ميزنفت/ در گزارش دوم از سلسله گزارشهای
ميزنفت درباره روابط نفتی - سیاسی سه کشور ایران، آمریکا و عربستان در دهه 50 شمسی ، به دیدار شاه و ریچارد نیکسون رئیس جمهور وقت آمریکا اشاره شد که شاه ایران در صدد افزایش خرید سلاح از آمریکا بود تا در مقابل عربستان عرض اندام بیشتری کند. در نهایت شاه موفق شد چراغ سبز واشنگتن را در این باره دریافت کند ولی مخالفتهای بسیاری در کاخ سفید کار را سخت کرد. گزارش سوم به جزئیات توافق شاه و نیکسون میپردازد.
***
بامداد روز سه شنبه 21 اکتبر 1969 نیکسون در محوطه کاخ سفید از مهمان خود استقبال کرد و دو رهبر برای یک مذاکره خصوصی به اتاق کار نیکسون رفته و جلسه آنها یک ساعت و چهل دقیقه طول کشید. بعد از این جلسه شاه اعلام کرد که رئیس جمهور نسبت به ایران و مشکلات و اقداماتی که انجام داده دارای حسن تفاهم کامل است. شاه به کارکنان کاخ سفید اظهار داشت که نیکسون قول داده است یا سهمیه نفت ویژهای به ایران اعطا کند یا با فشار بر کنسرسیوم نفت تولید نفت را در ایران افزایش دهد، وی هیچ اشارهای به چگونگی برطرف کردن کسری بودجه ایران نکرد. ظاهراً نیکسون قبول کرده بود هرچه را که دستیارانش به او گفته بودند انجام ندهد انجام داده است شاه قول داد هر ریالی را که از افزایش درآمد نفت به دست اورد برای خرید لوازم جنگی آمریکا و تجهیزات ضدجاسوسی صرف کند.
شاه محرمانه به مقامات دولتی خود اطلاع داد که اگر ایران قرار باشد از خودش و منافع غرب در خلیج فارس دفاع کند باید قدرت مافوق جنگی را به دست آورد تا چنانچه کسی هوس حمله به ایران را کرد قبل از حمله حساب کار خودشان را کرده باشند. انجام آنچه شاه در نظر داشت نیاز به تعهد مالی بالغ بر صدها میلیون یا چندین میلیارد دلار برای خرید اسلحه میشد. ولی دستیاران امنیتی نیکسون در مذاکرات خصوصی نگرانی خود را بیان میکردند، با این ادعا که برافراشتن پرچم غرب در خلیج فارس یک چیز و مسلح کردن کامل ایران به نیروی نظامی به حدی که بتواند با عراق و هندوستان روبه رو شده، شورشیان منطقهای را سرکوب کرده و نه تنها صلح را برای خلیج فارس بلکه برای صحنه پهناوری از خاورمیانه و اقیانوس هند ممکن سازد، چیز دیگریست.
تعهد ایران به میزانی که شاه پیشنهاد کرده بود این احتمال را داشت که ایران را ورشکست کند. شکی نبود که سرمایه، تکنولوژی و کارکنان آموزش دیدهای را شاه از برنامههای مهم داخلی برداشته و برای استحکام پایههای متزلزل سلسله پهلوی به کار خواهد گرفت.
بمب واقعی پس از خداحافظی شاه از نیکسون در ساعت 10 روز پنجشنبه 23 اکتبر هنگامی فرود آمد که شاه با شادمانی از دفتر کار نیکسون خارج و به مک آرتور سفیر کبیر آمریکا که متحیر مانده بود اظهار داشت که او و رئیس جمهور درباره تقویت و تجهیز ارتش ایران صحبت کرده و شاه چنین برداشت کرده که هیچگونه اختلاف نظری بین آنها وجود ندارد و اینک او تقریباً هرچه را از تجهیزات نظامی بخواهد میتواند به دست آورد. سفیر آمریکا میدانست که هیچ یک از کشورهای متحد آمریکا نه انگلیس، نه آلمان، نه اسرائیل از چنین امتیازی برخوردار نیستند که مانند چک سفید هرچه خواستند به دست آورند.
