۰
پادشاهان نفت و گسل ایران و عربستان/ 2

سفری به واشنگتن برای تهاتر نفت و سلاح

در 6 اکتبر 1969 سفارت آمریکا در تهران به کاخ سفید اطلاع داد که شاه درصدد یافتن راه‌هایی برای افزایش تولید نفت است تا سریعاً پول تهیه کند. شاه برای به دست آوردن درآمد نفتی اضافی نهایت جدیت را دارد و کمبود فعلی ارز خارجی به فوریت این مشکل افزوده است.
شاه و ریچارد نیکسون - عصر نفت
شاه و ریچارد نیکسون - عصر نفت
ميزنفت/ همانطور که در گزارش نخست و دیروز درباره تلاش شاه برای رویارویی با عربستان نکاتی مطرح شد٬ این نتیجه به دست آمد که شاه ایران به پشتوانه درآمدهای نفتی خود بدنبال خرید سلاح و افزایش توان نظامی خود بود. این هدف با سفر شاه به آمریکا در اکتبر 1969 در حال تحقق بود و پیغام‌های شاه به ریچارد نیکسون برای عملی شدن این درخواست و افزایش قیمت نفت مدام به کاخ سفید مخابره می‌شد. جزئیات مربوط به این سفر و درخواست‌های شاه به واسطه دلالان معروف در ادامه می‌آید:

بازی بزرگ
در شب پاییز نسبتاً خنک 21 اکتبر 1969 رئیس  جمهور و خانم نیکسون برای استقبال از شاه به روی ایوان کاخ سفید آمدند. درست شش ماه بعد از مراسم تشییع جنازه آیزنهاور، شاه برای یک دیدار رسمی به واشنگتن بازگشته بود. نیکسون از فرصت استفاده کرده و آغاز فصل پاییز را در پایتخت اعلام کرده بود.
در مهمانی که به افتخار شاه ترتیب داده شد 105 نفر شرکت داشتند که در میان آن‌ها کرمیت روزولت، دونالد رامسفلد از دفتر فرصت‌های اقتصادی، مشاور امنیت ملی هنری کیسینجر، دوگلاس مک آرتور دوم سفیر آمریکا در تهران، و هربرت برانل  دادستان کل در زمان آیزنهاور دیده می‌شدند.

در سال قبل دولت ایران برنامه توسعه پنج ساله‌ای را اعلام کرد که قسمت عمده هزینه 11 میلیارد دلاری آن از محل درآمد نفت تأمین می‌شد. اگر قرار بود که ایران هزینه‌های خود را به موقع انجام دهد شرکت-های نفتی باید سالانه 20 درصد بر درآمد هر یک از پنج سال آینده بیفزایند ولی از انجام این کار خودداری کردند، و آنچه بعداً پیش آمد «یک بازی بزرگ پوکر» نامیده شد.

شاه بودجه پنج ساله‌ای را تصویب کرده بود که می‌دانست دولت او دارای درآمد کافی برای اجرای اهداف او نبود. در تعهدات مالی که او تصویب کرده بود تنها از محل درآمدهای آینده نفت امکان اجرایی داشت و شاه باید برای به وجود آوردن چنین درآمدی قیمت نفت را بالا می برد. عَلَم در یادداشت‌هایش می‌گوید : شاه در موضوع نفت هیچ تردیدی نداشت. او پول زیادی در اختیار جنگ جویان کرد در کشور همسایه یعنی عراق قرار می‌داد تا لوله‌های نفتی را منفجر کنند تا جریان درآمد نفت بغداد را قطع کرده و موجب سرمایه گذاری کلان خارجی‌ها در ایران شود. در امور خارجی مانند سیاست داخلی دائماً به دنبال پول بود.

در 6 اکتبر 1969 سفارت آمریکا در تهران به کاخ سفید اطلاع داد که شاه درصدد یافتن راه‌هایی برای افزایش تولید نفت است تا سریعاً پول تهیه کند. شاه برای به دست آوردن درآمد نفتی اضافی نهایت جدیت را دارد و کمبود فعلی ارز خارجی به فوریت این مشکل افزوده است.

 شاه انتظار داشت نیکسون به نفع او در کار کنسرسیوم دخالت کرده و  سوزنی به شرکت‌های نفتی بزند تا آن‌ها در مذاکرات خود مسئولیت‌های محلی و ملاحظات بازرگانی را در نظر بگیرند و در مقابل شاه برای هرگونه معامله پایاپای نفت در برابر اسلحه که بتوان در محدوده سهمیه واردات جاری انجام گیرد آماده است و اگر این کار عملی نباشد. پیشنهادی را که قبلاً در اوایل سال به دولت آمریکا کرده بود، دایر بر فروش نفت با قیمت تخفیف دار و برخلاف قانون سهمیه بندی نفت 1959 تأیید و تکرار خواهد کرد.

