وحید حاجی پور| تاریخ سیاسی پاکستان و رویکرد این کشور در قبال ایران، نشان میدهد سیاست اصلی این کشور طی چهار دهه اخیر در بیشتر مواقع منطبق بر حداکثر سازی منافع اسلامآباد و پاکستان نداشته است. گرچه این همسایه ایران بارها از توجه به این مهم گفته است اما درنهایت، منویات سعودیها پای تصمیمات سیاستمداران پاکستان زیرنویس شده است.
«ایران» در مسائل سیاسی پاکستان، یک فاکتور بسیار مهم است؛ سیاستمداران این کشور، ایران را پای مناظرههای انتخاباتی خود میآورند؛ عدهای بر ایران میتازند و برخی دیگر پاکستان را گروگان آمریکا و عربستان سعودی میدانند، عربستان با سیاست تطمیع و آمریکا با چماقی که تکان میدهد سیاستهای این کشور را تحتالشعاع برنامه های خود قرار می دهند.
انتخابات پارلمانی پاکستان حالا یک تغییر بزرگ را به اتمسفر سیاسی این کشور وارد کرده است، جایی که منتقد بزرگ سیاستهای منطقهای عربستان بهعنوان جناح پیروز اکثر کرسیهای مجلس این کشور را از آن خود کرد و حزب مسلم لیگ که متناظر نواز شریف است رسماً شکست خود را پذیرفت.
حزب انصاف به رهبری «عمران خان» پیروز انتخابات پارلمانی پاکستان، عربستان و امارات را بیشتر از همه نگران کرده است، عمران خان بارها در سخنرانیهای خود از این دو کشور انتقاد کرده است و از لزوم تقویت رابطه با ایران گفته است. وی بهتازگی احیای خط لوله صلح را نشانه رفته که میتواند خبر خوبی برای ایران باشد بهشرط آنکه در ایران هم ارادهای برای آغاز صادرات گاز به پاکستان وجود داشته باشد.
گرچه وزارت نفت ایران برای فرار از پاسخگویی، توپ را به زمین پاکستان انداخته است و بهگونهای سخن گفته که گویا ایران به همه تعهدات خود عمل کرده و اسلامآباد از اجرایی کردن تعهدات خود شانه خالی کرده است اما حقیقت عیان آن است که وزارت نفت هم کاملاً در انفعال به سر برده است؛ انفعالی پنجساله که پس از اظهارات اخیر رجب طیب اردوغان بهخوبی از بیتوجهی وزارت نفت به منافع ملی خبر میدهد.
رئیسجمهور ترکیه هفته گذشته در یک سخنرانی مهم درباره تحریم ایران گفته بود اوباما فشار زیادی به ترکیه وارد کرد تا واردات گاز از ایران را متوقف کنیم ولی ما به او گفتیم اگر جریان واردات گاز را قطع کنیم، مردم کشورم آسیب میبینند. این گفته اردوغان را کارشناسان حوزه تحریم بهخوبی درک میکنند وقتی بدانیم تنها محلی که پول ایران بدون هیچ دردسری وارد کشور شد، گازبهایی بود که ایران از ترکیه دریافت میکرد.
متأسفانه وزارت نفت طی پنج سال اخیر موضوع قرارداد صادرات گاز به پاکستان را به حال خود رها کرده و تعللی به خرج داده است که حتی فرصت بهرهگیری از ابزار حقوقی را از بین برده است. پاکستانیها هم باوجود اظهارات متناقض به سمت پروژه تاپی تغییر موضع دادند ولی امروز عرصه سیاسی پاکستان، میتواند فرصتی مناسب برای احیای خط لوله صلح باشد ، برای تحقق این مهم یا وزارت نفت باید رویکرد منفعلانه خود را تغییر دهد و یا مسئولیت این قرارداد به دستگاهی دیگر مانند امور خارجه واگذار شود.
وزارت نفت و حاکمان این وزارتخانه نگاه بلندمدت و ژئوپلیتیکی به حوزه انرژی ندارند؛ همه دیدگاه این وزارتخانه آن است که شرکتهای خارجی بزرگ با توسعه میادین نفتی ایران، ظرفیت تولید را بالا ببرند و صادرات نفت ایران افزایش یابد، همین و بس! سایر حوزهها بهویژه حوزه گاز فراموش شدهاند و ایدههای نخ نمای شده در حوزه ال ان جی و صادرات گاز به هیچ مسیر درستی ختم نمیشود.
گرچه پاکستانیها طی یک دهه اخیر مواضع متناقضی از خود نشان دادند اما امروز نخستوزیری به مردی خواهد رسید که بیش از هر سیاستمداری در منطقه به مواضع ایران نزدیک است، فرصت کمنظیری که میتواند منافع ملی کشور را تأمین کند بهشرط آنکه در داخل، مسئولانی بر سرکار باشند که دلسوز منافع مردم باشند!
يکشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۱۶