ميزنفت/ در دو بخش گذشته گزارش های مربوط به رابطه نفتی آمریکا و ونزوئلا و موضوع چاوز٬ اشاره شد که در روزهای امپراطوری گیوسیتی مدیرعامل وقت شرکت نفت ونزوئلا، سیاستهای درهای باز و عرضه حداکثری نفت به آمریکا در دستور کار قرار گرفته بود. پس از این موضوع، قیمت نفت کاهش یافت و به همین دلیل تولیدکنندگان مستقل دست به اعتراض زدند و خواستار کاهش واردات نفت از این کشور شدند.
این مهم برای دولت آمریکا بسیار پرسود بود زیرا هم نفت ارزان دریافت میکرد و هم قدرت اوپک کاهش یافته بود و از سوی دیگر، میزان وابستگی اش به نفت خاورمیانه در حال کاهش بود. با افزایش اعتراضات به این اقدام ونزوئلا٬ در نهایت این کشور تولید خود را کاهش داد ولی چنین پدیدهای ارتباطی به اعتراضات در آمریکا نداشت.
چاوز ظهور کرده بود و با بازنگری اساسی، سیاستهای پیش از خود رامتوقف کرده و به اوپک بازگشته بود.
او با حمله به مدیران شرکت نفت ونزوئلا، این شرکت را نوعی «دولتی در دل دولت» شمرد و اعلام کرد با یقه سفیدها مقابله خواهد کرد. شرکتهای آمریکایی نیز اعتراض خود را به دولت خود اعلام کردند تا علیه وی کودتا شود. کودتا علیه وی موفقیت آمیز بود و اعلام شد او استعفا کرده است ولی چتربازان وفادار به چاوز، به محل بازداشت وی حمله کردند و او را آزاد کردند. بخش سوم ین گزارش – مندرج در کتاب اعتیاد به نفت – در ادامه میآید:
در 7 آوریل 2002 مدیریت و اعضای اتحادیه شرکت دولتی نفت و ونزوئلا در اعتراض نسبت به برکناری اعضای ضد اوپک این شرکت، دست به اعتصاب زدند. درک و تشخیص نقشی که کارکنان شرکت دولتی نفت- که به اشراف کارمندان ونزوئلا موسوم بودند- در این اعتصاب داشتند چندان دشوار نیست.
رهبری این کارکنان را افراد وفادار به احزاب سیاسی قدیمی به عهده داشتند، که بعد از انتخاب چاوز به سمت ریاست جمهوری از دستگاهها و تشکیلات اخراج شده بودند. آنها حمایت از میزان تولیدات اوپک و کاهش سرمایه گذاری توسط رئیس جمهور جدید را مغایر منافع اقتصادی خود میدانستند، بدون اینکه توجه داشته باشند که بالا بودن قیمتهای نفت بطور کلی در جهت منافع کشور است. سه روز بعد سازمان و اتحادیه سرمایهداران و تجار؛ یک اعتصاب چهل و هشت ساعته برپا کرد و در جریان تظاهرات خیابانی مردم طبقه متوسط مخالف چاوز تعداد نامعلومی کشته شدند، و البته بلافاصله رسانهها چاوز را مسئول کشته شدن این افراد قلمداد کردند. این وضع دقیقاَ فرصتی بود که توطئهگران به دنبال آن بودند.
در 12 آوریل، رئیس جمهور چاوز، توسط افسران شورشی ارتش دستگیر و به محل نامعلوم و سری برده شد و از آنجا اعلام شد که استعفاد داده است.
«پدرو کارمونا» توسط کودتاچیان به ریاست جمهوری منصوب شد و بلافاصله هم اعلام شد که مجلس ملی کشور منحل و تعطیل شده و کلیه اصلاحات اقتصادی و اجتماعی چاوز- ازجمله بهره مالکانه 30 درصد- لغو شده است.
