وحید حاجی پور | حکایت و روایت عجیبی دارد کارکرد و عملکرد برخی مدیران و کارگزاران ارشد این مرز و بوم. چراغ راه را که به هیچ، اسناد بالادستی را به بیخیالی و تعهدات را با چشم فرو بستن به حاشیه میرانند و آنی میکنند که «خودمرجعی فردی» نام دارد. در برابر سیاستهای اصولی و راهبردی، نه تنها تحت انقیاد نیستند که خلاف جهت مدیریت کرده و اعمال سیاستهای فردی برخلاف افقها و سیاستهای راهبران میکنند.
سیاستهای کلان و راهبردی روشن است و واضح، حاصل و تجمیع نظرات کارشناسان و نخبگان است. نمونههای بسیاری نیز دارد، به طور مثال سالهاست رهبر انقلاب بر ضرورت جلوگیری از خامفروشی و احداث پالایشگاههای نفت تأکید دارند؛ اسناد بالادست توسعهای و اقتصاد مقاومتی هم دلالتهای روشنی دارند بر تأکیدات و سیاستهای تصویب شده، اما وزیر نفت که متولی اصلی احداث پالایشگاههاست، میگوید پالایشگاه «کثافت» است.
بارها نوشتهایم که پس از پیروزی انقلاب سه پالایشگاه شازند، بندرعباس و خلیجفارس در کشور ساخته شده و افتخاری است برای ما، اما جای تأمل دارد این اسناد علاوه بر اینکه در دوره وزارت شیخالوزرای نفت که بیشترین عمر مدیریتی را در صنعت نفت داشته، عملیاتی نشده بلکه از جانب دیگر وی اصولاً هیچ علاقهای به ساخت پالایشگاه ندارد. به تعبیری دیگر، ژنرال نهتنها شرایط را برای پالایشگاهسازی آماده نکرده و نمیکند، بلکه با ابطال مجوزهای پالایشی، کشور را به خامفروشی عادت داده است. اینکه مقام عالی وزارت مسیری مجزا از سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران برمیگزیند، چیز جدیدی نیست. او پیشتر و بارها نیز مسیر مدنظر خود را انتخاب کرده بود و وقتی به وی انتقاد میشود با فرافکنی، از دولت قبل میگوید!
مصادیق بسیاری برای جدا بودن وزارت نفت از بدنه مدیریت کشور وجود دارد. از عراق شروع میکنیم، کشوری که اصلیترین مشتری گاز کشورمان است. ایران طی چند سال اخیر صادرات برق و گاز به عراق را توسعه داده، اما این کشور به دلیل تحریمهای امریکا در تسویه پول حاملهای انرژی که از ایران خریداری میکند، نتوانسته بخشی از بدهی خود را تسویه کند. رقم بدهی برقی و گازی بغداد به ایران تفاوت چندانی با هم ندارد، اما وزیر نیرو با پیروی از سیاستهای کلی کشور، بهصورت چراغ خاموش و سفرهای بسیار در پی یافتن راهکاری است که موفق نیز بوده و حتی قراردادهای جدید و دو سالهای هم امضا میکند.
در مقابل، ولی وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران، بارها در رسانهها حاضر شده و نسبت به بدهی عراق موضع گرفته است، آنهم در فضایی که غربیها سعی دارند ذهنیت جامعه ایرانی را نسبت به همکاریهای ایران و عراق مخدوش سازند و درست در همین اتمسفر، شخص زنگنه به بازیگر اصلی تلاشهای غرب تبدیل میشود.
یا در مسئله ترکمنستان، کشوری که به شدت نیازمند واردات ماشینآلات صنعتی، محصولات کشاورزی و کالاهای مصرفی است. آقای وزیر وقتی قرارداد گازی ایران و ترکمنستان را لغو کرد و موجب کاهش شدید سطح همکاریهای دو کشور شد، بهتنهایی توانست ترکمنستان را از ایران دور سازد و به عربستان و غرب نزدیک کند، درحالیکه اسناد بالادستی کشور، افزایش سطح همکاریهای اقتصادی با کشورهای همسایه را در اولویت قرار داده است. این قبیل اقدامات درباره چین نیز صدق میکند. کشوری که چه خوب و چه بد، شریک قدرتمند تجاری ایران است و در صنایع نفت و گاز کشورمان سرمایهگذاریهای فراوانی کرده است، اما وزیر نفت با فسخ یکطرفه قرارداد با شرکت ملی نفت چین در میدان آزادگان جنوبی، یکی از عوامل اصلی در کاهش روابط اقتصادی دو کشور بود و چینیها نسبت به این موضوع گلهمند بودند و شرایط جالبی را برای همکاری با ایران وضع کردند.
سال گذشته بود که موضوع بحث وزیر امور خارجه و وزیر نفت در جلسه هیئت دولت شنیده شد که بر اساس آن، ظریف نسبت به ضعف وزارت نفت در افزایش همکاریهای سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران با برخی کشورها از جمله ترکمنستان پرداخته بود. گرچه دولتیها این موضوع را با دستپاچگی تکذیب کردند، اما کسانی که در حوزه دیپلماسی اقتصادی فعال هستند، بهخوبی میدانند که اصل ماجرا چه بوده و چه انتقادهایی مطرح شده است.
یا در باب مدیریت مصرف بنزین که مورد تأکید رهبر انقلاب قرار داشت؛ او کارت سوخت را «عقیم» کرد و موجب سهرقمی شدن مصرف بنزین در کشور شد.
در مجموع باید گفت، اینکه وزیر نفت بیتوجه به ریلگذاریهای نظام به کار خود مشغول است، محدود به چند مصداق مورد اشاره نیست. او راهی را برای صنعت نفت برگزیده که چیزی جز خسران برای منافع ملی ندارد، هرچند که مدافعانش معتقدند ژنرال بسیار فراتر از زمان میاندیشد و تصمیم میگیرد. او که بالاخره دیروز حرف آخر را درباره پالایشگاه زد و پالایشگاهسازی را «کثافت» نامید، یکبار دیگر نشان داد راه خود را میرود!
سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۰۹