میز نفت | دکتر فریدون مجلسی از چهرههای برجسته دیپلماسی و روابط بینالملل پس از مطالعه کتاب ناگفتههای فروش نفت، نظر خود را در قالب یادداشتی در روزنامه اطلاعات منتشر کرد که این متن در ادامه میآید:
عناوین فرعی و اصلی فوق نام کتابی است در ۳۷۵ صفحه نوشته آقای وحید حاجی پور، روزنامهنگار اقتصادی که اخیراً از تنور چاپ درآمده است. نفت برای ما ایرانیان خصوصاً برای نگارنده که خود را پژوهشگر روابط بینالملل هم بداند و با تحولات و ماجراهای نفتی از نوجوانی یعنی از شصت سال پیش آشنا بوده باشد، بسیار جالب و مهم است. به همین دلیل نام کتاب برایم وسوسهانگیز بود. البته «روایت نیمقرن تجارت طلای سیاه» بهاندازه کافی به سیاست آغشته است، خصوصاً آنکه شامل ده دوازده سالی از پیش از انقلاب هم میشود؛ یعنی همان دورانی که با تشکیل اوپک و جنگ ۱۹۷۳ اعراب و اسرائیل، با افزایش شگفتانگیز میزان تولید و بهای نفت، درواقع تجارت آن معنادار میشود.
روایت نفت بیاختیار یادآور حقایق و افسانههای دوران نهضت ملی است. دورانی که ملت ایران به تنها دارایی ارزآور خود میاندیشید که میتوانست پشتوانه توسعه اقتصادی و صنعتی ایران شود که نگرانی و امید بنیانگذاران سازمان برنامه ایران را به خود مشغول داشته بود. سهم ایران از سود مالیات در رفته شرکت نفت انگلیس و ایران، پس از تجدیدنظر دوران رضاشاهی، در حدود ۲۰ درصد بهعلاوه مبلغی ثابت بهصورت نوعی حقوق مالکانه بود و شرکت نفت ایران و انگلیس را متعهد میکرد که برخلاف گذشته، بهتدریج کارکنان فنی ایرانی را جایگزین پرسنل هندی و خارجی کند. تمدید قرارداد به مدت شصت سال و شامل تحویل رایگان کل دارایی و اموال شرکت نفت ایران و انگلیس در پایان دوره قرارداد بود.
با پایان جنگ جهانی دوم و تبعید رضاشاه و تبلیغات علیه قرارداد تمدیدشده دوران او و تنزل ارزش پوند انگلیسی که درآمد ثابت ایران را کاهش میداد و اینکه به اصل اشتغال کارکنان ایرانی توجه چندانی نشده بود و خصوصاً با توجه به ورود آمریکا به عرصه اقتصاد بینالمللی بهعنوان ابرقدرت جدید و تغییر کلی شرایط حاکم بر بازار جهانی نفت که تقسیم سود میان کشور میزبان و شرکتهای عهدهدار بهرهبرداری و فرآوری و فروش را در عربستان و کویت و ونزوئلا و نفت ملی شده مکزیک به ۵۰ ـ ۵۰ رسانده بود، منطقاً ایرانیان را به فکر بهرهمندی از شرایط منصفانهتری در حد سایر کشورها انداخت.
این توجه به بهرهمندی، از حمایت عمومی منجر به ملی شدن قانونی نفت ایران شد. «بهرهمندی بیشتر از منافع نفت» مستلزم رسیدگی سریعتر به موضوع غرامت و تعطیل نگذاشتن صنعت نفت بود که به دلیل رقابتهای سیاسی و نگرانیهای ناشی از جنگ سرد بینالمللی بیش از دو سال بدون نتیجه به تعویق افتاد تا باروی کار آمدن دولت سپهبد زاهدی و امضای یک قرارداد پیمانکاری شرکت ملی نفت ایران با کنسرسیومی متشکل از شرکت پیشین نفت ایران و انگلیس (بیپی) و شرکتهای آمریکایی هلندی و فرانسوی بهرهبرداری از صنعت نفت ایران پس از تحمل زیانی ناشی از وقفه ۴ ساله دوباره از سر گرفته شد.