وزات دفاع آمریکا هرگز چنین چیزی را قبول نخواهد کرد. به طوری که مک آرتور گفت که شاید سوءتفاهمی در مذاکرات پیش آمده باشد. آیا او و نیکسون همه چیز را صاف و روشن مطرح کردهاند؟ شاه گفت نه او نمیخواسته موضوع را مطرح کند چون جو به قدری خوب بود و همه چیز به قدری خوب پیش میرفت که نمیخواست شرایط دگرگون شود. در آخرین جلسه کوتاهی با رئیس جمهور، قبل از اینکه به تهران برگردد میل نداشت که وارد جزئیات شود.
کارکنان کاخ سفید چند ماه بعد را صرف آن نمودند که میزان و عمق تعهدات نظامی نیکسون را دریابند. در 23 اکتبر کیسینجر به لیرد تلفن زده و گفت که رئیس¬جمهور کاملاً قول نداده ولی با درخواستی که از طرف شاه برای افزایش آموزش تعداد خلبانان نیروی هوایی ایران داده شده بود نظر مساعد نشان داده شده است. شاه همچنین درخواست کرده بود تا تعداد بیشتری لباس آبی پوش برای همکاری با خلبانان در ایران اعزام شود ولی وزارت دفاع صریحاً با این تقاضا مخالفت کرده بود.
هنگامی که لیرد با اوقات تلخی جواب داد که آمریکا خودش کمبود تکنسین دارد کیسینجر به او گفته بود که نیکسون علاقمند است که شاه از مذاکراتش با او چیزی به دست آورده باشد. هنگامی که شاه گفت نیکسون خودش شخصاً به او ضمانت داده که راهی برای اجازه به ایران برای افزایش صادرات نفت به آمریکا خواهد بود و ایرانیان فوقالعاده روی اطمینانهای رئیس جمهور که در دیدار رسمی شاه در اکتبر داده بود حساب میکنند مک آرتور اوقاتش تلخ شد. ولی اینک یک تشکل واقعی به وجود آمده بود چون نیروی عملیاتی کابینه خود نیکسون که در حال بررسی سهمیه واردات نفت بود در حال گرفتن یک تصمیم نهایی بود تا برای مردم اعلام کند که با دادن امتیازهای ویژه به کشورها از جمله ایران مخالف است ولی پیش بینی میشود که در صورت رسمی شدن این توصیهها به عنوان سیاست آمریکا، شاه به شدت ناامید خواهد شد.
یکی از همکاران راجرز وزیر خارجه یادداشت شدیداللحنی نوشت و از کاخ سفید درخواست اطلاعات اضافی کرده گفت: «نظر به اینکه از مذاکرات رئیس جمهور با شاه هیچگونه نوشته و سابقهای درباره انتظارات جاری شاه در دست نیست ارزیابی درخواستهای شاه مشکل است و چنانچه توضیحی درباره این موضوع مهم بدهید سپاسگزار خواهیم شد.» بدین ترتیب نیکسون مجبور شد از قولهای خودش که برای تولید نفت و واردات آمریکا از نفت خلیج فارس داده بود عقب نشینی کند و صریحاً نوشت: «همان طوری که اطلاع دارید در مورد کارهایی که ما به عنوان دولت میتوانیم انجام دهیم محدودیتی وجود دارد و در این مرحله هیچ راه حلی را نمیتوانم گزارش کنم.»
در این احوال اندیشههای شاه نسبت به مک آرتور، سفیر را به تلاش انداخته بود. اگر واشنگتن اعتبارات نظامی بیشتری به ایران ندهد نتیجهاش بدون شک آن خواهد بود که بحران جدی در روابط ویژه شاه با ما پیش خواهد آمد. این اطلاعیه وحشت آفرین نمونهای از اطلاعاتی بود که غالباً در تهران منتشر میشد. مک آرتور به همکاران خود در واشنگتن یادآوری کرد که روابط ویژه ما با شاه موجب گرفتن امتیازات و تسهیلات ویژه برای ما شده است که این اشارهای بود به سایتهای استراق سمع سیا که در مرز شمالی ایران با روسیه شوروی ساخته شده بود.
ولی افسران عالیرتبه در وزارت دفاع حاضر به عقب نشینی نبودند. کیسینجر نظرات ژنرال ارل ویلر رئیس کل ستاد ارتش را به نیکسون اینطور منتقل نمود که شاه به بازی خود بطور جدی روی همان موضوعات قبلی ادامه میدهد. در حقیقت اینطور به نظر میرسد که شاه در حال آزمایش میزان ظرفیت برای کمک به وی است. ویلر با فروش چهار اسکادران اضافی هواپیماهای اِف4 به ایران مخالفت کرد چون ایرانیها در درک و شناخت تجهیزاتی که خیال خرید آن را دارند دچار مشکل خواهند شد.
خلبانان مورد نیاز برای پرواز این هواپیماها و پرسنل برای تعمیرات و نگهداری آنها ندارند. علاوه بر این، شاه درخواست خرید 36 فروند هواپیمای حمل و نقل سی 130 را نموده بود. شاه به ویلر گفته بود که این هواپیماها را برای انتقال نیروها به نقاط مورد تهدید نیاز دارد. ویلر به شک افتاد که شاه در حال برنامه ریزی احتمالی برای انتقال تعداد زیادی از نیروهای خود به داخل عربستان سعوی است. لذا او این فرضه مک-آرتور را رد کرد که اگر آمریکا از فروش اسلحه به ایران خودداری کند، شاه به جای دیگری مراجعه خواهد کرد. شاید سراغ تسلیحات ساخت فرانسه یا روسیه برود. ولی نیروهای ارتش ایران با ساختار دفاعی آمریکا یکی شدهاند، فرانسه تأمین کنندهای غیرقابل اعتماد برای قطعات یدکی نظامی است و در ضمن شاه هرگز اجازه نخواهد داد که آموزش دهندگان یا پرسنل روسی در ایران حضور داشته باشند. ویلر اشاره کرده بود که شاه آدم ریاکاری است که برای افزایش تولید نفت به کنسرسیوم فشار وارد میآورد در حالی که خود ایران اخیراً دولت کویت را به خاطر انجام همان کار مورد انتقاد و حمله قرار داده بود.
در اکتبر 1970 لیرد وزیر دفاع بی پرده به همکار خود راجرز اطلاع داده بود که شاه با درخواست چهار اسکادران دیگر از هواپیماهای اِف4 بیش از حد از خط خارج شده چون ایران بیش از احتیاجش هواپیما برای دفاع از خود دارد. خریدهای شاه فقط کشور همسایه یعنی عراق را وادار خواهد کرد که بیشتر به طرف روسیه شوروی رفته و مسابقه تسلیحاتی منطقه را شدت بخشیده و تمامی خاورمیانه را بی ثبات سازد. این برنامه فشار فوق العاده زیادی بر اقتصاد و نیروی انسانی ایران وارد خواهد کرد.
لیرد اخطار کرد که «البته شکی نیست که شاه در اثر عدم تمایل ما به پذیرش تمام درخواستهای وی ناخشنود خواهد شد ولی به نظر من راهی را که او دنبال میکند برای منافع ایران و ما مضر خواهد بود و من تصور میکنم وقت آن رسیده که بدون ملاحظه درباره توازن تسلیحاتی در خلیج فارس و هزینههای مالی و نیروی انسانی فوق العاده زیادی که چنین برنامههایی در برخواهد داشت با او بی پرده مذاکره کنیم.
دیوید یا کارو معاون وزارت دفاع با نظر مک آرتور مخالفت کرده و اظهار داشت که شاه ظاهراً برداشت درستی از روابط منحصر به فرد تهران با آمریکا ندارد معهذا در حالی که ویلر و لیرد و راجرز حد را نگه داشته بودند ولی نظر آنها به وسیله ریچارد هلمز رئیس سیا مورد توجه قرار نگرفت.