وحید حاجی پور | ازنظر کارگزارانی ها آنچه مهم است، «که» هست تا «چه»؛ در دولت گذشته وقتی تحریمهای بیسابقهای علیه جمهوری اسلامی شکل گرفت و فروش نفت در دورانی به 700 هزار بشکه در روز رسید، دو راهکار توسط وزارت نفت طراحی شد. یکی فروش نفت از طریق بورس و دیگری انتشار و فروش اوراق سلف به مردم در جهت جذب سرمایهگذاری در صنعت نفت و اجرای پروژههای نفتی و گازی.
تیرماه 91، بورس نفت شکست خورد و همین شکست منجر به تمسخر منتقدان وقت دولت شد، گفتند و نوشتند که این قبیل راهکارها تنها وقت تلف کردن است و نشانی است بر ضعف بزرگ دولت. انواع هجمهها آغاز شد و منتقدانی که خود را «عقل کل» میدانستند، اینگونه القا میکردند که اگر آنها در رأس کار بودند چنان نسخه شفابخشی برای فروش نفت میپیچیدند که هیچ مشکلی به وجود نیاید. حتی گفتند 80 درصد مشکل فروش نفت و ناکارآمدیها، مربوط به سوء مدیریت است تا تحریمها.
در سال 91 که اوضاع وخیمتر شد، دولت تصمیم گرفت با پیشفروش کردن نفت به مردم، منابع مالی موردنیاز خود را تأمین کند. در آن طرح قرار بود شرکت ملی نفت اوراق سلف نفتی را با سررسید ۴ ساله از طریق بانک عامل بهصورت نقدی به متقاضیان بفروشد و وجوه خریداران را جمعآوری کند. در آن طرح، حوالههای استانداردی به خریداران اعطا میشد که بیانگر حق مراجعه و دریافت نفت خام یا تسویه نقدی با شرکت ملی نفت ایران در سررسید بود. هر برگ اوراق سلف نفتی پیشفروش حداقل ۱۰ بشکه نفت خام به قیمت روز بود.
برای جذاب سازی هم مقررشده بود دارنده حواله، در سررسید مشخصشده آن را به شرکت ملی نفت تحویل دهد و به قیمت روز پولش را دریافت کند و چنانچه بهای هر بشکه نفت، نسبت به چهار سال گذشته کاهش پیداکرده باشد، با خریدار به قیمتی که حواله را خریده معامله کند تا ریسک را برای خریدار به صفر برساند.
همچنین خریدار این امکان را داشت بهجای بازگرداندن حواله به شرکت ملی نفت، محموله بهصورت فیزیکی تحول بگیرد.
درواقع، دولت در آن دوره قصد داشت معاملات کاغذی را به شیوه مرسوم در بورسهای جهان کلید بزند که به دلیل نبود ساختارهای لازم این برنامه عملیاتی نشد. این برنامه هم مانند بورس نفت به شکست انجامید و دوباره منتقدان دولت با واکاوی اقدام اشتباه وزارت نفت، همهچیز را به استهزا گرفتند.
از آن روزها 8 سال میگذرد؛ کارگزارانی ها که خود را طبقه برتر در تصمیمات اقتصادی میدانند و اعجازشان را ثابتشده قلمداد میکنند، با همه ادعاهایشان همان طرحهایی را برای برونرفت از وضعیت فعلی ارائه میدهند که پیشتر، خود منتقدش بودند. از یاد نبردیم اسحاق جهانگیری، چگونه وزارت نفت را مکلف کرد تا نفت خام را در بورس نفت عرضه کند و ازقضا، وزارت نفت مانند دولت گذشته، نخستین محموله عرضهشده را خودش خریداری کرد اما در ادامه همان اتفاقی افتاد که برای دولت محمود احمدینژاد رخداده بود.
به عبارتی بهتر، راهکاری که کارگزاران برای فروش نفت از طریق بورس در پیش گرفتند چه در ماهیتش و چه در نحوه اجرایش، همانی بود که دولت قبل انجام داد منتها چون همه راهکارهای دولت قبل باید تقبیح میشد کسی چیزی به روی خود نیاورد. حالا هم حسین مرعشی دیگر چهره کارگزارانی در دیدار با رئیسجمهور این ایده را مطرح کرده است که نفت را به مردم پیشفروش کنیم.
دقیقاً همان ایدهای که در سال 91 نهایی شده بود با این تفاوت که دولت قبل روی سررسید چهارساله تأکید داشت و مرعشی بر روی سه سال متمرکزشده است. او گفته است: برآورد این است که چیزی حدود ۳۰ میلیارد دلار، اسکناس دلار و یورو و سکه در دست مردم است و حالا اگر دولت میتوانست نفت خود را بفروشد رقمی نزدیک به ۲۰ تا ۲۵ دلار در هر بشکه بود حالا چه اشکالی دارد که وزارت نفت، پتهای نفت را با سکه یا دلار و یورو به مردم خودمان با تحویل سه سال دیگر بفروشد؟
فارغ از اینکه جهانگیری و مرعشی چگونه میتوانند راهکارهایی ارائه دهند که کپیبرداری محض از ایدههای دولت گذشته است، باید گفت زمان بهخوبی ثابت کرد همه ادعاها و «مردم ایران یادتان هست»ها، تنها یک سیاسیکاری محض بود برای تراشیدن تدبیری که همه را عقبمانده میداند جز خودش.
یکبار دیگر ثابت شد کارگزاران چیزی از خود ندارد و در دهه 70 شمسی مانده است حالا هرچقدر که بخواهد ادعا داشته باشد. افرادی که پس از هشت سال به راهکارهای دولتی میرسند که خود، منتقد اصلیاش بودند این روزها، ژست همهچیزدانیشان بیشتر در چشم میزند!
شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۱۵