جالب است که کتاب «ناگفتههای فروش نفت» نیز از همینجا آغاز میشود، با اشارهای به تلاش ژاپن برای خرید مستقیم نفت ملیشده ایران در مارس ۱۹۵۳ که واسطه آن مصطفی خسروشاهی، بازرگان سرشناس بینالمللی ایرانی ـ آمریکایی بود که به دیدار هیئت ژاپنی با مصدق و پیشنهاد تخفیف ۲۰ درصدی و خرید نفتکش در برابر نفت هم انجامید. ماجرای یک نوبت فروش نفت به ژاپن داشت بهنوبت دوم میکشید که دولت مصدق در ایران جای خود را به زاهدی و شرکت نفت ایران و انگلیس جای خود را عملاً به کنسرسیوم بینالمللی داد و شرکت ژاپنی نیشومارو خریدار نفت ایران نیز تبدیل به شرکت فرآوری و بستهبندی غذاهای دریایی شد!
بخش مهمی از اطلاعات دستاول کتاب بر پایه بررسی اسناد و نیز گفتگو با کارشناسان دوران قبل از انقلاب مانند قباد فخیمی و پرویز مینا ـ از مدیران ارشد پیشین شرکت ملی نفت ایرانـ و نیز کارشناسان پس از انقلاب همچون محمدمهدی بخارایی، عباس هنردوست، حجتالله غنیمی فرد، پرویز راحت، محمدجواد عاصمیپور، سید محسن قمصری، محمدعلی خطیبی و صفرعلی کرامتی تنظیم شده است و اطلاعات جالبی درباره چگونگی تجارت نفت در دورههای مختلف ارائه میدهد.
طبیعتاً مقتضیات دورههای مختلف مدیریتها و شرایط متفاوتی را ایجاب میکرده است، مثلاً در قبل از انقلاب که کشور با بحران جنگ و بیکاری و تورم مواجه نبود، گردش کار با سلطه تکنوکراتهای برجسته و حرفهای و با حداقل کارکنان فنی تربیتشده در مدارس و دانشکدهها و کارگاههای اغلب مرتبط با شرکت ملی نفت ایران همراه بود. در دوران گذشته فرصت بود که به پالایشگاه سازی در نقاط مختلف جهان برای تضمین صادرات نفت خام و مشارکت در ارزشافزوده فرآوردهها توجه شود و به چگونگی تأثیرگذاری اوپک و جنگ ۱۹۷۳ و حتی به فروش نفت به اسرائیل اشارهشده است.
پرویز مینا مدعی است که در موارد فنی و حتی بینالمللی در مواردی شاه را برخلاف دستورات اولیهاش مجاب میکردند، یا در ماجرای تهاتر نفت با آمریکا در مقابل خرید اسلحه که طوفانیان مطرح کرد، به چگونگی تشکیل شرکت ملی نفتکش ایران، پایانه خارک و اینکه چگونه نفت، انرژی اتمی و ارتش، مثلث استراتژیک موردتوجه شاه را تشکیل میداد، پرداخته است.
دوران بعد از انقلاب حکایت از آن دارد که با جنگ و تنشهای داخلی و خارجی مواجه بود و الزام ایجاد اشتغال و تورم شمار کارکنان و ورود مدیریت جدید تا چند سال تکنوکراسی و کارشناسی حرفهای را تحتالشعاع قرار میدهد تا زمانی که تکنوکراسی جدید مسلط میشود و باز بحرانهای گوناگون و تحریمهای دوران احمدینژاد، بیع متقابل، حضور بنیاد در فروش نفت، فروش نفتِ صدام، توسعه خرید نفتکش، فسخ قرارداد حوزه نفتی شاهدنیز جمهوری آذربایجان، دوران رستمی ـ قاسمی، پدیده بابک زنجانی، ذخیرهسازی ۱۰۰ میلیون بشکهای نفت روی آب تا چگونگی احیای بازار هند و دوران پسابرجام اطلاعات دست اولی را در این زمینه مهم در اختیار علاقهمندان و پژوهشگران قرار میدهد.
دوشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵۵