وحید حاجی پور | یکی از استدلالهای خارقالعاده مدافعان
کرسنت برای مشروعیت دادن به این قرارداد دلالی، موضوع وابستگی امارات به گاز ایران است که اگر اجرایی میشد، قدرت چانهزنی جمهوری اسلامی ایران در منطقه را بالا میبرد. میگویند اگر گاز شارجه توسط ایران تأمین میشد، امارات از ترس قطع شدن جریان گاز، اگر در
سیاستهای منطقهای ایران کارشکنی نمیکرد، حداقلش آن بود که سکوت میکرد.
این استدلال که از نتایج مباحث کوچهبازاری، کوچه بازارتری بوده و است، پیچیدگیهای دیپلماسی، ابزارهای قدرت سیاسی و اقتصادی، قانون حاکم بر قراردادهای بلندمدت، سیاستهای امنیت انرژی و ... را در سادهترین شکل ممکن خود بررسی میکند. برای پاسخ به این پرسش نیازی نیست به مبانی سیاست و دیپلماسی پرداخته شود. یک مثال بهسادگی نشان میدهد که اینگونه استدلالها بیشتر شبیه یک شوخی است و محملی است برای توجیه اشتباهات بزرگ.
در سال 1396 که قطریها اصلیترین تأمینکننده گاز کشورهای مصر و امارات بودند، با اعراب ازجمله این دو کشور دچار یک اختلافنظر عمیق در موضوعات منطقهای میشوند. عربستان، مصر، بحرین و امارات با حمله به قطر، این کشور را متهم به حمایت از تروریسم کردند بهویژه امارات؛ کشوری که بین 25 تا 30 درصد از مصارف گازی خود را از قطر تأمین میکرد و میکند.
ابوظبی در یک تصمیم عجیب، قطر را تحریم کرد و حتی بنادر خود را به روی کشتیهای قطر بست که عمدتاً برای سوختگیری به سواحل این کشور مراجعه میکردند. امارات باوجود وابستگی بزرگ خود به گاز قطر، تصمیم به قطع روابط دیپلماتیک خود با این کشور گرفت. بلافاصله نگرانیهایی در خصوص امنیت عرضه گاز به امارات در رسانهها ایجاد شد ولی مدیرعامل قطر پترولیوم و دلفین انرژی گفتند قطع روابط دیپلماتیک دو کشور و تهدید اعراب به جنگ با قطر، تأثیری بر روند
صادرات گاز نخواهد گذاشت زیرا این قرارداد، یک قرارداد بینالمللی است. مقامات سیاسی دو کشور ازجمله وزیر امور خارجه امارات هم بر این مهم تأکید کرد.
دقت کنید این موضع در شرایطی از سوی قطر گرفته شد که این کشور رسما توسط امارات و عربستان
محاصره دریایی شده بود و حتی برای تامین کالاهای مصرفی خود هم در مضیقه بود.کشوری که آمریکا یکی از بزرگترین پایگاه های نظامی جهان را در آن دایر کرده و شرکته ای بزرگ نفتی مانند اگزون موبیل، مرسک، توتال و .. در گاز این کشور شریک بودند.
مصر هم بهعنوان یکی دیگر از مشتریان اصلی گاز قطر، فقط در همان سال بیش از 60 درصد از ال ان جی مورد نیاز خود را از این کشور دریافت میکرد ولی باوجود تحریم قطر، هیچ اختلالی در روند عرضه انرژی به قاهره از سوی دوحه به وجود نیامد.
این نکته ازآنجهت مهم است که وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران، معتقد بوده و است که در صورت فروش گاز به کرسنت و صادرات گاز به شارجه از طریق کرسنت، میتوان از ابزار گاز برای همراهی امیرنشین شارجه باسیاستهای جمهوری اسلامی ایران بهره برد و اگر برخلاف سیاستهای ایران باشد، میتوان گاز را قطع کرد! شبیه به نزاع کودکان مدرسهای که مداد و پاککن را از یکدیگر دریغ میکنند.
بدون تردید اختلاف قطر با کشورهای عربی بسیار کمتر از تنشهای ایران با این کشورهاست ولی شاهد بودیم که مصر و امارات باوجود وابستگی شدید به گاز قطر، دوحه را طرد کردند و حتی شایعات مربوط به امکان قطع گاز از سوی قطر هم نتوانست آنها را به بازنگری در موضع خود رهنمون کند آنهم با گازی که ادعا میشود ارزان است.
مثال قطر بهسادگی نشان میدهد ذهنیتهای کودکانه برخی مسئولان
وزارت نفت در خصوص استفاده ابزاری از انرژی تا چه حد ناشیانه ابتدایی است هرچند که صدایش بلند باشد.