وحید حاجیپور | 21 تیرماه 96؛ وزیر نفت برای ارائه تصویر روشن از توتال و فرشته نجات بودن این شرکت فرانسوی برای کشور به چند آمار اشاره میکند؛ رقم هر چه بزرگتر، قابلیت پذیرشش بیشتر. زنگنه برای همراه کردن بهارستان با نله فکری خود میگوید به ازای هرسال تاخیر از هر طرح پارس جنوبی، 5 میلیارد دلار ضرر به کشور وارد میشود.
او برای نقش بستن تصویری مردمپسند از خود میگوید این ضررها از جیب مردم و فقرا میرود تا با این دستاویز، خود را در موضع دلسوز کشور و مردم قرار دهد.
مجلس به موافقت با قرارداد توتال رای میدهد اما اندکی بعد، توتال ایران را رها میکند و شرکت CNPC چین به عنوان سهامدار دیگر پروژه فاز 11 نیز از این پروژه کنار میکشد. شرکت پتروپارس که قرار بود «پادوی» توتال در این پروژه باشد به عنوان تنها باقیمانده کنسیرسیوم، توسعه فاز 11 را بر عهده میگیرد. این را وزیر نفت هم گفته و اظهار داشته این فاز توسط پتروپارس صورت میگیرد و بزودی یک جکت برای آغاز عملیات توسعه نصب میشود.
روزی که قرارداد توتال برای فاز 11 منعقد شد، تیتر زدیم که «مرزیترین فاز پارس جنوبی به شریک قطر رسید». بارها هشدار داده شد که تکیه عجیب وزیر نفت به توتال منجر به وقتکشی به سود قطریها خواهد شد اما زنگنه میگفت اسلام با توتال نجات خواهد یافت. او توتال را تا یک «فرستاده ویژه» بالا برد و با مانور روی عدد 5 میلیارد دلار، سعی کرد همه را با خود همراه کند که البته نیز موفق شد.
تصمیمی که امروز در مسیر اجرایی شدن است، همانی است که دولت دهم آن را نهایی کرده و قرار بود در اوایل سال 92 جکت ساخته شده توسط پتروپارس، برای آغاز عملیات حفاری به موقیت چاهها برود. دولت که عوض میشود از وزیر نفت اجازه خواسته میشود تا این عملیات آغاز شود اما زنگنه مخالفت میکند، جکت به انبار میرود و فاز 11 همچنان بلاتکلیف میماند.
برنامه وزارت نفت که نه، برنامه وزیرش از همان سال 92 آن بود که توسعه فاز 11 را به شرکت توتال بسپارد؛ توتال همان شرکتی است که در اواسط دولت اصلاحات، از آمادگی خود برای توسعه این فاز گفت و تا اواسط دولت نهم نیز به رفت و آمد خود ادامه داد تا آنکه سرانجام دولت نهم تصمیم گرفت جلسات مکرر توتال را راها کرد و این پروژه را به یک شرکت چینی واگذار کند. با کند بودن روند اجرای پروژه توسط شرکت CNPC وزارت نفت تصمیم میگیرد توسعه این فاز را به شرکت پتروپارس واگذار کند.
زنگنه قرارداد با پتروپارس را در همان سال 92 فسخ میکند تا توتال بیاید؛ توتالی که شریک قطر در برداشت از میدان گازی پارس جنوبی است، منافعش در آن سوی مرزها بسیار بیشتر از منافعش در ایران است؛ آنها دولت یازدهم را به خود مشغول کردند تا دوحه بدون احساس مزاحمتی، به برداشتشان از منبعی برسند که به قول وزیر نفت برای «مردم» ایران است. طی دو سال گذشته هم تنها خروجی تعیین تکلیف فاز 11 به جلسات گذشت و حالا تصمیم گرفته شده که شرکت پتروپارس همان کاری را کند که در سال 91 طراحی شده بود و قرار بود در سال 92 اجرایی شود.
ژنرال اما اجازه نداد و امروز تصمیمی را اتخاذ کرده است که خود مخالفش بود. 6 سال از آن روز میگذرد، با حساب زنگنه تا به امروز حدود 30 میلیارد دلار به کشور ضربه وارد شده است که باز هم به قول آقای زنگنه، این خسارت از جیب مردم ایران رفته است.
روزی که آقای وزیر قرارداد فاز 11 با توتال را منجی اسلام میخواند، روزی که مقام عالی وزارت برای رسیدن به شرکت فرانسوی زمین و زمان را به هم دوخت، روزی که اصرار داشت فاز 11 با توتال باید برای لحظهای که هم شده، امروز را نیز در ذهن خود تداعی میکرد که چگونه با خودبزرگ بینی و پافشاری سخت بر نظرات خود، توانست 30 میلیارد دلار به کشور ضرر وارد کند.
جالب است که مدافعان زنگنه عملکرد وی در میادین مشترک را نشانه «وطن پرستی» میدانند در حالی که مشخص نیست این ضرر 30 میلیارد دلاری در کنار ضرر 35 میلیارد دلاری بزرگترین میدان نفتی ایران که آن نیز مشترک با عراق است، چگونه نشانه وطن پرستی است؟!
هر چه که در این دولت به بهرهبرداری رسیده، همگی در دولت گذشته کلید خورده و اغلب با پیشرفت فیزیکی بالای 70 درصد به دولت یازدهم رسید به گونهای که دو پروژه بزرگ پارس جنوبی با پیشرفت 93 درصدی به دولت یازدهم رسید. اگر این پروژهها نیز از چنین پیشرفتی برخوردار نبود بدون تردید آنها نیز به عاقبت فاز 11 دچار میشدند.
برای وزیری که معتقد است که وزرا و مدیران پیش از وی، همگی گروهبان بودند و خودش و مدیرانش ژنرال هستند آیا موجب وهن نیست که تصمیمی را بگیرند که در دولت پیش تبدیل به قرارداد شده بود؟ برای وزیری که تک تک تصمیماتش را نمونه عاقبت اندیشی میخوانند، بد نیست که برای انتخاب بهترین تصمیم 6 سال نیاز به زمان داشته باشد؟!
اگر زنگنه اجازه حفاری فاز 11 در پارس جنوبی را در همان روزهای نخست وزارت خود صادر میکرد، امروز نه تنها خبری از ضرر 30 میلیارد دلاری نبود، بلکه درآمدهای قطریها نیز افزایش پیدا نمیکرد؛ خدا وزیر نفت ایران را برای قطر و توتال حفظ کند که برای «حفظ جیب مردم ایران»، 6 سال خیال رقیب ایران در پارس جنوبی را راحت کرد!
منبع: جوان
سه شنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۲۷
چرا همه قراردادها باید به شرکت پتروپارس برسد؟
در دو سال گذشته شرکت پتروپارس در میدان فرزاد غیر از پول گرفتن چه کرده است؟
آیا شرکت نفت و گاز پارس با دارا بودن این همه پرسنل عاجز از مدیریت کردن پروژهای خود میباشد.
میادین فرزاد بلال آزادگان و حالا هم فاز ۱۱
آیا تجربه فاز ۱۲ کافی نبود؟
اصلا تکلیف پرسنل شرکت نفت و گاز پارس چیست؟
پس حداقل آنها را بهمراه پروژهها به پتروپارس بفرستید.
تکلیف بخش خصوصی در صنعت نفت چیست؟