وحید حاجی پور| دولت دمکرات اوباما با دولت جمهوریخواه ترامپ در هر چه که تفاوت داشته باشند در يک موضوع، نقطه اشتراک دارند؛ در هر دو دولت که تحریمهای سختي عليه جمهوري اسلامي ايران وجود داشته و دارد، همبستگي و همافزایی غيرقابل وصفي ميان دستگاههاي اجرايي اين کشور براي عملياتي کردن تحريمها وجود دارد. در آمريکا، وزارت خرانه داري آمريکا با همکاري وزارت امور خارجه و وزارت انرژي آمريکا تحریمها و انواع سناريوها را تدوين کرده و وزارت امور خارجه اين کشور، متقاعد کردن کشورها را براي اجرايي کردنش را بر عهده میگیرد.
براي درک اين مطلب بهتر است به گفته سيد محسن قمصري مدير سابق امور بینالملل شرکت ملي نفت توجه کنيم: «ما در دوران تحریم میدانستیم مدیران تولیدکننده قطعات پالایشی آمریکایی جزو گروهی هستند که با خانم کلینتون وزیر وقت امور خارجه آمریکا به کشورهای شرق آسیا سفر میکنند؛ خانم کلینتون و در جلسات خود پالایشگران شرقی را تهدید میکرد که اگر از ایران نفت بخرید به شما قطعات نمیدهیم و تحریمتان میکنیم؛ یا مثلاً پاکستان را تهدید کردند که اگر از ایران نفت بخرید آمریکا کل واردات از این کشور را متوقف میکند زیرا بخش اعظمی از منسوجات پاکستان به ایالاتمتحده میرود؛ سفیر آمریکا در هند بهطور مرتب مدیران پالایشگاهها را احضار میکرد به آنها دستور میداد که از ایران نفت مازاد بر سهمیه مشخصشده نخرند.»
در دوره نخست تحريم خريد نفت ايران، وزارت امور خارجه آمريکا از همه توان و ظرفيت موجود در ساير دستگاهها بهره برد و در سفرهايي که وزير وقت امور خارجه اين کشور به کشورهاي مختلف داشت، نمايندگان بلندپایهای از وزارتخانههای خزانهداری و انرژي حضور داشتند و تمامي راههاي همکاري اين کشورها با ايران را محدود میکردند.
دقیقاً چنين روندي در دولت فعلي آمريکا نيز دنبال ميشود؛ مايک پمپئو به کشورهاي خريدار نفت ايران سفر ميکند تا برنامه تحريمي ايران بهدرستی اجرا شود، وزير انرژي آمريکا هم با وزراي نفت عربستان و روسيه ديدار ميکند و براي دوران آغاز تحريمهاي نفتي با آنها رايزني ميکند. تمامي سفرهاي خارجي و مذاکرات بينالمللي که دراینباره انجام ميشود در يک برنامهریزی دقيق و اصولي انجام ميشود اما در ايران، نهتنها سناريوهاي دقيقي دراینباره وجود نداشته و ندارد، بلکه شاهد نوعي بیتدبیری و بیتفاوتی هستيم.
وزير نفت تنها به نامهنگاری با دبیر کل اوپک ميپردازد و به او ميگويد کشورهاي عضو اوپک بايد به سهميهها پايبند باشد؛ مديرعامل شرکت ملي نفت هم بيکارترين مدير نفتي اين روزهاي کشور است که دفتر کار خود را براي استراحت در منزل ترک ميکند؛ مديرعامل شرکت نيکو که نقش مهمي در دور زدن تحريم و لابي دارد هم جواني 32 است که يک روز سابقه کار در صنعت نفت ندارد و ورود به بازار کار را از مديريت اين شرکت آغاز کرده است. مدير امور بينالملل شرکت ملي نفت هم از توانمندي خاصي بهرهاي ندارد و در این ميان، اين کارشناسان فروش نفت هستند که به کشورهاي خريدار نفت ايران سفر ميکنند تا عدم کاهش صادرات نفت ايران را پيگيري کنند.
اين هم از عجايب مديريت تحريمها در ايران است که همه سر جاي خود نشسته و منتظر امداد غيبي هستند؛ آمريکا وزراي خود را براي تحريم ايران بهصف کرده است اما در ايران، مديران ارشد در اتاقهاي خود نشستهاند و کارشناسان براي رايزني به کشورهاي خريدار نفت ايران سفر ميکنند. در چنين شرايطي که سطح چانهزنی از سطح وزير و مديرعامل شرکت ملي نفت به سطح کارشناس ميرسد، مبرهن است که هيچ ارادهاي براي مقابله با آمريکاييها وجود ندارد. برخورد کاملاً منفعلانه وزارت نفت با مسئله فروش نفت مختص امروز نيست، سال گذشته که هشدارهاي بسياري درباره احياي تحريمهاي نفتي داده شد، اين انفعال وجود داشت تا امروز که حتي مديرعامل شرکت ملي نفت هم حاضر نيست دفتر کار خود را ترک کند و به کشورهاي خريدار نفت ايران سفري کند.
گويا مديران ارشد کشور، هنوز اين مهم را نپذيرفتند که کشور در محاصره اقتصادي قرار دارد؛ اغلب در اتاقهاي خود نشسته و تماشاگرند؛ به تماشاي ديپلماسي فشرده آمريکاييها و دلخوش به آيندهاي که بسيار سخت به نظر ميرسد. سخت است چون ارادهاي براي مقابله وجود ندارد؛ به همين دليل بود که حتي معاون اول رئیسجمهور هم از انفعال مديران کشور انتقاد و به شکلي خاص اين دسته از مديران را تهديد کرد.
انفعالی که امروز از سوی وزارت نفت دیده می شود دقیقا نقطه مقابل دستاورد خیالی است که حالا عیان شده است.
شنبه ۲۴ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۳۳