ميزنفت/ غلامرضا منوچهری معاون توسعه شرکت ملی نفت در جدیدترین اظهار نظر خود گفته است با افزایش ضریب بازیافت از مخازن نفتی، میتوان تولید نفت ایران را تا 3 میلیون بشکه در روز افزایش داد. اظهاراتی که در نوع خود جالب و در راستای عددسازیهایی است که اهداف خاصی را دنبال میکند.
موضوع افزایش ضریب بازیافت تقریبا به یک موضوع نخ نما شده تبدیل شده و دهههاست که با عدد سازیها و ارائه ارقام بزرگ، این موضوع به میان آمده است. اینکه افزایش ضریب بازیافت به میزان یک درصد منجر به افزایش درآمدهای نفتی به میزان 200 میلیارد دلار میشود و ارقامی از این دست، روی کاغذ بسیار جذاب است اما هیچگاه به این پرسش پاسخ داده نمیشود که اگر وزارت نفت به دنبال افزایش ضریب بازیافت است چرا تزریق گاز به مخازن را جدی نمیگیرد؟
در حالیکه از بیش از نیم قرن پیش گزینه تزریق گاز به عنوان یکی از خواسته های شرکت ملی نفت از کنسرسیوم مطرح بوده است و محمدرضا پهلوی نیز با بهره برداری از کم کاری کنسرسیوم هفت خواهران در زمینه تزریق گاز، نحوه قراردادهای دهه 40 را تغییر داد ولی متاسفانه همواره دولتهای مختلف، صرفا " شعارگونه " با تزریق گاز برخورد کرده اند تا جایی که مهندس زنگنه در اولویت های وزارت نفت ، حتی دیگر شعارگونه نام آنرا هم نیاورده است.
به عنوان مثال در سال 94، با وجود آنکه بر اساس برنامه تولید شرکت ملی نفت ایران جهت حفظ تولید ، بایستی روزانه بیش از 130 میلیون مترمکعب گاز به میدانهای قدیمی کشور تزریق میشده است (برخلاف برنامه پنجم توسعه که میزان تزریق گاز درپایان سال 93 را 250 میلیون متر مکعب تعیین کرده بود) ولی گزارشات نشان میدهد که میزان تزریق افزایش محسوسی نسبت به سال 93 نداشته است؛ گرچه نیاز واقعی تزریق گاز به میادین نفتی کشور بسیار بیش از اینهاست به گونه ای که برخی مطالعات نشان میدهد که ضرورت دارد تزریق روزانه تا بیش از 450 میلیون مترمکعب گاز در مخازن نفتی ایران که در نیمه دوم عمر خود قرار دارند، صورت بگیرد.
این در حالی است که در صورت تأمین گاز مورد نیاز جهت تزریق، 16.3 میلیارد بشکه به مجموع ذخایر قابل برداشت اضافه میشود که معادل با افزایش ضریب بازیافت به میزان 9.15 درصد در این مخازن است.
در حالیکه غالب تجربه های شرکت های بین المللی نفت و گاز دنیا برای ازدیاد برداشت(EOR) ، در مخازن از جنس ماسه سنگ بوده است و همچنان که در بخش قبلی یادداشت، اشاره شد که کشورهای با مخازن مشابه مخازن ایران، عمدتا در انحصار شرکت های دولتی هستند ولی همچنانکه در شکل زیر نشان داده شده است، همان تجربه های این شرکتهای بین المللی در مخازن کربناته نیز نشان میدهد که گزینه غالب اجرا شده در چنین مخازنی جهت تثبیت و بهبود تولید، تزریق گاز بوده است. با این وجود به دور از نگاه کارشناسی، برخی مسئولان تصمیم ساز وزارتی، در رقابت گرم بسیار پایین نشان دادن ضریب بازیافت میادین ایران، اجرای روشهای ثانویه و ثالثیه در ایران را جعبه سیاهی پنداشتهاند و تنها راه حل را شرکتهای بین المللی را میدانند در حالیکه واقعا پرسش مهم این است که کسانی که دعوی داشتن حداقلهای مهندسی نفت دارند و از طرف دیگر، برای بسیار پایین بودن ضریب بازیافت میادین ایران دل میسوزانند، چگونه است که دلشان برای عقب افتادگیهای تزریق گاز نمیسوزد که حتی آنرا جزو برنامههای گاز نیز به حساب نمیآورند؟
رکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با انتشار گزارشی ضمن تاکید بر اینکه تقریباً کل گاز تزریقی به مخازن در زمان مورد نیاز قابل استحصال بوده و برخلاف دیگر روشهای سیال تزریقی، یک هزینه کرد به شمار نمیرود، اعلام کرد: «در صورت عدم تأمین گاز مورد نیاز برای تزریق و ادامه روند کنونی برآورد میشود 2.3 الی 2.7 میلیارد بشکه نفت خام در مخزن به دام افتاده و این میزان نفت دیگر قابل استحصال نخواهد بود که با احتساب هر بشکه به ارزش 50 دلار، 115 الی 135 میلیارد دلار ثروت از دسترس خارج میشود».
در ادامه این بخش از گزارش این مرکز پژوهشی با اشاره به اینکه در صورت تأمین گاز مورد نیاز برای تزریق، 16.3 میلیارد بشکه به مجموع ذخایر قابل برداشت اضافه میشود که معادل با افزایش ضریب بازیافت به میزان 9.15 درصد در این مخازن است، آمده است: «بررسی میزان گاز تزریق شده در مخازن تحت تزریق نشان میدهد که هیچگاه گاز مورد نیاز برای تزریق به میزان مورد نیاز تأمین نشده است. طی سالهای اخیر از حدود 160 میلیون مترمکعب در روز گاز مورد نیاز برای تزریق کمتر از 80 میلیون مترمکعب به طور متوسط تأمین شده است؛ یعنی تحقق 50 درصدی. با ادامه روند کنونی تزریق گاز و تولید نفت، به میزان 2.3 الی 2.7 میلیارد بشکه هرزروی نفت خواهیم داشت و این میزان نفت دیگر قابل استحصال نخواهد بود که با احتساب نفت به ارزش 50 دلار، معادل از دست دادن 115 الی 135 میلیارد دلار است».
در ادامه گزارش مرکز پژوهشهای مجلس با اشاره به ضرورت کاهش تولید نفت در صورت عدم تامین گاز مورد نیاز برای تزریق برای تحقق تولید صیانتی و جلوگیری از هرزرفت نفت، آمده است: «بر این اساس و با توجه به میزان گاز تزریقی در عمل، باید به میزان 215 الی 251 هزار بشکه تولید نفت کاهش یابد که با احتساب ارزش هر بشکه نفت معادل 50 دلار، حدود 4 الی 4.5 میلیارد دلار درآمد کشور در سال کاهش می یابد».
بنده خودم فنی هستم و در همین صنعت با خیلی از میادین کشور آشنایی کامل دارم. متاسفانه این آمارهای که برای هرزروی و درآمد زایی و افزایش ضریب بازیافت مطرح شده در گزارش مرکز پژوهش های مجلس کاملا اشتباه و بدون مبنا است.
البته این آمارهایی بود که برخی افراد مناطق نفتخیز جنوب بین خودشان دست به دست می کردند که اطلاع دقیق دارم به هیچ وجه مبنای علمی ندارند