وحيد حاجي پور| مواضع متناقض وزير نفت درباره ضرورتهاي سرمايه گذاري در ايران همچنان به قوت خود باقي است؛ وي يکبار از دست «پول» بلند ميشود و بار ديگر مهمترين نياز صنعت نفت را تکنولوژي و مديريت ميداند. طي اين پنج سال گذشته اولويت اصلي سرمايه گذاري ميان اين دو ضرورت در حال چرخش است و امروز که همه اميدها به حضور سرمايه گذاران خارجي به ياس مطلق تبديل شده است، سخن از توانمندي شرکتهاي ايراني و جذب سرمايه از بازار داخل است!
وزير نفت در چهارمين کنگره نفت و نيرو گفته است: «صنعت نفت ایران بیشتر از پول به تکنولوژی و مدیریت نیاز دارد. پول را میتوان از بازار داخل تامین کرد. موقیعت ساخت تجهیزات صنعت نفت در حال حاضر نسبت به ۱۰ سال قبل تفاوت دارد و پیشرفت بسیاری را تجربه کرده است».
اين سخنان وزير نفت پيرو گفتههاي گذشته علي کاردر مديرعامل شرکت ملي نفت است که چندي پيش گفته است براي جذب سرمايه مورد نياز صنعت نفت قصد داريم از ابزارهاي داخلي بهره بگيريم. اين راهکار در شرايطي مطرح ميشود که منتقدان وزارت نفت بارها از لزوم توجه به اين موضوع گفته بودند ولي مسئولان وزارت نفت در واکنش به آنها ميگفتند پولهايي که در «بالشتها» پس انداز شده است نميتواند به توسعه اين صنعت کمک کند. با اين وجود امروز به صورت چراغ خاموش از برنامهاي ميگويند که اگر زودتر از امروز مورد توجه قرار ميگرفت، در بدترين شرايط دوران صنعت نفت قرار نداشتيم که نه پروژه بزرگي در دست اجرا باشد و نه قراردادي به امضا رسيده باشد.
جريان حاکم بر وزارت نفت که خود را «قادر مطلق» و «عقل اکمل» ميدانسته و ميداند، امروز در پستوهاي «چه کنم» براي خود مخفيگاهي مهيا کرده است؛ کافي است کمي اتفاقات پنج سال گذشته را مرور کنيم که ميگفتند:
- برنامه داريم 200 ميليارد دلار سرمايه گذاري جذب کنيم.
- شرکتهاي ايراني ضعيف هستند و بايد از طرفهاي خارجي، کار ياد بگيرند.
- توتال، اسلام را نجات ميدهد.
- استفاده از نقدينگي داخلي و بازار سرمايه کفاف نيازهاي صنعت نفت را نميدهد.
- براي توسعه صنعت نفت، بايد شرکتهاي بزرگ را وارد کشور کنيم.
- با انعقاد قراردادهاي شيرين با شرکتهاي بزرگ نفتي جهان، تحريمهاي آتي را با شکست مواجه مي کند.
- شرکتهاي ايراني يک پروژه را با دو برابر زمان و هزينه انجام ميدهند.
از اين دست توجيهات و فرافکنيها بسيارند، جايي که براي توجيه سازي جهت انعقاد قراردادهاي جذاب شرکتهاي ايراني به عنوان يک «خرابکار» معرفي ميشدند و البته در افتتاح فازهاي پارس جنوبي به همان اندازه بت سازي ميشد. عدم تعادل و ايجاد يک فضاي منصفانه، نهايت کار را به اينجا ميرساند که وزارت نفت ميگويد شرکتهاي ايراني چه خوب هستند و براي حفظ جريان توسعه روي ظرفيتهاي داخلي حساب باز ميکنيم.
حتما وزارت نفت در پاسخ خواهد گفت در بسته هاي سرمايه گذاري 200 ميليارد دلاري، بخش مهمي را به استفاده از ظرفيتهاي مالي داخلي اختصاص داده است که بايد در پاسخ گفت، اگر تسهيلات صندوق توسعه ملي در پروژههاي بزرگي همچون فازهاي پارس جنوبي، غرب کارون و پالايشگاه ستاره خليج فارس نبود، آنگاه چه تمهيدي انديشيده ميشد؟ وزارت نفت با خوش خيالي و تمرکز محض روي سرمايه گذاري خارجي، همه چيز را نابود کرد و حالا که خط الرسمش براي توسعه به شکست منختوم شده، به فکر بهره گيري از توان داخل است؟
وقتي گفته شد چرا از اوراق مشارکت استفاده نشد، گفتند شرکت ملي نفت 50 ميليارد دلار بدهي دارد و ديگر نميتوان به ميزان بدهيهاي آن اضافه کرد اما نگفتند بدهي جزو بديهيترين جريانهاي مالي يک شرکت نفتي است به طوري که شرکت شل با توليد نيمي از توليد شرکت ملي نفت ايران، بيش از 70 ميليارد دلار بدهي دارد.
به خوبي درک ميکنيم وزير نفت براي فرار از انتقاد و از سر ناچاري، ظرفيتهاي داخلي را به کار فرا ميخواند؛ کيست که نداند وزارت نفت از معشوقههاي خارجي خود در رنج و عذاب است و حالا که کاراز کار گذاشته است، روي داخليها حساب باز کرده است. اگر طي پنج سال گذشته، چوب شماتتهاي ناعادلانه بر شرکتهاي داخلي فرود نميآمد و وزارت نفت بجاي معطليهاي خسته کننده، کمي «کار» ميکرد با حجم انبوهي از شرکتهاي ورشکسته و ناتوان داخلي رو به رو نبوديم که حتي توان پرداخت حقوق پرسنل خود را هم ندارند.
به اميد حضور شرکتهاي خارحي، شرکتهاي ايراني تلف شدند و حالا که به آنها نياز است، ديگر تواني به مانند گذشته ندارند. حالا چه کسي پاسخگو است؟
شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۴۱