پس از برجام، مذاكرات نفتي ايران و مرسك براي توسعه چند ميدان نفتي آغاز شد و اطلاعات مورد نياز براي بررسي ميادين و ارائه طرح توسعه در اختيار مرسك قرار گرفت. يكي از مهمترين برنامههاي مرسك و شركت ملي نفت ايران واگذاري توسعه لايه نفتي بود كه سال گذشته به مراحل نهايي نزديك شد ولي به دليل مسائل فني و مذاكرات طرفين به طول انجاميد.
طولاني شدن مذاكرات و عدمجمعبندي مذاكرات همچنان به قوت خود باقي بود كه شركت توتال فرانسه با خريد سهام مرسك، همه را شوكه كرد. توتال كه مسئوليت توليد از لايه نفتي در طرف قطر را بر عهده دارد، سهام شركتي را خريداري كرده است كه همه اطلاعات طرف ايراني را در دست دارد و ميخواهد قرارداد توسعه اين ميدان مشترك را به امضا برساند.
*منطقي يا غيرمنطقي؟
با خريد شركت مرسك اويل توسط توتال حالا ابهامها بيشتر شده است. هرچند قرار است امور مقدماتي اين واگذاري تا چند ماه ديگر پايان يافته و از سال 2018 مرسك رسماً زيرمجموعه توتال باشد ولي بدون ترديد امضا يا عدم امضاي قرارداد منوط به نظر توتال است. اگر اين قرارداد امضا شود توتال در دو سوي يك ميدان مشترك حضور خواهد داشت كه بسيار بعيد است و اگر قراردادي ميان طرفين امضا نشود، اطلاعاتي كه از طرف ايراني در اختيار توتال فرانسه است، ميتواند دردسرآفرين شود.
پيش از اين اطلاعات ميدان گازي پارسجنوبي در اختيار توتال قرار گرفته بود و امروز اگر اطلاعات لايه نفتي روي ميز توتال قرار داده شود، همه اطلاعاتي كه محرمانه تلقي ميشود بهراحتي براي آناليز در دست توتال است. اصولاً براي توليد بهينه و حداكثري از ميادين نفتي، اطلاعات چاهها، سكوها و... مورد نياز شركت توسعهدهنده است كه با توجه به يكپارچه بودن لايه نفتي و ميدان گازي پارسجنوبي، مدل توليد زماني بهينهتر ميشود كه همه اطلاعات ميدان به صورت يكپارچه در اختيار طرفين باشد، به همين دليل است كه در درياي شمال و اروپا براي توليد بهينه، دو كشوري كه صاحب يك ميدان مشترك هستند با تشكيل يك شركت مشترك، توسعه را آغاز ميكنند.
اينكه مرسك طي چند ماه بخواهد امضاي قرارداد با ايران را نهايي كند، سؤالي است كه براي وزارت نفت تبديل به ابهامي بزرگ شده است. با توجه به اينكه محتملترين گزينه براي توسعه لايه نفتي اين شركت است و وزارت نفت تعهد داده به زودي كار امضاي قرارداد اين ميدان را تمام كند، تشخيص اينكه امضاي اين قرارداد ميتواند درست باشد يا خير، نياز به يك تصميم جدي دارد. توتال شايد اجازه انعقاد قرارداد را صادر نكند و شايد با چراغ سبزي كه به مرسك بدهد، لايه نفتي ايران را هم زير نظر خود بياورد. اينكه توتال توسعه و توليد يك ميدان مشترك را بر عهده بگيرد، شمشير دو لبهاي است كه هم ميتواند به توليد بهينه كمك كند و هم ميتواند كمك حال قطر براي برداشت بيشتر باشد.
خريد مرسك توسط توتال بدترين خبري بود كه ميشد شنيد ولي از آنجا كه وزارت نفت رابطه خوبي با توتال فرانسه دارد احتمالاً وزارت نفت راهي كه مورد پسندش است را انتخاب ميكند. توتال براي امضاي قرارداد فاز 11 هم امريكا را راضي كرده بود، هم با قطر هماهنگ شده بود و هم به گفته مدير مالياش، از عربستان سعودي چراغ سبز گرفته بود.
دوم توتال اگر این قرارداد درآستانه امضا را امضا نکند از یک طرف با افت ارزش دارایی خود و از طرف دیگر با افزایش ریسک سایر قراردادهایش مواجه خواهد شد.
سوم بستن قرارداد مورد بحث با توتال به تنهایی ریسک بیشتری را به ایران تحمیل می کند. لذا ایران پیشاپیش باید در فکر چانه زنی های بیشتر و بهتر باشد. به عنوان نمونه اگر قرارباشد دو کشور با یک میدان مشترک و با یک مجری قرارداد داشته باشند برای پرهیز از کم کاری ناشی از تضاد منافع بهتر است ایران در ضمن قرارداد لایه نفتی با توتال با دولت قطر هم جهت تشکیل کمیته حقوقی مشترک وارد مذاکره شود و بخشی از ریسک را به دولت قطر بقبولاند.