وحيد حاجي پور| همانطور که بارها نوشتيم و پيش بيني کرديم، بسياري از برنامههاي پر طمطراق وزارت نفت در حوزههاي مختلف به شکست انجاميد؛ يکي ظهور شرکتهاي اکتشاف و توليد يا همان شرکتهاي E&P و ديگري کميته گزينش مديران جوان که قرار بود به صورت «علمي»، نسل جديدي از مديران نفتي را به کرسيها برساند.
شرکتهاي اکتشاف و توسعه که بر سر زبانها افتاد، واژههاي لاتين و شيک در سمينارها و همايشها دهان به دهان چرخيد و هر شرکتي که اراده کرد، نام خود را در ميان اين شرکتها قرار داد و مجوز وزارت نفت را نيز دريافت کرد.
شرکتهايي که قرار بود شريک شرکتهاي خارجي شوند و تعدادشان به يکباره به بيش از 17 عدد رسيد. اين عنوان، به همه شرکتهاي نفتي تعارف شد و حتي شرکت حفاري شمال هم توانست يک شبه به شرکت اکتشاف و توليد تغيير کاربري دهد.
از ياد نميبريم که چه حساسيتهايي براي گزينش شرکتها در نظر گرفته شد ولي اين ايده به حدي شوخي بود که هر درخواستي براي تبديل شدن به شرکت E&P با موافقت وزارت نفت همراه شد در حالي که اغلب اين شرکتها، با مباني فعاليت اينگونه شرکتها آشنا نبودند و تنها براي جا نماندن از ساير شرکتها، «پوسته» خود را تغيير دادند.
برداشتهاي سطحي از اين القاب نه تنها اين مساله را تبديل به يک موضوع پيش پا افتاده کرد بلکه دو سال وقت را از تصميم سازان گرفت؛ نهايت رويا پردازيهاي نفت به امضاي دو قرارداد با شرکت دانا انرژي و انرژي پاسارگاد منجر شد و ديگر هيچ. قراردادهايي که براي انعقاد آنها اصولا نيازي به شوآفهايي با رويکرد اکتشاف و توليد نبود ولي از آنجا بود که اسامي لاتين و سناريو سازيها، قرار بود نشاندهنده تفکر حرفهاي مسئولان وزارت نفت باشد، زمان قرباني شد.
تکليف 17 شرکت اکتشاف و توسعه چه شد؟ کدام يک از اين شرکتها امروز ويژگيهاي يک شرکت E&P را دارا هستند؟ اصل مکافات از آنجا آغاز شد که «کار»، به کنار رفت و نمايشهاي ناتمام و ناقص، همه چيز را در قبضه گرفت. مثلا اگر شرکت انرژي پاسارگاد و يا دانا انرژي ملقب به E&P نميشدند قراردادي با آنها امضا نميشد؟ يا امروز که به شرکت غدير قراردادي نرسيده است به دليل آن است که ويژگيهاي مدنظر وزارت نفت را ندارد؟
اين موضوع به کنار؛ در روزهاي انتخابات رياست جمهوري کميته جواناني تشکيل شد که مطالبه اصلياش جوانگرايي در بدنه مديريتي صنعت نفت بود. اين کميته که چند همايش برگزار کرد و به ادعاي خود، جوانان نخبه نفتي را گرد هم آورد، تبديل به محفلي شد که براي گزينه هاي محدود خود سمت سازي کرد و صحنه گردانان آن، به اهداف خود رسيدند. مثلا توانستند حکم مديريت تورج دهقاني را براي شرکت مهندسي و توسعه نفت اخذ کنند و يا ديگر گزينههاي خود را به سمتهاي ديگر برسانند.
جالب است که چه مراحلي براي انتخاب مديران جوان و نخبه در نظر گرفته شد که از همان ابتدا مشخض بود، پوششي است براي گزينههاي خاص و مهرههاي نزديک به جريان شيلاتي وزارت نفت؛ جرياني که چک خود را با انتصابها نقد ميکند و با هر انتصاب، برنامهها را به پيش ميبرند. بارها نوشتيم که بازي فوق، يک نمايش تکراري است و عينا نيز آن شد.
قرار بود مديران جوان و گردش نخبگان انجام شود ولي بازنشستگان و پيران سمتهاي خود را رها نکردند و امروز هم به زور قانون، تاريخ انقضايشان نزديک است. مانورهاي تبليغاتي روي مديريت جوانان و زنان از ياد رفتني نيست،مانورهايي که با حماسه سراييها همراه شد ولي خروجياش تقريبا هيچ بود.
تنديس ساده لوحي از آن آناني است که فکر ميکردند قرار است رنسانسي بزرگ در عرصه مديريتي نفت رخ دهد ناآگاه از اينکه هرآنچه که ديدند، سرابي بيش نبود؛ همه آبي که گرم شد سهم استحمام افرادي شد که در پشت پرده دست به توافقهاي پنهاني زدند. در دولت گذشته هم اينطور بود، جواناني به پستهاي مديريتي رسيدند که در مدح گويي روسا، دست برتر را داشتند و اکنون هم شکلي ديگر به خود گرفته است.
تا زماني که خوش خيالي و تعصبهاي کورکورانه، نفت را در احاطه خود ميبيند و کسي شهامت توبه ندارد، هيچ اتفاقي رخ نخواهد داد. خوشبخت کساني شدند که اين روزها مشغول درو و کارچاق کني هستند. شيلاتيها و نيروييها. انتخابات تمام شد و جوانان صنعت نفت مايوس تر از آني هستند که ميتوان فکرش را کرد.
يکشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲۲