وحید حاجی پور/ روزی که قرار بود ساختار شرکت ملی نفت تغییر داده شود، نگرانیها از یک تغییر دیگر احیا شد. در جلسات خصوصی که برای این مهم برگزار شد کمتر کسی جرات مخالفت به خود راه داد و کسانی که مخالف بودند حالا نیستند. وزیر نفت تصمیم گرفته بود برای آنکه دو دستش در نفت، فعال تر شوند گفت باید ساختار NIOC «رفو» شود که این رفو بیش از همه به ضرر مدیرعامل شرکت ملی نفت بود.
با ورود منوچهری و پاک نژاد به ساختار جدید نگرانیها بیشتر شد و دو معاون برای برداشت شرکتهای بیشتر از زیر مجموعه شرکت ملی نفت، رقابت کم نظیری را آغاز کردند. با مشخص شدن مرزها کار تمام نشد و پروژهها و امور جاری هم مورد دست اندازی قرار گرفت و رقابتها به اوج هیجان خود رسید.
از همان ابتدا مشخص بود وزن منوچهری بسیار سنگین تر و قابل قبول تر از پاک نژادی است که هر دو از وزارت نیرو به نفت آمدند و یکی به توسعه رفت و دیگر در همان نقش حراستی باقی ماند. زور پاک نژاد به قدرت لابی منوچهری نمیچربید و این از همان اول مشخص بود ولی «محسن» نمیخواست بازنده دوئلی باشد که سنگینی نگاه زیرمجموعه را برایش به عاریت میآورد. تلاشهای وی در هر حوزهای به شکست انجامید که مهم ترین آن موضوع برکناری مدیرعامل شرکت ملی حفاری بود که مجموع آمارهای مخابره شده از حیدر بهمنی و سفرهای او نتوانست موثر واقع شود تا او حتی در حوزه کاری خود هم یک ناکام بزرگ لقب بگیرد.
معاون تولید با انبوهی از غریبگی با تولید قدم در راهی گذاشته بود که حتی زیر مجموعههای وی نیز آنرا مشروع نمیدانستند. گرفتن طرف شرکتهای تولیدی در جلسات هیئت مدیره هم نتوانست وی را یک «صاحب منصب» نمایش دهد و حالا با خلع ید شرکت نفت فلات قاره از پروژه لایه نفتی این شکست به شکل تلخ تری تجربه شد.
منوچهری در این چالش بزرگ به پاک نژاد نشان داد باید در سایه او بماند و هر چه تلاشش را بیشتر کند بیشتر به خود و زیرمجموعههای خود آسیب میرساند. این مخابره بی شباهت به داستان ماری نیست که دور ارهای چنبره زده و با این ذهنیت که اره دشمن اوست بر قدرت چنبره خود اضافه میکند به این امید که اره را از پای در بیاورد ولی خود قربانی اش شد.
یکی از قربانیهای این مقابله، لایه نفتی پارس جنوبی بود؛ پروژهای که به فلات قاره تقویض شده بود. ماجرا از روی آغاز شد که در سال 94 تصمیم گرفته شد میدان گازی فرزاد بی از فلات قاره منفک شده و به شرکت نفت و گاز پارس منتقل شود در حالی که فلات قاره سالها روی این میدان مطالعات فنی را آغاز کرده بود و در مذاکرات با هندیها نقش اصلی را بر عهده داشت. امیرحسین زمانی نیا معاون بین الملل وزارت نفت اما مخالف این جابجایی بود ولی نظر وزیر نفت همین بود که خواسته شده بود. توجیه نیز این بود که چون این میدان یک میدان گازی است پس باید نفت و گاز پارس کارفرمای آن باشد.
برای آنکه این خلا با پروژه دیگری پر شود، نفت و گاز پارس با لایه نفتی خداحافظی کرد تا فلات قاره در ازای واگذاری فرزاد بی، کارفرمایی و تولید از یک میدان نفتی را در دست بگیرد. لایه نفتی بدون هیچ پیش فرضی به فلات قاره رسید همانطور که نفت و گاز پارس از فرزاد بی ذهنیتی نداشت.
فلات قاره 120 نفر از نیروهای خود را برای حضور در لایه نفتی آموزش داد و آنها را روی FSPO متسقر کرد ولی منوچهری از وزیر نفت خواست تا این پروژه به نفت و گاز پارس عودت داده شود. معاون توسعه و مهندسی بر این باور بود که چون این پروژه یک پروژه توسعهای است باید زیر نظر یک شرکت توسعه محور باشد که با موافقت شفاهی وزیر نفت همراه شد. پاک نژاد در مقابل این دستور شفاهی خواستار بازنگری در این تصمیم شد و در هیئت مدیره شرکت ملی نفت آن را مطرح کرد ولی همه تلاشهای او با حرکات آرام و لبخندهای معنادار منوچهری همراه بود. کار از کار گذشت و دستور وزیر نفت عملیاتی شد ولی پاک نژاد در مراسم افتتاح آغاز تولید از لایه نفتی به دستور رئیس جمهور، با یک پرواز خود را به شناور رساند، لباس پوشید و سعی کرد خود را راهبر پروژهای معرفی کند که چند ساعت پیشترش منوچهری آن را در نزد رئیس جمهور مصادره کرده بود.
شکستهای پی در پی پاک نژاد با همه زیرکی او نشان میدهد لباس تولید برای وی بسیار گشادتر از آنی است که میتوان فکرش را کرد. یونیفرم تولید یک «تولیدی» میخواهد و نه یک نیرویی. پاک نژاد این موضوع را قبول ندارد و در برابر رقیب حرفهای خود روز به روز ضعیف تر میشود. شاید اگر یک چهره تولیدی و نفتی در مقابل منوچهری قرار میگرفت اوضاع برای شرکتهای تولیدی بهتر بود. پاک نژاد حتی در جنوب قافیه را به منوچهری باخته است تا نارضایتی از وی در شرکتهای زیر مجموعه خود برایش مین گذاری شود.
يکشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۵۲
آقاي پاك نژاد با دفاعهاي بد خود از شركتهاي توليدي، ضررهاي بسياري به اين شركتها وارد كرده. بهره برداري از لايه نفتي به يك شركت توسعه اي واگذار شده كه اين واقعاً مسخره و عجيبه. فلات قاره با بيش از سي سال سابقه ي راهبري شناورهاي دريايي سورنا و خليج فارس و مديريت چهار ميدان نفتي مشترك عظيم بهترين گزينه براي بهره برداري از لايه نفتي بود.