ميزنفت/ معاون اول ریاست جمهوری گفته است وزارت نفت پیشروترین نهاد دولتی در حوزه عمل به اقتصاد مقاومتی است در حالی که نگاهی دقیق به یکی از استراتژیک ترین بندهای اقتصاد مقاومتی نشان میدهد وزارت نفت بدترین عملکرد را از خود به جای گذاشته است.
یکی از مهم ترین بندهای سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی افزایش تولید و توسعه میادین مشترک است اما وزارت نفت با نزدیک شدن به پایان چهارمین سال از فعالیت خود٬ حتی یک قرارداد هم برای توسعه میادین مشترک امضا نکرده است و با وقت کی هر چه تمام٬ همسایگان کشور را به خوشبختی رسانده است.
*فازهای پارس جنوبی
شاید دولتیها بر این باور باشند که دولت یازدهم در مهم ترین دستاورد خود توانستند تولید گاز از پارس جنوبی را دو برابر کنند که موجب شده میزان تولید با قطریها برابر شود. این ادعا یک پوشش جالب برای سرپوش گذاشتن بر ضعفهایی است که کمتر کسی به آن واقف است. برای آنکه بدانیم طی این 4 سال چه اتفاقی رخ داده است باید به اعداد و ارقام رسمی توجه شود.
در دولت گذشته توسعه همه فازهای پارس جنوبی در دستور کار قرار گرفت و با آغاز کار پیشرفت فیزیکی ماهانه پروژهها به طور میانگین 1.5 درصد بود و بیشتر پروژهها با میانگین پیشرفت قابل ملاحظه تحویل دولت یازدهم شد. وزارت نفت اما در دوران جدید با اولویت بندی پروژههای پارس جنوبی تعدادی از فازها را کنار گذاشت تا تمرکز برای فازهای با پیشرفت بالاتر افزایش یابد. در توضیح خود هم گفتند که چون منابع مالی کافی وجود ندارد٬ اولویت بندی صورت گرفته است در شرایطی که صندوق توسعه ملی بین 13 تا 16 میلیارد دلار به پروژههای پارس جنوبی اختصاص داد که این مبلغ هنوز هم بطور کامل خرج نشده است و مشخص نیست چرا وزارت نفت با وجود عدم دغدغه مالی در این حوزه٬ پیشرفت فیزیکی پروژهها را از 1.5 درصد به نیم درصد رساند.
در واقع کسی از وزارت نفت سوال نمیکند که چرا روند توسعه فازهای پارس جنوبی کند و به پیشرفت لاک پشتی تبدیل شده است و بر عکس٬ مدافعان دولت با عددسازی و ارائه آمارهایی جالب از خیزش شیر خفته پارس جنوبی سخن گفته و وزارت نفت را منجی پارس جنوبی میدانند در حالی که وزارت نفت میتوانست با سرعت بیشتری این پروژهها را به پیش ببرد ولی اصولا هیچ کس به دنبال تبعات عدم تصمیم گیری نیست. دولت یازدهم در پارس جنوبی توانسته است کارهای گذشته را تکمیل کند اما این تکامل باید زودتر از این روزها اتفاق میافتاد و نه با تایر دو ساله.
*غرب کارون
وزارت نفت به غرب کارون مینازد و رئیس جمهور نیز با افتخاز از آن یاد میکند. افتتاحهای پیاپی در آزادگان شمالی٬ یادآوران و یاران و ... در شرایطی ظهور کرده است که میوههایی هستند از بذرهایی که در گذشته کاشته شد و افتحار آن به دولت یازدهم رسید. طی این 4 سال کارها در مسیر خود به پیش رفت آن هم به یمن قراردادهایی که در دولت گذشته منعقد شد ولی در این 4 سال یک قرارداد هم منعقد نشد و این بدان معنی است که تا پایان کار دولت بعد خبری از افزایش تولید نفت نیست. در صنعت نفت رسم است که دولتها برای دولتهای بعدی کار میکنند و از این نظر دولت یازدهم هیچ اقدامی انجام نداده است و دولت بعدی از افزایش تولید بی نصیب است.
اینکه چرا یک قرارداد نفتی به مرحله امضا نرسیده است یک پدیده غیر قابل باور است و وزارت نفت با وقت کشیهای متعدد و تاخیرهای مکرر٬ آینده نفت را به قراردادهایی پیوند زده است که در خود وزارت نفت هم غریبه هستند. این در حالی است که بجز IPC چندین مدل دیگر قراردادی هم وجود دارند ولی از هیچ کدام یک از این قراردادها خبری نیست و هر چه هست مربوط به دهها تفاهمنامه ای بی اعتبار است که شاید به قرارداد ختم شوند.
وضعیت میادین مشترک ایران برخلاف منافع ملی است و در این میان وزارت نفت در شعارهای پرشمار خود٬ اهدافی را نشانه گرفته است که تحققش در شرایط فعلی بسیار سخت است. در این میان برای فرار از پاسخگویی به منتقدان قراردادهای نفتی حمله میشود و اینگونه القا میشود که اگر IPC اصلاح نمیشد تا امروز حداقل 2 قرارداد امضا میشد. این در حالی است که سید مهدی حسینی رئیس کمیته بازنگری در قراردادهای نفتی به طعنه این ضعف را به رخ وزیر نفت کشاند.
البته آنها فراموش کردند که شرکت توتال نشان داد آنچه که برای شرکتهای خارجی مهم است تحریمهای آمریکا و عدم دسترسی به نظام بین المللی بانکی است و نه نوع قرارداد. توتال رسما اعلام کرده است منتظر تصمیم آمریکاست و لینده آلمان هم گفته است با وجود تفاهمهای خوبی که با ایران کرده است اما به دلیل مساول بانکی فعلا امکان همکاری با کشورمان وجود ندارد.
در چنین شرایطی وزارت نفت همچنان چشم انتظار شرکتهای خارجی است و رسما اعلام میکنند ما منتظر آنها میمانیم بدون آنکه توجه کنند چنین اظهار نظراتی ایران را در چه موضعی قرار میدهد و یک گارانتی بی عیب و نقص به کشورهای همسایه میدهد که قرار نیست میادین مشترک توسعه یابند تا روزی که شرکتهای خارجی به ایران بیایند.
حال با این وضعیت میتوان امیدوار بود که وزارت نفت در حوزه اقتصاد مقاومتی عملکرد بینظیری از خود بجای گذاشته است؟ نفت دچار نفس تنگی شده است و تنفسهای مصنوعی از جنس اظهارات جهانگیری هم نمیتواند موجب سرپا شدن آن شود. تفکر مدیریتی در وزارت نفت فعلا یک طرفدار بزرگ دارد. طرفدارانی به نام کشورهای همسایه.
بازار نفت بازار بزرگیست و رقابت شدیدی در آن در جریان است. گرچه کشور ما مزایای زیادی در این حوزه دارد اما ضعفهایمان که برخی از آنها را در بالا برشمردم بر مزایایمان غلبه می کند. بنابراین یک سرمایه گذار با توجه به مشکلات سرمایه گذاری در ایران چرا باید حضور در صنعت نفت ایران را به صنعت نفت کشورهای مثلا کویت یا عراق یا امارات یا قطر عربستان یا... ترجیح دهد؟
حتم کلام اینکه تا ما در داخل کشور به یک اجماع نرسیده و تمام فعالیت هایمان از جمله فعالیت های سیاسی و نظامی مان با اهداف اقتصادیمان در یک راستا نباشد، همانطور که اشاره کردید به سوزاندن فرصتها ادامه خواهیم داد.