*پدرو کارمونا
شخص «کارمونا» هم تا برقراری نظم کامل در کشور دارای اختیار تام شده و به گفته فاینشال تایمز «دولت موقت» احتمالاً تمایل کامل داشت میزان کم تولید را در چارچوب تصمیم اوپک ملغی سازد و محدودیت مالی سرمایهداران خارجی را از بین ببرد. اما متأسفانه عمر حکومت دیکتاتور جدید ونزوئلا بیش از یک روز طول نکشید. چتربازان و هزاران نفر از طرفداران چاوز از مناطق فقیر کاراکاس، کارمونا، رئیس جمهور کودتا، را در کاخ ریاست جمهوری محبوس کرده و خواستار آزادی چاوز شدند؛ در حالی که دولت ایالات متحده، به زحمت خرسندی خود را از برکناری چاوز پنهان میداشت، تلویحاً دولت جدید را با عنوان دولت موقت غیرنظامی، به رسمیت شناخته بود.
*چاوز پس از شکست کودتا
پس از شکست کودتا، چاوز از «الی رودریگز» خواست تا از مقر اوپک در وین بازگردد و زمام شرکت دولتی نفت را به عهده گیرد. این یک تصمیم عاقلانه و منطقی بود. «الی رودریگز» سریعاً توانست حمایت عده زیادی از کارکنان و گروهی از مدیران رده میانی این شرکت دولتی را جلب کند. اما احزاب و گروههای مخالف همچنان در صدد بودند تا چاوز را از کار برکنار کنند.
*الی رودریگز
در تاریخ 2 دسامبر 2002 انجمن سرمایه داران و بازرگانان اعتصاب دیگری را ترتیب داد و این بار گروه زیادی از مدیران رده بالا و کارکنان عالی رتبه شرکت دولتی نفت را (که به یقهسفیدها موسوم بودند) به این اعتصاب پیوستند. با وارد شدن اعتصاب کارکنان شرکت دولتی نفت به سومین هفته، تولید نفت ونزوئلا که قبل از اعتصاب به 3 میلیون بشکه در روز میرسید به زیر یک میلیون بشکه در روز کاهش یافت.
دولت بوش اکنون دچار نوعی سردرگمی شده بود. فرد متعصب و ضدچینی بنام «اوتوریش» ، که از مهاجران کوبایی بود، به سمت معاون وزرای امور خارجه آمریکا در امور نیمه غربی منصوب شده، خواهان حداکثر حمایت از حرکت ضدچاوز بود. اما بوش و اطرافیانش اکنون بیشتر توجه خود را معطوف به جنگ علیه عراق کرده بودند و طبعاً زمان مناسبی برای قطع و اخلال در عرضه نفت نبود؛ آن هم در زمانی که پیش بینی میشد قیمتهای نفت در نتیجه بروز جنگ عراق بالارود. به علاوه، اوضاع، به دلیل اقدامات برخی از عوامل و عناصر اساسی در صنعت نفت داخلی، بغرنج و پیچیده شده بود.
«پال هورسنل»،کارشناس شرکت نفتی مورگان، در زمانی که مدیران شرکت دولتی نفت ونزوئلا اعتصاب کرده بودن گفته بود؛ اشتباه مقامات نفتی آمریکا این بود که فکر میکردند ضریب امنیت انرژی با کاهش وابستگی به نفت خاورمیانه بالا میرود. امنیت انرژی، با وابستگی بیشتر به واردات نفت بلندمدت هم، البته اگر بعد از یک تکان نفتی صبر و تدمل داشته باشیم و با شرایط جدید خود را تطبیق دهیم، بالا خواهد رفت. وابستگی بیشتر به منابع نفتی کوتاه مدت در آمریکای لاتین و غرب آفریقا قابلیت انعطاف مجموعه منابع نفتی را پایین میآورد. چون میزان ذخیره نفت را که در انبارهای کشتیهای نفتکش در دریاها موجود است کم میکتد. توقف واردات نفت از ونزوئلا، که نفتکشها ظرف مدت پنج روز نفت را به آمریکا حمل میکنند، در مدت پنج هفته نفت از خاورمیانه قابل جبران است و انجام این کار عملیتر است.
ادامه دارد...