ميزنفت/ افزایش سریع ظرفیت تولید نفت یکی از دستاوردهایی است که دولت یازدهم آن را بولد کرده است در حالی که در این بولدسازی٬ مباحث فنی فراموش شده و اینگونه القا میشود که دولت یازدهم در عرض 6 ماه توانسته است تولید نفت را یک و نیم برابر کند. در این برجسته سازی٬ یعنی اگر هر دولت یا وزیر دیگری بر سر کار بود٬ چنین مهمی قابل دستیابی نبود!
بر اساس آمار رسمی شرکت ملی نفت ایران و موسسات بین المللی٬ دولت هفتم و هشتم برنامه ریزی کرده بود تولید نفت را به 4.7 میلیون بشکه در سال 84 برساند ولی با شکست در اجرای قراردادهای بیع متقابل٬ ظرفیت تولید را به 4 میلیون بشکه رساند و تحویل دولت بعد داد. در دولت نهم این رقم به 4 میلیون و 250 هزار بشکه رسید که به دلیل کاهش تکلیفی اوپک با کاهش رو به رو شد.
در دولت دهم و تا قبل از اعمال تحریمهای سخت و یکجانبه٬ تولید نفت در همان حوالی 4 میلیون بشکه باقی ماند که حدود 1.8 میلیون بشکه برای خوراک پالایشگاهها کنار گذاشته شد و بین 2 تا 2.2 میلیون بشکه برای صادرات در نظر گرفته شد. با اعمال تحریمهای بین المللی و تکلیف آمریکا به خریداران نفت ایران٬ میزان صادرات کاهش یافت بطوری که بازار 600 هزاز بشکهای اروپا به صفر رسید و دیگر مشتریان نیز با کاهش خرید نفت خود از ایران میزان صادرات نفت ایران را 1.2 میلیون بشکه کاهش دادند.
به دلیل کاهش صادرات نفت٬ امکان تولید 4 میلیون بشکهای وجود نداشت لذا میزان تولید با کاهش یک میلیو بشکهای همراه شد که بخشی از این کاهش مربوط به میادین خشکی و بخشی دیگر مربوط به میادین دریایی بود. دولت جدید که بر سر کار آمد و تعیین تکلیف مذاکرات هستهای را در دستور کار خود قرار داد. با به نتیجه رسیدن مذاکرات و توافقی که به برجام معروف شد٬ تحریمهای نفتی ایران برداشته شد و مشتریان سابق نفت ایران منع قانونی برای واردات نفت ایران نداشتند.
با رفع این مانع٬ شرکت ملی نفت ایران با اتکا به دانش و تخصص کارکنان خود توانست در عرض 6 ماه میزان تولید را افزایش دهد ولی بطور ناقص.
*چرا ناقص؟
برای بازگشت تولید به دوران قبل از تحریم٬ منابع مالی نیاز بود. شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب و شرکت نفت فلات قاره به عنوان دو قطب اصلی تولید نفت کشور نیازمند تزریق منابع مالی جهت تعمیر چاهها بود که این درخواست برای موافقت به مقام معظم رهبری ارائه میشود تا منابعی از صندوق توسعه ملی تامین شود. با موافقت رهبر انقلاب و تاکید ایشان برای استفاده از این منابع در این باره٬ بخشی از منابع به شرکت مناطق نفتخیز جنوب اختصاص یافت و بخشی دیگر برای شرکت نفت فلات قاره.
شرکت نفت فلات قاره نسبت به کاهش اعتبارات خود اعتراض کرد و خواستار افزایش آن شد ولی این درخواست با بی تفاوتی وزارت نفت همراه شد تا این شرکت تنها موفق شود 100 هزار بشکه از 300 هزار بشکه را برگرداند و همچنان با خلا 200 هزار بشکهای دست و پنجه نرم میکند.
این شرکت پیش از تحریمها بطور میانگین 620 هزار بشکه تولید میکرد که این رقم هم اکنون بین 405 تا 410 هزار بشکه متغیر است که ادعای دولت درباره بازگرداندن تولید به دوران قبل از تحریم را زیر سوال برده است. وزارت نفت اعلام میکند که ظرفیت فعلی تولید نفت 4 میلیون بشکه است ولی سعی دارد با زیرکی٬ تولید میادین تازه توسعه یافته را جایگزین 200 هزار بشکهای کند که هیچگاه درباره دلیل بی تفاوتی آن توضیخ روشنی ارائه نمیدهد.
با این حال٬ اینگونه گفته میشود که دولت یازدهم در کمترین زمان توانسته تولید را به زمان پیش از تحریم باز گرداند که اساسا این موضوع ارتباط خاصی به توانمندی دولت ندارد زیرا کار تولید در صنعت نفت یک موضوع تخصصی بوده و در دستان کسانی است که از قضا رابطه تیره و تازی با زنگنه دارند. بدون تردید با رفع شدن سد صادرات٬ اگر هر فرد دیگری هم وزیر نفت بود تیم فنی و تولید شرکت ملی نفت همان راهی را میرفتند که وزیر نفت هم نظاره گر آن بود ضمن آنکه کار احیای تولید نفت چند ماه پیش از برجام٬ به ظرفیت خود در خشکی رسیده بود اما در دریا این موضوع بطور جالبی سانسور شد.
توانمندی و یا بی توانی دولت یازدهم را نه در بازگشت تولید در خشکی٬ بلکه باید در احیای تولید نفت ایران از دریا جستجو کرد که 200 هزار بشکه را به حال خود رها کرده است و طی دو سال اخیر ضرر حداقل 5 میلیارد دلاری را به کشور وارد کرده است اما از آنجا که وزارت نفت سعی دارد این مهم را استتار کند٬
بزرگنمایی امور دیگر پیگیری میشود. از روز اجرای برجام تا به امروز حدود 17 ماه میگذرد که بی تفاوتی محض وزارت نفت به احیای 200 هزار بشکه نفت موجب شده است تا به امروز ایران از 102 میلیون بشکه نفت محروم بماند.