این فکر به وسیله هربرت براتل در آن زمان نمایندگی شرکت نفت و مواد معدنی پلانت را به عهده داشت به شاه القا شده بود. این شخص در سمت قبلی خود به عنوان دادستان کل آیزنهاور کاملاً با قانون جاری مربوط به واردات نفت خارجی آشنایی داشت. نقشه وی این بود که دولت آمریکا به شرکت نفت پلانت مجوز ورود روزانه 200 هزار  بشکه نفت از ایران را اعطا کند. در این معامله شرکت پلانت نفت را برای توزیع در آمریکا خریداری و ایران بایستی پول حاصل از آن را فقط برای خریدهایی در آمریکا صرف می کرد.. یک بشکه نفت در آمریکا تا 80 سنت پایین آورده خواهد شد و آمریکا این نفت را به عنوان ذخیره‌ای استراتژیک برای مواقع ضروری از قبیل تحریم نفت به کار خواهد برد.

از آن جهت که همکاران نیکسون به او هشدار داده بودند که در این اواخر رسوایی‌هایی درباره تصمیمات اختصاص نفت پیش آمده بود. مطبوعات کاملاً از این رسوایی‌ها پرده برنداشته بودند ولی شاه اطمینان داشت که این رسوایی بدترین سرنوشت ممکن را برای هریک از تصمیمات این دولت که ممکن بود منافع عمده‌ای برای یکی از مشتریان آقای براتل داشته باشد به بار می‌آورد.

حضور کیم رزولت و هرب براتل در ضیافت دولت نشانه‌ای بود از روابط نزدیک شاه با اعضای قبلی دولت آیزنهاور که ریچارد نیکسون در آن عالی ترین مقام را داشت. در مورد ایران مرزبندی واشنگتن بین قدرت، پول و سهولت در دسترسی اکثراً مخدوش به ظر می‌رسید.

روزولت از زمان انجام کودتای سال 1332 یک دلال بین المللی اسلحه شده بود که برای مقاطعی در واحد امور دفاعی شرکت نورترون کُرپ  کار می‌کرد. از بزرگترین مشتریان او محمدرضا شاه از ایران و ملک فیصل از عربستان سعودی بودند. شاه قبل از آنکه به طرف واشنگتن حرکت کند ابتدا به نیویورک رفت و برنامه کاری او نشان می‌داد که در صبح آن روز با روزولت و مدیرعامل شرکت نورترون کُرپ ملاقات کرده است.

اداره ضد جاسوسی و تحقیقات وزارت خارجه امریکا قبل از تمام جلسات مذاکره با شاه به نیکسون هشدار می‌داد که تسلیم شدن به تقاضای شاه ناچارا منجر به کاهش نفوذ آمریکا بر شاه خواهد شد چون افزایش استقلال ایران منجر به اتکای کمتر ایران بر پشتیبانی امریکا و توجه کمتر به راهنمایی‌های آمریکا به ویژه در موضوعات منطقه‌ای خواهد شد.

شاه متقاعد شده بود که باید نقش یک دولت مسلط را در خاورمیانه بازی کرده و تصمیم داشت از نفوذ عرب‌های رادیکال و شوروی حداقل تا میزانی که ضرر نداشته باشد جلوگیری کند. وزارت خارجه عقیده داشت که شاه در مورد تهدیدهای امنیتی نسبت به ایران اغراق می‌کند تا از کاخ سفید اجازه افرایش قیمت نفت را گرفته و اسلحه بیشتری خریداری کند و این موضوع تلاش فوق العاده آمریکا را می‌طلبید تا اطمینان حاصل کند که خریدهای اسلحه از طرف ایران باعث فشار سخت بر توسعه اقتصادی ایران نخواهد شد.

ولی  طبق نظر وزارت خارجه ظاهراً شاه تصمیم داشت این راه را ادامه دهد. حتی اگر هزینه‌های نظامی رو به افزایش نتواند مشکلاتی برای ایران ایجاد کند اما  ممکن است موانعی برای برنامه‌های توسعه داخلی و در بُعد منطقه‌ای به وجود آورده است.
 
يکشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۰۲
کد مطلب: 18103
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *