وحید حاجیپور| در روزهای نعطیلات نوروز وزیر نفت حکمی را برای یکی از چهره های غیرنفتی امضا کرد که در نوع خود عجیب بود؛ سعید محمدزاده مدیرعامل سابق راه آهن جمهوری اسلامی ایران به سمت معاونت پژوهشی وزارت نفت منصوب شد. محمدزاده که در تاریخ 14 اسفند 97 توسط وزیر راه و شهرسازی از سمت خود برکنار شده بود، به نفت فراخوانده شد و با تحصیلات مهدسی عمران، مسئول امور پژوهشهای نفتی شد.
محمدزاده از جمله یاران عباس آخوندی وزیر سابق راه و شهرسازی است که پس از استعفای وی از سمت خود، و با روی کار آمدن وزیر جدید به برکناری رسید ولی از آنجا که روابط ویژه زنگنه و آخوندی و رفاقت غیرقابل قیمت گذاریشان در میان بود، بیکاری وی به یک ماه هم نرسید تا یکی دیگر از معاملات سیاسی – محفلی در نفت به ثمر بنشیند.
این روند، روندی ثابت در مدیریت زنگنه است، چیزی به اسم شایسته سالاری وجود ندارد و تنها افرادی به مدیریت برگزیده میشوند که تابع چند ویژگی هستند. نخست آنکه «بله قربانگو» باشند و نه توان مخالفت با تصمیمات وزیر را داشته باشند و نه دانشش را. به همین دلیل است که چهرههای مختلفی از شاگردان وزیر نفت امروز سمتهای کلیدی را در نفت در اختیار دارند. بعد از بله قربانگوها و شاگردان خاص ژنرال، نوبت به سیاسیون میرسد که از دیرباز تا کنون مورد توجه زنگنه قرار داشتهاند.
وزیر نفت که در دوره گذشته مدیریت خود در نفت چهرههای سیاسی را به عضویت هیئت مدیرهها و شرکـتهای نفتی در آورده بود در این دوره نیز همان رویه را طی کرد و با بکارگیری چهرههای سیاسی و بیگانه با نفت، نشان داد درب روی همان پاشنه قدیمی میچرخد.
او پس از اینکه حمیدرضا کاتوزیان را به ریاست پژوهشگاه صنعت نفت منصوب کرد سایر چهرههای سیاسی را نیز وارد نفت کرد؛ حعفر توفیقی وزیر اسبق علوم که بیش از آنکه یک چهره پژوهشی- علمی باشد، یک چهره سیاسی خاص است را جایگزین کاتوزیان در پژوهشگاه کرد.
رضا دهقان داماد علی اکبر ناطق نوری هم با نظر آقای وزیر به نفت آمد و هم اکنون معاون توسعه شرکت ملی نفت و عضو هیئت مدیره این شرکت است. عباس آخوندی هم که باجناق علی اکبر ناطق نوری است و از این تیم، محمدزاده فعلا آخرین فردی است که وارد وزارت نفت میشود. جالب است که بدانید آخوندی در دوره اصلاحات توسط هیئت مدیره شرکت ملی نفت و به طور غیرقانونی بورسیه شده و برای تحصیلات دکترا راهی لندن شد که حضور وی در انگلستان، هدیه کوچکی از سوی وزیر نفت در آن دوره بود.
پیوند زنگنه با جریانهای سیاسی گرچه مناقشه برانگیز نیست اما نفوذ این پیوند در تصمیم گیریهای نفتی و چینش مدیرانی که طبق ادعای موجود، باید تکنوکرات باشند به خوبی نشان میدهد که وزارت نفت تبدیل به پاتوق سیاسی شده است که زنگنه آن را به جریان سیاسی متعلق به ان اختصاص داده است.
زمانی که محمد مهدی رحمتی از سازمان برنامه و بودجه به نفت وارد شده و معاون وی میشود ، هوشنگ فلاحتیان از وزارت نیرو برکنار شده و در نفت به کارگیری میشود و مسعود کرباسیان هم بدون تخصص خاصی مدیرعامل شرکت ملی نفت میشود، باید فاتحه صنعتی را خواند که قرار است تحریمها را دور بزند. کم کاری و اهمالهای صورت گرفته در وزارت نفت و بسته شدن راههای دور زدن تحریم، کشور را در مسیر سختی قرار داده است اما زنگنه بدون توجه به شرایط موجود، این وزارتخانه را به گعده سیاسی تبدیل کرده که مهرههای ناکارآمد را در خود جمع کرده است.
فروش نفت دچار سکته شده است اما وزیر نفت به بازیهای سیاسی خود مشغول است و از همه عجیبتر، رئیس جمهور هم از وی تشکر میکند! مدلی که امروز زنگنه در نفت «خدایش» شده است، در دولت نهم و دهم به صورت کمتر از زمان فعلی وجود داشت به طوری که زنگنه در سال 92 مدیران نفت را عدهای «گروهبان» نامید که باید جای خود را به ژنرالها بدهند. ژنرالهای زنگنه اما نه نفتی بودند و نه اهل چالش.
آنها که توانمند بودند یا برکنار شدند و یا استعفا دادند تا ژنزالهای کاغذی و بهتر بگوییم قلابی، نفت را اداره کنند؛ ژنرال اعظم هم از این وضعیت راضی است و برای کسی هم مهم نیست که کشتی نفت در حال غرق شدن در دریای ناکارآمدی و امواج سیاسی است.
مدیران امروز صنعت نفت، منفعل هستند؛ گویا از آنها نیز همین خواسته شده است هرچند که مدیران فعلی هم با نگاه سیاسی که دارند، در اندیشه خدمت به وزیری هستند که وظایف ذاتی خود را فراموش کرده است. وزارت نفت شباهتی به یک نهاد حاکمیتی و فنی ندارد، قاشقی که زنگنه آن را در دهان دولت میگذارد خالی است اما دولت آن را پر جلوه میدهد. امید است قاشقهای سمی، کشور را مسموم نسازد!
شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۳